کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «رمان خطی و رمان غیرخطی» با تمرکز روی رمان «سمفونی مردگان» سلام کتاب – ۲۷ (چقدر انسان تنهاست)

۹ مهر ۱۳۹۰

 

  1. انواع رمان را از نظر زمان روایت و ترتیب توالی وقایع می‌توان به دو گروه تقسیم‌بندی کرد: رمان خطی و رمان غیرخطی. رمان خطی رمانی است که وقایع آن به ترتیب توالی زمانی و عمل داستانی‌اش منطبق با زمان تقویمی روایت شود. تعلیق در این نوع رمان نقش بسیار پررنگی دارد. به عبارت دیگر نویسنده با پنهان کردن آینده و ایجاد کنجکاوی برای خواننده و تحریک مدام او به پرسیدن این سؤال از خود که «بعد چه می‌شود»، او را به دنبال خود می‌کشاند. بسیاری از رمان‌های قرن نوزدهمی رمان‌های خطی‌اند. از جملة این آثار می‌توان رمان «سرخ و سیاه» اثر استاندال (۱۸۴۲-۱۷۸۳) نویسندة فرانسوی و رمان «دیوید کاپرفیلد» نوشتة چارلز دیکنز (۱۸۷۰-۱۸۱۲) نویسندة انگلیسی را نام برد. در میان آثار وطنی نیز رمان «کلیدر» نوشتة محمود دولت‌آبادی (متولد سال ۱۳۱۹) از شاخص‌ترین رمان‌های خطی است. رمان غیرخطی به رمانی گفته می‌شود که ترتیب تقویمی توالی وقایع در آن به ضرورت پیرنگ کنار گذاشته می‌شود و رویدادها پس و پیش روایت می‌شوند. نویسنده در این نوع رمان مدام به اتفاق‌هایی در گذشته رجوع می‌کند و خبرهایی از آینده می‌دهد، و بسیار پیش می‌آید که اصلاً زمان حالی در روایت وجود ندارد. این دسترسی هم‌زمان به رویدادهای گذشته و حال و آینده و اطلاع از آن‌ها باعث می‌شود که در رمان‌های غیرخطی عنصر تعلیق نقش حیاتی و تاریخی خود را کم‌وبیش از دست بدهد. خوانندة چنین رمانی دیگر دنبال این نیست تا جواب سؤال «بعد چه می‌شود» را پیدا کند، او که با تمهیدها و شگردهای تکنیکی نویسنده خبرهایی از رویدادهای آتی به دست آورده، بیشتر می‌خواهد سر از این نکته درآورد که «این رویدادها چطور به وقوع می‌پیوندند». ناگفته نماند که رمان غیرخطی خود انواعی دارد که از جملة آن‌ها می‌توان رمان چندآوایی، رمان مدور و رمان عمودی را نام برد. از قدرتمندترین رمان‌های غیرخطی می‌توان «بار هستی» نوشتة میلان کوندرا (متولد سال ۱۹۲۹) را نام برد. در میان آثار فارسی‌زبان نیز می‌توان به «بوف کور» شاهکار صادق هدایت (۱۳۳۰-۱۲۸۱) و «سنگ صبور» نوشتة صادق چوبک (۱۳۷۷-۱۲۹۵) اشاره کرد.
  2. «سلام کتاب» این هفته به همة کسانی که تاکنون خود را از لذت خواندن رمان «سمفونی مردگان» محروم کرده‌اند، پیشنهاد می‌دهد که هرچه زودتر آن را بخوانند. این رمان عباس معروفی، نویسندة ایرانی مقیم آلمان، اولین بار در سال ۱۳۶۸ -و در زمانی که هنوز نویسنده‌اش مهاجرت نکرده بود- منتشر شده و علی‌رغم این‌که چندسالی هم در محاق بوده، تاکنون پانزده بار تجدید چاپ شده است. «سمفونی مردگان» رمان اضمحلال است، رمان فراموشی و ازهم‌پاشیدگی. موضوع این رمان را می‌شود نابودی اخلاق و انسانیت دانست. معروفی در این رمانش تلاش فردی برای گذار از سنت به مدرنیته را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که گاه بنیان سنت چنان قدرتمند است و گاه سنت برای حفظ موجودیت و اقتدارش چنان به شیوة ماکیاولیستی به هر گیاهی دست می‌آویزد، که جوانمرگی هر نگاه نو یا