توضیح: اصناف -چه آنها که تشکلی رسمی دارند و چه آنها که تشکلی رسمی ندارند- و مسایل و موضوعاتشان، از مهمترین مقولههای مرتبط با حقوق شهروندیاند؛ تکتک اعضای هر صنفی بیش و پیش از آنکه عضو آن صنف باشند، شهروندان جامعهاند و مانند هر شهروند دیگری از حقوق تصریحشده در قانون اساسی برخوردارند. از همین روست که یکی از راههای احقاق حقوق شهروندی، پرداختن به مسایل یک صنف و نیازها و کاستیهای احتمالی آن است. «در حوالی ادبیات» در همین راستاست که میخواهد گام بردارد. مجموعه یادداشتهای این ستون میخواهند به مسایل صنفی ادبیات داستانی و اهالی آن بپردازند، و البته نمیخواهند راهحل ارائه دهند -چراکه معتقدند ارائه راهحلهای صنفی نیاز به اراده جمعی در میان اهالی صنف (از هر طیفی) دارد- اما خیال هم نمیکنند که حق ندارند پایشان را آنسوتر از خطقرمزهای فرضی و خیالی بگذارند، و باز خیال نمیکنند که حق ندارند وقتی پای منافع عمومی اهالی ادبیات به میان میآید، روابط شخصی و منافع فردی را نادیده بگیرند. «در حوالی ادبیات» فرضش بر این است که اهالی ادبیات -بهعنوان روشنفکران جامعه- تاب و تحمل نقد را دارند و به این سادگیها از کوره درنمیروند و دست به قضاوتهای آنچنانی نمیزنند. این ستون نمیخواهد تبدیل شود به تریبونی شخصی؛ بنابراین با کمال میل و آغوش باز منتظر یادداشتهای دوستان داستاننویس درباره مسایل صنفی ادبیات خواهد بود.
گزارش عملکرد صدروزه آقای رییسجمهور پیامهای خوبی داشت. اینکه قانون باید هم شفاف باشد و هم بالاتر از هر نظر شخصیای، شاید فینفسه بدیهی به نظر برسد، اما حقیقت امر این است که در سالهایی که سپری شد، گاه این نظر شخصی یک مدیر یا کارمند بود که بالاتر از قانون، تکلیف و سرنوشت یک فرد یا پدیده را مشخص میکرد. این را فعالان حوزه فرهنگ و ادب با همه وجودشان احساس کرده بودند: ممنوعالقلم شدنها، معلق شدنها، غیر قابل چاپ شدنها و غیره و غیره -گرچه گاه خاستگاه قانونی داشت و از این حیث در چارچوب قوانین موجود علیرغم همه نقدهایی که میشود به آنها وارد کرد، پذیرفتنی مینمود، اما- گاه چنان مبتنی بر سلیقه و نظر شخصی مدیران و کارمندان ادارههای مختلف وزارت ارشاد رقم میخورد، که حتی با قوانین موجود هم در تعارض قرار میگرفت: بسیاری از آثاری که طبق قوانین موجود کشور مجوز نشر دریافت کرده بودند، جلوی تجدید چاپشان گرفته شد… بسیاری از نویسندههایی که اگر جلای وطن میکردند، تبدیل میشدند به بمب خبری و زندگیشان تأمین میشد و مدام تیتر اخبار میشدند، و علیرغم همه اینها، ماندن در ایران و خدمت به فرهنگ و هنر کشور را انتخاب کرده بودند، جلوی انتشار آثارشان گرفته شد… ناشرهایی که سرمایهشان را عوض هر کار سودآورتر دیگری در عرصه فرهنگ به جریان انداخته بودند -بهجای تشویق- دچار تعلیق شدند… اینها گذشت و حالا اظهارنظر آقای رییسجمهور کاری کرد که اهالی فرهنگ و ادب نفس راحتی بکشند و احساس امنیت کنند. عملکرد صدروزه دولت تدبیر و امید نشان میدهد که گفتههای رییسجمهور و دولتمردانش صرفا تبلیغات انتخاباتی یا زمینهسازی برای انتخابات بعدی نیست. این روزها اوضاع و احوال فرهنگ هم مثل عرصههای سیاست خارجی و اقتصاد بهتر از پیش است و امید که سایر گفتهها و وعدههای آقایی رییسجمهور و اعضای کابینهاش هم زودتر جامه عمل به خود بپوشند و سپیدهای را که در آن گفتوگوی تلویزیونی صحبتش شد، متجلی کنند.
دریافت صفحهی پی.دی.اف این روزنامه از اینجا.