کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

به‌مناسبت بیست‌وپنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران سلام کتاب – 53 (در آستانه)

1 می 2012

 

  1. جشن دارد شروع می‌شود. چراغ‌ها روشن شده‌اند، می‌درخشند و تلألوشان افتاده روی فرش‌های قرمز. راه‌ها آب و جارو شده‌اند و آدم‌ها دارند دسته‌دسته می‌آیند تا در این جشن بزرگ شرکت کنند. همه‌چیز مهیاست تا ببالیم به خودمان بابت بیست‌وپنج‌ساله شدن نمایشگاه بین‌المللی کتاب شهرمان. در این میان البته، مثل هر میهمانی دیگری جای بعضی‌ها خالی است: بعضی نویسنده‌ها، بعضی شاعرها، بعضی مترجم‌ها، بعضی ناشرها. چه می‌شود کرد؟ دیگر عادت‌مان شده که همیشه عشق‌مان منقص باشد، و همین که عیش‌مان طیش نشده، باید کلی شاد باشیم؛ پس هستیم.
  2. امروز و در این شماره پنجاه‌وسوم، ستون «سلام کتاب» یک‌ساله می‌شود. سال پیش در اولین یادداشت «سلام کتاب» در آستانه بیست‌وچهارمین دوره نمایشگاه کتاب تهران نوشته بودم: «نمایشگاه کتاب تهران بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور است. در این واقعیت تردیدی نیست، اما همه واقعیت هم این نیست. برای بسیاری از هم‌نسل‌های من نمایشگاه کتاب تهران پیش و بیش از آنکه رویدادی بزرگ باشد، رویدادی نوستالژیک است، یا تبدیل به رویدادی نوستالژیک شده است. این نمایشگاه در دوران نه‌چندان طولانی زندگی‌اش اتفاق‌های تلخ و شیرین زیادی را تجربه کرده…» حالا، این جذاب‌ترین نوستالژی نسل من دارد ربع‌قرنه می‌شود.

ما نسلی هستیم که تعدادی از بهترین ایام زندگی‌مان را در این اردیبهشت سبز زیبا سپری کرده‌ایم، در هزارتوهای نمایشگاه کتاب، با لطف دیدار دوستان‌مان، با شوق دیدن گیس و ریش سفیدهای ادبیات سرزمین‌مان، با تخفیف ده ربیست درصدی، با بوی سیب‌زمینی سرخ‌کرده و طعم هات‌داگ و نوشابه‌های تک‌نفره‌ای که هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت آن‌قدر خنک نبودند و نیستند که جگرمان را حال بیاورند. ما نسلی هستیم که در گذشته‌ای نه‌چندان دور عادت داشت نمایشگاه کتاب را در کنار جشنواره مطبوعات ببیند. یادشان به خیر غرفه‌های همیشه‌بهار گل‌آقا و هفت و فیلم در جشنواره مطبوعات. نسل جدید، چیز کمی از این خاطره‌ها و خاطره‌بازی‌های ما می‌داند. خودمان هم کم‌کمک دارد یادمان می‌رود و شاید روزی در بهت از خودمان بپرسیم: «جشنواره مطبوعات؟ این چه ربطی داشته به نمایشگاه کتاب؟» شاید… و حقیقت امر این است که ما -همه‌مان- زود عادت می‌کنیم.

  1. سال، سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» است، و ناشران -به‌ویژه ناشران خصوصی- مهم‌ترین تولیدی‌ها و بنگاه‌های فرهنگی / اقتصادی‌اند؛ بنگاه‌هایی که هم کارآفرینی می‌کنند و هم سرمایه‌شان را هزینه اعتلای فرهنگ، هنر و ادب، اما همیشه نام‌شان پنهان مانده پشت نام کتاب‌ها و نویسنده‌ها و شاعرها. «سلام کتاب» -که در ایام بیست‌وپنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، مانند سال گذشته، روزانه منتشر خواهد شد- در این سال «حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و در این ایام جشن کتاب تصمیم دارد هر روز نگاهی به آثار جدید یکی از ناشران فعال در حوزه‌ی ادبیات داستانی بیندازد و در خلال این کار، معرفی‌ای اجمالی هم از ناشر و زمینه‌های فعالیت و رویکرد ادبی و داستانی‌اش داشته باشد. و امیدوار است به این ترتیب، هم قدردانی‌ای هرچند ناچیز، از این فعالان پردل‌وجرأت حوزه فرهنگ و هنر ایران امروز به‌جای آورد، هم مجموعه‌ای از بهترین آثار جدید حوزه ادبیات داستانی را به مخاطبانش معرفی کند.
  2. 4. جشن دارد شروع می‌شود. چراغ‌ها روشن شده‌اند…

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد