کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

درباره فیلیپ کلودل و «جان‌های افسرده»اش سلام کتاب – ۱۰۳ (در میان مردگان )

۹ اردیبهشت ۱۳۹۲

 

  1. ۱. چند سال پیش بعد از انتشار رمان «نوه آقای لین» نوشته فیلیپ کلودل (متولد ۱۹۶۲) که پرویز شهدی ترجمه و کتاب پارسه منتشر کرده بود، فرصتی دست داد تا در جلسه‌ای رسمی و البته خصوصی همراه چند نفر از دوستان نویسنده و منتقدم، با مترجم کتاب گپ و گفتی داشته باشیم. یادم هست یکی از ما چهار پنج نفر گفت (نقل به مضمون): «دوران طلایی ادبیات فرانسه به نظر می‌یاد تموم شده و کسی دیگه نیومده که بتونه کار کامو و سارتر و دوبوار و امثالهم رو بکنه…» باز یادم هست که شهدی گفت (بازهم نقل به مضمون): «نه، من با این حرف موافق نیستم، نویسنده‌ای مثل همین کلودل که «نوه آقای لین» رو نوشته، نویسنده بزرگیه و خیلی هم تأثیرگذاره. کارهاش هم به زبونای مختلف ترجمه می‌شه و اتفاقاً ادامه‌دهنده خوبی هم هست برای ادبیات فرانسه، و می‌تونه تو تجدید حیات اون اوتوریته نقش داشته باشه.» این حرف شهدی یکی از مهم‌ترین چیزهایی بود که از جلسه آن روز توی ذهن من ماند. بعد از دیدن فیلم سینمایی «همیشه دوستت داشته‌م»[۱] (محصول ۲۰۰۸ – فرانسه) که آن هم ساخته کلودل بود، درباره کلودلِ فیلمساز کم و بیش به این نتیجه رسیده بودم که او فیلمساز جدی‌ای در نسل جدید فیلم‌سازهای فرانسوی خواهد بود، و حرف شهدی -که آن روز می‌گفت رمان دیگری از کلودل را هم در دست ترجمه دارد- داشت همین نظر را درباره کلودلِ نویسنده هم تأیید می‌کرد.

فیلیپ کلودل در دانشگاه نانسی فرانسه درس خوانده و امروز در همان‌جا در رشته ادبیات تدریس می‌کند. او تا به امروز یازده رمان، شش مجموعه‌داستان و ده کتاب دیگر در زمینه‌های مرتبط با سینما و ادبیات نوشته و سه فیلم سینمایی بلند نیز در کارنامه دارد. شاید دانستن این نکته هم خالی از لطف نباشد که اولین ارائه او در سال ۱۹۹۹ بوده و همه این کارها را در ظرف همین ۱۴ساله اخیر انجام داده! یکی از تجربه‌های جالب کلودل پس از اتمام تحصیلاتش در دانشگاه نانسی، تدریس در زندان بوده است. ارتباطی که او با دانشجویانش در این مکان برقرار ‌می‌کرده، امروز یکی از مهم‌ترین منابع الهام او برای داستان‌های کوتاه، رمان‌ها و فیلمنامه‌هایش است. کلودل خود معتقد است که این تجربه به او کمک کرده تا عقاید ابتدایی و ساده‌اندیشانه‎‌اش را درباره مردم، جنایت و قضاوت دیگران کنار بگذارد: «برایم کاملاً روشن است که اگر توی زندان نبودم، نمی‌توانستم رمانی مثل «جان‌های افسرده» یا فیلمی مثل «همیشه دوستت داشته‌م» را خلق کنم.» کلودل در جهان داستانی‌اش معمولاً سراغ آدم‌هایی می‌رود که روان پیچیده‌ای دارند؛ پیچیدگی‌ای برخاسته از آزردگی… آدم‌های داستان‌های او تنهایند، آنقدر تنها که به مردگان پناه می‌برند و مدام زندگی‌شان را با معیارهای آن‌ها می‌سنجند و با آن‌ها هماهنگ می‌کنند. داستان‌های کلودل معمولاً در حوزه ادبیات واقع‌گرا (رئالیستی) قرار می‌گیرند، اما همین ویژگی‌ای که مطرح شد، نوعی خصلت گوتیک نیز در آن‌ها ایجاد می‌کند. کلودل در ایران هنوز بسیار کم شناخته شده و به نظر می‌رسد لازم است مترجم‌ها و منتقدهای بیشتری آثارش را مورد توجه قرار دهند.