مخالفی، تقدیری می‌شود ناگزیر و ناگریز. «سمفونی مردگان» در نیمة اول قرن جاری در اردبیل جریان دارد و نویسنده به‌خوبی توانسته میان رویدادهای تاریخی اوایل این قرن و عمل داستانی رابطه برقرار کند. این رمان سرگذشت خانواده‌ای پدرسالار را روایت می‌کند که چهار فرزند دارد: یوسف، آیدین، آیدا و اورهان. تأکید نویسنده بیشتر روی آیدین و اورهان -به عنوان نماینده‌های اندیشة سنتی و مدرن- است، اما از روایت زندگی یوسف و آیدا و سرنوشت تلخ آن‌ها هم غافل نمی‌شود و اینجاست که موفق می‌شود رمان را از حالت دوئت خارج و تبدیل به سمفونی‌ای به‌یادماندنی در ادبیات داستانی معاصر ایران کند. «سمفونی مردگان» رمانی غیرخطی است که هم با قرائتی بدیع از تکنیک چندآوایی استفاده می‌کند و هم به‌خوبی در قالب بازگشت به گذشته (Flashback) و رفتن به آینده (Flashforward) در زمان حرکت می‌کند. علاوه بر این نویسنده -بی‌آن‌که تلاشی برای ایجاد تعلیق داشته باشد- با دست باز در مقابل خواننده بازی می‌کند و چنان او را با رویدادها و شخصیت‌های اثرش درگیر و به سرنوشت آن‌ها علاقه‌مند می‌کند، که بی‌هیچ توقفی تا پایان کار به همراه خود می‌کشاندش. «سمفونی مردگان» پس از چیزی حدود بیست و دو سال هنوز کهنه نشده و طراوتش را از دست نداده است. بی‌هیچ تعارفی باید پذیرفت که آثاری از این دست در ادبیات داستانی ما هنوز هم انگشت‌شمارند.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: اول مهرماه روز مهمی در تاریخ موسیقی ایران است. در این روز در سال سال هزار و سیصد و نوزده مردی به دنیا آمده که می‌شود او را شناسنامة زندة موسیقی ایرانی دانست؛ کسی که بی‌تردید از بزرگ‌ترین مشایخ تاریخ موسیقی این مملکت است و می‌شود به‌خاطر حضور و بالندگی‌اش به خود بالید. کیست که او را نشناسد و بارها با شنیدن صدای مخملی‌اش عرش را سیر نکرده باشد؟ کیست که ملکوتی‌ترین لحظه‌ها و تجربه‌های زندگی‌اش تهی از مثنوی‌خوانی او در افشاری باشد؟ کیست که بتواند حضور همیشگی او را در کنار مردم در رویدادها و حوادث سال‌های اخیر نظیر زلزلة دلخراش سال هشتاد و دو فراموش کند؟ کیست که هروقت از او شنیده «خاک پای مردم ایران»، عرق شرم بر پیشانی‌اش ننشسته باشد؟ او عصارة همة تلاش‌های موسیقی‌دانان ایرانی در صدسالة اخیر است؛ در مکتب نسلی از خبره‌ترین و کارکشته‌ترین اساتید موسیقی ایرانی مشق کرده، همراه نسل دیگری از بزرگان موسیقی این سرزمین اجرای موسیقی کرده و امروز نسلی جدید را خود در دامان می‌پرورد. نه فقط در عالم موسیقی ایرانی، نه فقط در جامعة هنری ایران، که در سرتاسر جامعة امروزمان، ما امثال او را بسیار کم داریم و افسوس که آن‌طور که بایدوشاید هم قدرش را نمی‌دانیم. نمی‌دانم خودش هیچ‌وقت به این موضوع فکر کرده یا نه، اما من بارها به این فکر کرده‌ام که اگر چون اویی در سرزمینی دیگر زندگی می‌کرد، برایش چه‌ها که نمی‌کردند. افسوس… حالا، تنها کاری که -بعد از گذشت یک هفته و آن‌هم به‌خاطر تعطیلی شنبة پیش- از دست من برمی‌آید، این است که اول سعی کنم صدایم نلرزد و بعد از صمیم قلب بگویم: استاد محمدرضا شجریان بزرگ، تولدتان مبارک.

 

 

 

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد