- انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۵۶ در تهران و توسط محمد کریمی افتتاح شده است. این ناشر در زمینههای مختلفی از جمله تاریخ، علوم انسانی، ادبیات و هنر فعالیت میکند و در هر زمینه هم تابهحال کتابهایی ماندگار به مخاطبهایش ارائه کرده است. اما آنچه باعث میشود این یادداشت «سلام کتاب» به انتشارات نیلوفر اختصاص یابد، تمرکز جدی او روی ادبیات داستانی است. نیلوفر -در همه سیوپنج سالی که از فعالیتش میگذرد- همیشه ناشری فعال حوزه ادبیات مدرن و بهخصوص رمان و داستان کوتاه بوده و گرچه امروز نامش کمتر از سابق شنیده میشود، اما نمیشود -بههیچوجه نمیشود- تأثیرگذاریاش را در اواخر دهه شصت و تمام دهه هفتاد در ادبیات داستانی ایران نادیده گرفت یا فراموش کرد. در آن دوران گروهی از بهترین نویسندهها و مترجمها و شاعرهای ایرانی با نیلوفر همکاری میکردند که از میانشان میشود محمد قاضی، نجف دریابندری، م. ا. بهآذین، رضا سیدحسینی، هوشنگ گلشیری، مصطفی رحیمی، ابوالحسن نجفی، امیرجلالالدین اعلم، پرویز دوایی، صالح حسینی، گلی ترقی، گلی امامی، منوچهر بدیعی، فرزانه طاهری، سروش حبیبی، احمد کریمی حکاک، عبدالله کوثری، کاوه میرعباسی، کریم امامی، محمدتقی غیاثی، حسین پاینده، سیدعلی صالحی، علیاصغر حداد، مصطفی اسلامیه، قاسم روبین، احمد میرعلایی و ناصر زراعتی را نام برد. این نامها همهشان برای همنسلهای من کلی خاطره و نوستالژی به همراه دارند و من تردید ندارم که تکتکشان در رشد و بالندگی نسل من تأثیرگذار بودهاند. امروز انتشارات نیلوفر را میشود نماینده ناشرهایی دانست که حلقه ارتباط دیروز و امروزند؛ چه در زمینه محتوای آثار و چه در زمینه شکل آنها. به لحاظ محتوایی نیلوفر چند سالی است که کمتر در زمینه انتشار آثار جدید و بهروز فعالیت میکند و کمکمک دارد تبدیل میشود به ناشر آثار کلاسیکشده در جهان ادبیات مدرن؛ بهخصوص در زمینه آثار غیرفارسی. به لحاظ شکلی هم کتابهای نیلوفر نه مثل بعضی از ناشرهای قدیمی است که هیچ اهمیتی به گرافیک و صفحهبندی و نمیدهند، و نه مثل ناشرهای بهروزی است که طراحی جلد کتابهایشان را به بهترین گرافیستها میسپرند و صفحهبندیشان شخصیتی دارد برای خودش. انتشارات نیلوفر کتابفروشی دوستداشتنیای در خیابان انقلاب، خیابان دانشگاه دارد که یک بار دیدنش، همیشه دیدنش را عادت میکند.
- در میان کتابهای انتشارات نیلوفر کتابهای زیادی هست که میشود خریدن و خواندنشان در این ایام نمایشگاه پیشنهاد داد. این گزینهها جز اینکه به لحاظ ادبی و داستانی ارزشمندند، باری نوستالژیک برای نسلی از نویسندهها و فعالان ادبی امروز ایران دارند و ازاینحیث شاید بتوانند فاصله میان نسل امروز و فردا را کمتر کنند: طاعون (آلبر کامو / رضا سیدحسینی)، ۱۹۸۴ (جورج اورول / صالح حسینی)، یک گل سرخ برای امیلی (ویلیام فاکنر / نجف دریابندری)، نیمه تاریک ماه (هوشنگ گلشیری)، بیگانه (آلبر کامو / امیرجلالالدین اعلم)، چهره مرد هنرمند در جوانی (جیمز جویس / منوچهر بدیعی)، خشم و هیاهو (ویلیام فاکنر / صالح حسینی)، عاشق (مارگریت دوراس / قاسم روبین)، شازده احتجاب (هوشنگ گلشیری)، قصر (فرانتس کافکا / امیرجلالالدین اعلم)، مائدههای زمینی و مائدههای تازه (آندره ژید / مهستی بحرینی)، همنوایی شبانه ارکستر چوبها (رضا قاسمی)، وداع با اسلحه (ارنست همینگوی / نجف دریابندری).