کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

سلام کتاب – ۱۷۵ (یک شروع خوب)

۶ بهمن ۱۳۹۳

جک وب / کاوه فولادی‌نسب

اگر جمله اول، پاراگراف اول و صفحه اول داستانی خوب باشند، هرکدام در حد خودشان می‌توانند بیشتر از هر تمهید دیگری در فروش داستان تأثیرگذار باشند. ناگفته نماند که پیش از هر چیزی شما باید داستانی برای گفتن داشته باشید. اگر این ماده اولیه را ندارید، نه من و نه روح ویلیام شکسپیر، هیچ‌کدام نمی‌توانیم کوچک‌ترین کمکی به شما بکنیم. اگر ایده‌ای داستانی در ذهن دارید، خواندن این نوشته را ادامه دهید.
شما می‌توانید در مدت پنج ثانیه هر ویراستار یا خواننده‌ای روی زمین را از دست بدهید، یا برعکس توجه او را جلب کنید و گیرش بیندازید. اگر می‌خواهید مطمئن باشید که خواننده مال شماست، باید کاری کنید که در همان اولین لحظه توجهش جلب و احساسش درگیر شود.
من روی یکی دو پاراگراف ابتدایی داستان‌هایم بیشتر از هر بخش دیگری وقت صرف می‌کنم. همان قانونی که در شطرنج حاکم است، در داستان هم حاکم است: پیش از آن‌که به میانه کار یا حتی پایان آن فکر کنید، باید بازی شروع را انجام دهید.
بازی شروع چیست؟ مجموعه‌ای از حرکت‌های -شما بخوانید جمله‌های- به‌دقت فکرشده، که آن‌چه را خواننده می‌خواهد در داستان پیدا کند، در اختیارش قرار می‌دهند؛ چه این خواننده مشغول ورق زدن مجله‌ای باشد که از قفسه کافه‌ای محلی برداشته و چه مشغول مطالعه صفحه‌های ابتدایی کتابی باشد که روی میز آخرین آثار داستانیِ رسیده قرار دارد. چیزی که خواننده می‌خواهد در داستان پیدا کند، صحنه‌ای هیجان‌انگیز است که اتفاق‌های بزرگی قرار است در آن بیفتد. چیزی که خواننده می‌خواهد در داستان پیدا کند، احساس لذت است؛ لذت از این‌که توی مبلش فرو برود و راحت داستان را بخواند (ولو این‌که ممکن است در پایان داستان -برعکسِ شروع آن- روی لبه مبل نشسته باشد و مشغول جویدن ناخن‌هایش باشد). و مهم‌تر از همه، چیزی که خواننده می‌خواهد در داستان پیدا کند، انگیزه‌ای است که او را وادار به ورق زدن کند.
عوامل لازم برای بازی شروع به‌هیچ‌وجه عوامل اسرارآمیزی نیستند که لازم باشد آن‌ها را در حالتی نیمه‌هوشیار روی گویی بلورین ببینید. بدون تلاش آگاهانه‌ای از جانب شما به‌ندرت ممکن است یک داستان به وجود بیاید. بگذارید این‌طور بگویم که معمولاً این اتفاق نمی‌افتد؛‌ دست‌کم تا وقتی‌که شما مسحورکنندگی ویلیام سارویان، جوشش دورنی توماس ولف و باروری و نبوغ چارلز دیکنز یا مثلاً اونوره دو بالزاک را نداشته باشید. من شخصاً چندان خوش‌اقبال نیستم و باید روی هر داستان کوتاهی که می‌خواهم بفروشم، سخت کار کنم.
من -نویسنده- و گروه هدفم -خواننده- در پاراگراف شروع اولین صحنه داستان به چه چیزی نیاز داریم؟ به آگاهی از زمان، آگاهی از مکان و انگیزه برای رفتن به صفحه بعد. به اولین صفحه آخرین داستانتان نگاه کنید. آیا این سه عامل در آن وجود دارند؟
وقتی خواندن داستانی را شروع می‌کنید، خیلی زود متوجه خواهید شد که از آن نوع داستان‌هایی است که دوست‌شان دارید یا نه. این نکته را در همان بیست ثانیه مهلکی خواهید فهمید که ممکن است به‌عنوان خواننده‌ای در دکه روزنامه‌فروشی دل‌تان بخواهد صفحه را ورق بزنید یا به‌عنوان ویراستاری که می‌توانست داستان را بخرد، بگویید: «نه، این به درد ما نمی‌خوره.»
یک نویسنده چه هدفی از چنین شروعی می‌تواند داشته باشد؟ فریب‌کاری؟ شما می‌توانید این نام را رویش بگذارید. این شروع، تقدس و کفر را در کنار هم قرار می‌دهد و کاری می‌کند که هر دو قابل درک باشند: در یک لحظه مقدس محکم به صورت‌تان می‌کوبد؛ با صدایی بلند و انعکاسی از خشونت.
یک شروع خوب هرگز نمی‌تواند به فروش یک داستان بد کمکی بکند. زیباترین صحنه‌های ادبیات هم اگر به ناکجا بروند، بی‌ارزش هستند، اما باوجوداین ادبیات داستانی لبریز از شروع‌های تأثیرگذار است. صرف زمان اندکی در کتابخانه، یا در میان کتاب‌های موردعلاقه‌تان در کتابخانه شخصی‌تان، یا کنار میز نشریات در داروخانه محل‌تان -اگر داروخانه‌چی آدم صبوری باشد- به شما کمک بی‌پایانی برای درک این موضوع خواهد کرد.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد