- سفر کردن همیشه یکی از جذابیتهای زندگی بشر بوده است. از دیرباز سفر به سرزمینهای مختلف و دیدن تمدنها و فرهنگهای گوناگون و کشف ناشناختهها در خلال تجربهای بیواسطه لطفش را به بشر نشان داده و دستاویز خلق قالب مکتوب ادبیای به نام سفرنامه شده است. بسیاری از آثار کلاسیک -اگرچه آگاهانه با هدف سفرنامه بودن نوشته نشدهاند- تمام روایتشان یا بخش زیادی از روایتشان در سفر میگذرد، و این به دلیل همان جذابیت آشکار و نهان ناشناختههاست. در تاریخ ادبیات گاه کار به آنجا رسیده که نویسندهها و شاعرهای مبتکرتر دست به نوشتن سفرنامههای خیالی نوشتهاند که از این میان «ارداویرافنامه» نوشتة … (۱۳۳۳-۱۳۳۳) در میان آثار فارسیزبان و «کمدی الهی» نوشتة دانته (۱۹۹۹-۱۹۹۹) در میان آثار غربی برای خوانندههای ایرانی بسیار آشنایند. جذابیت سفر -بهخاطر بیواسطه بودن تجربهای که نصیب انسان میشود- بهحدی است که حتی در دوران معاصر که بهدرستی نام عصر تکنولوژی را به خود گرفته نیز چیزی از آن کم نشده است. درست است که امروز میشود توی دنیای مجازی با آدمهایی از ملیتهای مختلف دوست شد و مراوده داشت و گپوگفتهای آنچنانی داشت و چای و قهوه خورد، درست است که میشود از طریق نرمافزار گوگلارث نهتنها توی شهرهای مختلف جهان که حتی توی تاریخ آنها قدم زد، درست است که با داشتن کارت اعتباری میشود از فروشگاه و مؤسسة تجاریای خرید کرد، اما همة اینها حتی جزیی کوچکی از نمونههای واقعیشان را ندارند. روابط اجتماعی، صرفاً گپ زدن و چای و قهوه نوشیدن نیست، بیشترک نفس کشیدن در یک هوا و خیس شدن زیر یک باران است. ملاقات از یک شهر صرفاً دیدن تصویرهای سهبعدی گذشته و حال آن شهر نیست، بیشترک استشمام بوی گیاهان و احساس خنکای بامدادی آن شهر است. و خرید کردن صرفاً دادن پولی و گرفتن کالایی یا خدماتی نیست، بیشترک ارتباطی چهرهبهچهره با آدمی دیگر است آنسوی میز. و اگر امروز توریسم به یکی از پنج صنعت بزرگ و پولساز دنیا تبدیل شده، همهاش بهخاطر همین جذابیتهای آشکار و نهانی است که سفر کردن در خود دارد. در این میان هنوز هم آدمهای خوشذوقی پیدا میشوند که در سفرهایشان خودخواهی نمیکنند و دست به قلم میبرند و تجربههای شخصیشان را مکتوب میکنند و در اختیار دیگران قرار میدهند. خواندن یک سفرنامه بهاندازة سفر کردن لطف ندارد، اما هرچه باشد از قدیمالایام گفتهاند: وصفالعیش، نصفالعیش.
- پیشنهاد این هفتة «سلام کتاب» کتابی داستانی نیست، اما لطف خواندنش کمتر از لطف خواندن داستان و رمان نیست. کتاب این هفته سفرنامهای است نوشتة منصور ضابطیان به نام «مارک و پلو». ضابطیان در این کتاب سفرنامههای تعدادی از سفرهایش به کشورهای مختلف را گرد هم آورده و همراه عکسهای این سفرها منتشر کرده است. کشورهایی که خواننده در حنی خواندن «مارک و پلو» میتواند همراه نویسنده گشتوگذاری در آنها داشته باشد از این قرارند: فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، ارمنستان، کرة جنوبی، ایالات متحدة آمریکا. ضابطیان در سفرنامههایش با همان لحن طنز و نگاه کموبیش نوستالژیکی که در سایر کارهای مطبوعاتی و برنامههای تلویزیونیاش هم به چشم میخورد، دنیای پیرامونش را روایت میکند و به ترکیب مناسبی از طنز و نوستالژی و کشف ناشناختهها دست مییابد.
- بیارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: جامعة ایرانی در هفتة گذشته دو بار، در دو زمینة متفاوت و به دو دلیل متفاوت در صدر اخبار جهانی قرار گرفت؛ یک بار در صدر اخبار ورزشی و بار دیگر در صدر اخبار فرهنگی. روز … بسیاری از روزنامهها و سایتهای خبری – تحلیلی معتبر جهان دربارة حادثة غیراخلاقی و بهتبرانگیزی نوشته بودند که در لیگ برتر فوتبال ایران و در بازی میان دو تیم پرسپولیس و داماش رخ داده بود. آنچه رخ داد را نمیتوان به تمام اعضای شریف خانوادة ورزشی ایران تعمیم داد، اما میشود این سؤال را مطرح کرد که چه دلایلی باعث شده که دو «ورزشکار» ایرانی مرتکب چنین خبط نابخشودنیای بشوند. آیا ورود سرمایهای هنگفت به ورزش -و بهویژه به فوتبال کشور- که بنیانهای اقتصادی آن را بهشدت تکان داده و غفلت از لایههای اجتماعی و فرهنگی -علیرغم آن سرمایهگذاری مالی کلان- یکی از دلایل این حادثه نبوده؟ آیا تبلیغات رسانهای بیش از حد روی ورزش که صرفاً متناسب با لایة اقتصادی آن بوده و هیچ تناسبی با لایههای اجتماعی و فرهنگی آن نداشته، یکی دیگر از دلایل این حادثه نبوده؟ از سوی دیگر در روز … رسانههای معتبر بینالمللی نام کاندیدهای دریافت جایزة ادبی بوکر آسیایی را منتشر کردند. در این فهرست دوازدهتایی نام رمان «کلنل» نوشتة محمود دولتآبادی نیز به چشم میخورد. این اتفاق بار دیگر نام ایران را در صدر اخبار جهان و این بار در حوزة فرهنگ قرار داد و کاری کرد که بعد از مدتها نام ایران در زمینة فرهنگ و هنر و ادبیات در گوش مردم جهان صدا کند و یادشان بیاید ایران کشوری است در آسیا با سبقه و سابقة فرهنگی و مهمتر از آن بفهمند که فرهنگ و هنر ایران هنوز هم پویاست و در عصر دهکدة جهانی، قابلیت جهانی شدن دارد. غرور ملی جریحهدارشدة بسیاری از ما با انتشار این خبر ترمیم شد. اما ایکاش همزمانی این دو اتفاق تلنگری باشد برای سیاستگزاران و سرمایهگذاران دولتی و عمومی و خصوصی تا بهجای سرمایهگذاری و اینهمه تبلیغ روی ورزش، کمی هم روی فرهنگ و هنر سرمایهگذاری و تبلیغ کنند. تعارف که نداریم، بحث، بحث آبرو و غرور یک ملت است.