تازه ها
- با کدام کفش باید از اینجا بروم مادر؟ | جمعخوانی داستان کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی»، نوشتهی مارگارت اَتوود
- وقتی پایم را از گلیمم درازتر کردم | جمعخوانی داستان کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی»، نوشتهی مارگارت اَتوود
- لطف مکرر، وظیفهی مسلم | جمعخوانی داستان کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی»، نوشتهی مارگارت اَتوود
- کودک تو را من نزاييدهام | جمعخوانی داستان کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی»، نوشتهی مارگارت اَتوود
- تغییر کلمهای بود که روی آن مکث کرد | جمعخوانی داستان کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی»، نوشتهی مارگارت اَتوود
- میتوانم، پس هستم | جمعخوانی داستان کوتاه «قوانین بازی»، نوشتهی ایمی تن
- قوانین پنهان بازی زندگی | جمعخوانی داستان کوتاه «قوانین بازی»، نوشتهی ایمی تن
- کیش شدم، ولی مات نه | جمعخوانی داستان کوتاه «قوانین بازی»، نوشتهی ایمی تن
- قوانین را یادم بده، اما بگذار خودم بازی کنم | جمعخوانی داستان کوتاه «قوانین بازی»، نوشتهی ایمی تن
- دو شکاف سیاهرنگ خشمگین | جمعخوانی داستان کوتاه «قوانین بازی»، نوشتهی اِیمی تن