هیچکس مثل شما نمیتواند از گودرز شقایقی بگوید (همینجا توی پرانتز باید بگویم که دلم میخواست میتوانستم یادی هم از شقایق گودرزی بکنم؛ اما دیدم نه جرأت رویارو شدن با فمینیستهایی را دارم که ممکن بود فریاد «آی بازهم تبعیض جنسیتی» سر بدهند، و نه توان مقابله با تندروهایی را که ممکن بود به استفاده ابزاری از بانوان متهمام کنند). فکر کنم توی آزمون استخدامیتان یکی از مهمترین خوانها -یا شاید هفتمیش اصلاً- این باشد که یک ربع بلاانقطاع درباره گودرز شقایقی حرف بزنید، و اگر نتوانید، قیافه دلنشین و صدای جذابتان هیچرقمه نتواند ممتحنهای سازمان را جذب و جلب کند. هرچه باشد، این در و آن در را به هم ربط دادن و از شیر مرغ به جان آدمیزاد رسیدن ذهن پیچیدهای میخواهد، که ماشالله هزارماشالله شما دارید. نه، نه، نه، ذهن پیچیده عنوان کاملی نیست، «ذهن زیبا» گویاتر است: اِ بیوتیفول مایند. هیچ کجای دنیا نمیشود توی مجریهای رسانههای دیداری و شنیداری کسانی را پیدا کرد که مثل شما با ذهن زیبایشان بتوانند به طرفهالعینی مسایل را به هم ربط دهند و از مسیری صعبالعبور به مقصودی متحیرالعقول برسند. البته این هم هست که بخشی از این توانایی برمیگردد به تخصصهای متعدد و متنوع شما؛ که میتوانید مثلاً از سیستم بازی فوتبال فلان تیم شروع کنید و از آن به پدافند غیرعامل برسید و از آن به صنایع دارویی و از آن به هر جایی که دلتان بخواهد. خب این ذهن زیبای شماست که چنین شبکه استدلالی پیچیدهای را ترتیب میدهد و دروغ چرا -تا قبر، آه آه آه آه- من همیشه وقتی پای حرفهای پرمغزتان مینشینم، مغزم سوت میکشد جان شما. خیلی هم دلم میسوزد وقتی توی تاکسیای بقالیای جایی از همشهریها میشنوم که «دیدی دیروز این پسره رو؟ فلانی رو آورده بود تو برنامهش (حالا این فلانی ممکن است وزیر این وزارتخانه باشد یا رییس آن نهاد یا مدیر آن یکی ارگان) بعد هی پابرهنه میپرید وسط حرف طرف. انگار نه انگار که طرف سن باباشو داشت، هی بله بله میکرد وسط حرف طرف، هی سرفه میکرد یعنی بسه…» واقعاً دلم میسوزد. با این که قربانتان میروم، اما هیچ دوست ندارم جای شما باشم؛ این همه زحمت بکش و ذهن به این زیبایی داشته باش، آنوقت ملت هم پشت سرت حرف بزنند. چه معنی دارد آخر؟ راستی جسارت است، ببخشید، روم به دیوار، یک پیشنهادی دارم برایتان؛ غلط زیادی… میگویم وقتی این همه توی هر برنامهتان صحبت از الگوسازی و اینها میکنید، چرا پس خودتان واعظ غیزمتعظاید؟ آقاجان مگر این آقای مجری که پارتنرهای خوبی مثل کلاهقرمزی و پسرخاله و فامیل دور و جیگر برای خودش دست و پا کرد، اینهمه موفق نشد؟ خب به عنوان یک الگوی موفق از او پیروی کنید و هر کدام برای خودتان یک پارتنر مناسب حال خودتان و برنامهتان گیر بیاورید. اینطوری آدمهایی مثل من هم که توان درک حرفهای شما و شبکه پیچیده استدلالهایتان را ندارند، موقع دیدن برنامههایتان دستکم یکخورده میخندند. نظرتان چیست؟ آنهایی که مواقفند، بد نیست یک دقیقه به احترام فامیل دور که این روزها به فراخور حال، کمپینهای ویژهای هم در حمایتش تشکیل شده، سرپا بایستند، کف بزنند و هورا بکشند.