  1. ۲. پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» رمانی است فرانسوی به نام «جان‌های افسرده». این رمان را کلودل در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد و در همان سال هم بابتش جایزه رنودو را در فرانسه دریافت کرد. اصلی‌ترین خط روایت این رمان، ماجرای تحقیق یک افسر پلیس است درباره قتل دختری جوان، که در روزهای جنگ جهانی اول در شهری کوچک در لبه غربی فرانسه و به طرزی مشکوک به قتل رسیده است. این اما تنها لایه بیرونی داستان است. در «جان‌های افسرده» ما با سرزمینی رو به اضمحلال و فروپاشی روبه‌روییم، که دیگر چیزی از اخلاقیات سنتی / کلیسایی در آن باقی نمانده و شده مصداق شعر شاملوی خودمان است که می‌گفت: «هرگز از مرگ نهراسیده‌ام / اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود / هراس من -باری- همه از مردن در سرزمینی است / که مزد گورکن / از آزادی آدمی / افزون‌تر باشد.» زمان رویدادها در این رمان مقطع حساسی است. جنگی خانمانسوز در جریان است و گویی هیچ ثباتی وجود ندارد. در اوضاع و احوالی که خبر مرگ از جبهه‌ها به گوش می‌رسد و زخمی‌ها و معلول‌های جنگی شهر و کافه‌هایش را پر کرده‌اند، «آینده» مفهوم غریبی است. پای مرگ به شهر هم باز شده و جسد دختری ده ساله در آبراه شهر پیدا می‌شود. کسی در پی کشف حقیقت نیست. کافی است مقامات قربانی‌ای به نام متهم پیدا کنند و قائله را ختم. شکنجه سربازی فراری از جنگ و اعدامش قائله را به ظاهر ختم به خیر می‌کند، اما افسر پلیسی که راوی اول شخص رمان است، کماکان ذهنش درگیر ماجرا می‌ماند. شیوه روایت این رمان، شیوه جذابی است مبتنی بر رفت و برگشت‌های زمانی. مجموعه‌ای از رویدادها که در بازه زمانی چهار پنج ساله‌ای اتفاق می‌افتند، حوادث این رمان را تشکیل می‌دهند، اما نویسنده آن‌ها را به ترتیب توالی زمانی روایت نمی‌کند و همین می‌شود که روایت شکلی پازلی و کولاژوار به خود می‌گیرد که به‌تدریج و گام به گام در ذهن خواننده کامل می‌شود. این شگرد را کلودل در «نوه آقای لین» هم به کار برده است. «جان‌های افسرده» پر است از سکانس‌ها و خرده‌روایت‌های تکان‌دهنده، خشن و بهت‌برانگیز، و شخصیت‌هایی که چنان خراشی به عاطفه خواننده وارد می‌کنند، که شاید بعضی‌شان برای همیشه در ذهنش ماندگار شوند. «جان‌های افسرده» را -مانند «نوه آقای لین»- پرویز شهدی ترجمه و کتاب پارسه در اواخر سال ۹۱ منتشر کرده است. شاید در کنار تلاش پرویز شهدی -به عنوان یکی از مترجمان قدیمی ایران- برای معرفی کلودل، اگر ناشر هم تلاشی دقیق برای ویراستاری اثر می‌کرد و دست‌کم بعضی معادل‌سازی‌های تاریخ‌مصرف‌گذشته و خدشه‌های زمانی روایت را اصلاح یا برطرف می‌کرد، آن‌وقت این کتاب خیلی درخشان‌تر از اینی که الان هست، به دست مخاطب فارسی‌زبان می‌رسید. از این یک ایرادِ البته نه‌چندان کوچک که بگذریم، باید گفت رمان «جان‌های افسرده» از آن آثاری است که انتشارش به زبان فارسی به موقع انجام شده و امید، که بتواند با مخاطب فارسی‌زبان هم ارتباط برقرار کند.
  2. ۳. بی‌ارتباط با فرهنگ، اما مرتبط با کتاب: نمی‌شود توی ایران درس خوانده باشی و توی رشته‌ای مرتبط با هنر درس تحصیل کرده باشی و از شنیدن خبر درگذشت پرویز مرزبان اندوهگین نشوی. من همه این سه چهار روزه را به خط به خط تاریخ هنر جانسون و خلاصه تاریخ هنر فکر کرده‌ام؛ که اولی ترجمه مرزبان بود و دومی تألیف او. تلاش فرهنگی مرزبان همیشه تلاشی پایه‌ای و بنیادین بوده و همین شده که خیلی از ما در نخستین گام‌های‌مان از دریچه نگاه او با هنر و مبانی‌اش آشا شده‌ایم. و یک چیز دیگر، که باید به خودش بگویم… آقای مرزبان! شما برای امثال من، فقط یک مؤلف، مترجم یا پژوهشگر نیستید، ما جوانی‌مان را با شما سپری کرده‌ایم، موقع عاشقی‌های‌مان، کتاب‌های‌تان یا توی دست‌مان بود، یا توی کیف‌مان، یا اصلاً بهانه گفت‌وگوی‌مان. هیچ می‌دانستید که چه عاشقیت‌هایی را ساخته‌اید با عشق‌تان؟ همیشه برای ما زنده‌اید، پس لطفاً این بازی مردن را کنار بگذارید.

 

[۱] Il y a longtemps que je t’aime: این فیلم در سال ۲۰۰۹ جایزه سزار در فرانسه و جایزه بفتا در انگلیس را دریافت کرده است.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد