کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «رمان پلیسی» با تمرکز روی رمان «مرد سوم» سلام کتاب – ۴۶ (قضیه مرد سوم)

۶ اسفند ۱۳۹۰

 

  1. رمان پلیسی را رمانی تعریف می‌کنند که در آن جرمی -که معمولاً هم آدمکشی است- روی داده و کارآگاهی با تفسیرها و فرض‌ها و تعبیرهای مختلف، مجرم را شناسایی می‌کند. این البته ساده‌ترین، ابتدایی‌ترین و عمومی‌ترین تعریف برای رمان پلیسی است. در شکل‌های پیشرفته‌تر این نوع رمان، کارآگاه حذف می‌شود و روایت به‌گونه‌ای شکل می‌گیرد که خواننده خود تبدیل به کارآگاه می‌شود. مبدع این نوع داستان و رمان، ادگار آلن‌پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) نویسندة آمریکایی است و آگاتا کریستی (۱۹۷۶-۱۸۹۰) هم با «هرکول پوارو» و «مادام مارپل»ش یکی از قدرتمندترین پلیسی‌نویس‌های قرن بیستم است. در میان نویسنده‌ها و رمان‌های ایرانی نیز در این زمینه باید از رمان‌های «شراب خام» نوشتة اسماعیل فصیح (۱۳۸۸-۱۳۱۳) و «فیل در تاریکی» اثر قاسم هاشمی‌نژاد (متولد ۱۳۱۹) نام برد.
  2. «مرد سوم» ترکیبی متعادل از ساخت محتوا و پرداخت ساختار است: هم تأمل‌برانگیز، و هم جذاب و خواندنی. کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای «مرد سوم» را در شکل فیلمنامه دست‌کم دوبار خوانده‌اند؛ یکی با ترجمة مجید اسلامی (نشرنی – ۱۳۷۷) و در قالب مجموعة صد سال سینما / صد فیلمنامه، و یکی هم با ترجمة عباس اکبری (انتشارات برگ – ۱۳۷۶). آن‌هایی هم که اهل فیلم دیدنند، حتماً این شاهکار کارول رید (۱۹۷۶-۱۹۰۶) را با آن فیلم‌برداری سیاه‌وسفید درخشان و بازی‌های به‌یادماندنی جوزف کاتن و اورسن ولز بارها دیده‌اند و به خاطر دارند. فیلمنامة این فیلم را گراهام گرین (۱۹۹۱-۱۹۰۴) نوشته، آن‌هم براساس رمانی از خودش؛ رمانی که به پیشنهاد الکساندر کوردا -تهیه‌کنندة انگلیسی- نوشته شد تا دست‌مایة ساخت فیلمی توسط کارول رید قرار بگیرد. همین است که گرین در مقدمه‌ای که بر رمان نوشته، می‌گوید: «قرار نبود «مرد سوم» داستانی خواندنی از آب دربیاید، قرار بود دیدنی به نظر برسد.» (مرد سوم / صفحة ۱۳) و البته لحن کلامش به‌خوبی نشان می‌دهد که معتقد است «مرد سوم» داستانی خواندنی از آب درآمده و این، درست هم هست. «مرد سوم» در اولین سطحش رمانی پلیسی است که پیرنگ محکم و استواری دارد و به‌خوبی از همة عناصر پیرنگی از گره‌افکنی گرفته تا تعلیق و گره‌گشایی استفاده می‌کند تا خواننده و بیننده را محذوب روایت کند. آن‌چه دربارة «مرد سوم» اهمیت دارد این است که به‌هیچ‌وجه در همین لایة سطحی باقی نمی‌ماند و به عمق می‌رود و تبدیل می‌شود به آینه‌ای تمام‌نما از رویدادهایی که پس از پایان جنگ جهانی دوم در اروپای غربی رخ داده‌اند: قاچاق، سقوط اخلاق و بی‌ارزش شدن انسان. گرین در این رمانش هم مثل سایر آثارش دست به قضاوتی مستقیم یا صریح نمی‌زند. او وضعیت و موقعیتی منحصربه‌فرد و شخصیت‌هایی پیچیده را برمی‌گزیند و با تسلطش بر عناصر داستانی، تنها روایتی را خلق می‌کند. در خلال همین روایت غیرمستقیم است که او بحران انسانیت در جامعة پس از جنگ را به تصویر می‌کشد. در «مرد سوم» قهرمان و ضدقهرمان مدام جایشان عوض می‌شود و انسان خوب و بد معنایش را از دست می‌دهد. گذشته از همة این‌ها «سلام کتاب» برای پیشنهاد این هفته‌اش دلیل دیگری هم دارد و آن، ترجمة خوب و مسئولانة کتاب است. این کتاب را محسن آزرم ترجمه کرده. علاوه بر زبان، لحن و نثری که خوب از کار درآمده، آزرم در ابتدای کتاب زندگی‌نامة مختصری از گرین را کار کرده و بعد از آن هم، مقدمه‌ای را که گرین خود برای «مرد سوم» نوشته. پس از پایان رمان نیز آزرم مؤخره‌ای برای رمان نوشته که به عقیدة نگارنده یکی از بهترین یادداشت‌هایی است که او تاکنون قلمی کرده. همة این‌ها باعث می‌شود که خواننده فقط یک رمان نخواند، بلکه با نویسنده‌ای آشنا شود و علاوه بر لذت متن، به درک عمیق‌تری از آن‌چه که خوانده نیز برسد. «مرد سوم» با ترجمة محسن آزرم را نشر چشمه منتشر کرده است.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: پیشرفت علم الکترونیک، پیدایش تکنولوژی دیجیتال و پدید آمدن دنیای مجازی -فضای اینترنت- چنان اتفاق مهم و تأثیرگذاری بوده و هست که حتی مناسبات انسانی در دنیای واقعی را هم تحت‌تأثیر خود قرار داده است. در این میان کشورهایی که مولد این علم بوده‌اند، توانسته‌اند به‌خوبی خودشان را با نیازهای تکنولوژی جدید و در حقیقت الزامات جامعة مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات نوین هماهنگ کنند و مثلاً قانون‌گذاری‌های درست و نظارت‌های دقیقی در زمینة کاربری اینترنت داشته باشند. اما کشورهایی که این پدیده را کالایی مصرفی دانسته‌اند و لابه‌لای انبوه کالاهای وارداتی‌شان آن را هم وارد سرزمین‌شان کرده‌اند، درست‌وحسابی نتوانسته‌اند فرهنگش را جابیندازند و شرایطش را فراهم کنند. کشور خودمان یکی از نمونه‌های خوب عدم استفادة درست از اینترنت است؛ به‌خصوص در زمینة پیگیری‌های قانونی در این زمینه هنوز مشکلات زیادی وجود دارد. نمی‌دانم مشکل در نبود قانون مناسب است یا عدم اجرای درست آن یا فقدان نظارت دقیق بر آن یا حتی عدم اطلاع‌رسانی درست دربارة آن. در دو سه هفتة گذشته، وبلاگی با ادعای افشاگری، دربارة زندگی ‌خصوصی و مسائل غیرحرفه‌ای و شخصی تعدادی از نویسنده‌های خوب این مملکت مطالبی نوشت. نویسندة وبلاگ برای خودش نام مستعار گذاشته بود و هنوز هم معلوم نیست کی بوده و هدف واقعی‌اش از این لجن‌پراکنی‌ها چه بوده و هست. من هم نمی‌خواهم بیشتر درباره‌اش صحبت کنم. این دوسه‌خط توضیح را هم به این دلیل آوردم که وقتی با چند نفری از این دوستان صحبت می‌کردم و می‌گفتم یا باید در مقابل چنین جریان مبتذلی سکوت کرد یا از آن شکایت، می‌دیدم هیچ‌کدام امیدی ندارند که اگر هم شکایتی بکنند، ممکن است به نتیجه‌ای برسند. و اینجاست که به نظر می‌رسد جامعة ما هنوز خیلی فاصله دارد تا ظرفیت و فرهنگ صحیح استفاده از اینترنت را به دست آورد. می‌گویند عیب وی چون‌که بگفتی، هنرش نیز بگوی. این روزها یک اتفاق خوب هم در دنیای مجازی فارسی‌زبان افتاده: تأسیس یک انتشاراتی خصوصی مجازی فارسی‌زبان در پاریس که تمرکزش روی کتاب‌های دیجیتال (e-book) است. نام این مؤسسه «نشر ناکجا»ست و مدیرش تینوش نظم‌جو -کارگردان و مترجم خوب کشورمان- است. یکی از مهم‌ترین کارهایی که «نشر ناکجا» دارد انجام می‌دهد، این است که کتاب‌های چاپ‌شده در داخل کشور را به‌صورت دیجیتال در اختیار ایرانیان خارج از کشور قرار دهد. آن‌هایی که از نبود شبکة توزیع کتاب‌های داخل کشور برای هم‌وطنان مقیم خارج مطلعند، می‌دانند که این کار، چه کار بزرگی است. برای نظم‌جو و همکارانش در «نشر ناکجا» آرزوی موفقیت دارم.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد