انتخاب اصلح انتخاب اصلح که میگویند یعنی انتخاب شما. نه اینکه خودتان موضوع انتخاب باشیدها؛ که البته تازگیها مُد شده و میشوید گاهی و شاهکار هم میکنید. اما نه، منظورم این نیست. منظورم شغلی است که شما انتخاب کردهاید. البته جز این هم توقع نمیرفته و نمیرود. از قدیم گفتهاند «عقل سلیم در بدن سالم است.» توی این دوره زمانه هر کس برود سراغ ورزش، دنیا و آخرتش را ساخته. دیگر هم مثل قدیمها نیست که پهلوانها فقط توی کار ساختنِ آخرتشان بودند و عیاری میکردند و هشتشان گرو نهشان بود. ته کار میدیدی خودشان یا بادیهنشین میشدند، یا خیابانخواب. حالا دیگر دوره، دوره اطلاعات و گردش آزاد آن است و همه کارشناس شدهاند. شما هم خوب فهمیدهاید که باید به جای تلف کردن وقتتان توی زمین فوتبال، یا تشک کشتی، یا استخر شنا، یا هرجای دیگری -آن هم با این عمر کوتاهی که دوران ورزش قهرمانی دارد- از همین جوانی پایههای آیندهتان را محکم کنید؛ پایهها هم که توی این ممکلت همهشان روی پول استوارند. پس دم دلالهای دستقویتر گرم و مدیرهای ولخرجتر. حالا مثلاً توی المپیک ۱۹۵۶ ملبورن کشتیگیرهای ایرانی آنطوری معجزه کردند، چی شد؟ یا تو دهه شصت بازیکنهای پرسپولیس مثل قرقی توی زمین میدویدند، کجای دنیا را گرفتند؟ هرکس بهتان میگوید «این ره که میروید، به ترکستان است» برای خودش میگوید. راه قدیمیها به ترکستان بود، راه شماها که دارد به جاهای خوبی میرسد: شهرکسازی در شمال کشور، انواع تولیدی و فستفود هم اصلاً دارد رسمی میشود برای خودش. خیلی هم عالی. و تازه این غیر از آنهاییتان است که توی این نهاد و آن نهاد نماینده میشوید. بالأخره کمیسیون ورزش که همهجا هست. این ممکلت که هم رسم مربیگریاش داشتن عکس با شورت ورزشی است، نه علم فوتبال. پس کی شایستهتر از شما برای کمیسیونهای ورزشِ این نهاد و آن نهاد؟ یک شبکه تلویزیونی مخصوص و تریبون هم که دارید. بعد هم آنقدر ارزش دارید که هر کاری دلتان بخواهد میتوانید توی زمین ورزش انجام دهید و حالا گیریم چندتا روزنامهنگار هم بیایند بنویسند حریم اخلاقی جامعه خدشهدار شد، مدیرتان میایستد جلوشان و میگوید دلمان میخواهد ازشان بازهم استفاده کنیم، توی لیگ داخلی نشد، توی بازیهای آسیایی… تعارف که نداریم، بحث، بحث آبروی ملی است و «ورزشکاران دلاوران…» و نتیجه و سودا و سرمایه و تازه مهمتر از همه احساسات و هیجانات جوانان جامعه. شوخی که نیست. الگو هم که هستید. دیگر چه بگویم. واقعاً دمتان گرم که یک انتخاب عاقلانه کردهاید برای شغلتان و عاقبت به خیر شدهاید. دستتان روی سر ما، که کماکان هشتمان گرو نهمان است و اینطوریها که بویش میآید حالا حالاها هم خواهد بود. اما یک چیزی، بعضیها هم هستند در میانتان که انگار اصلاً از یک جنم دیگر هستند. حالا فرصت نیست همهشان را نام ببرم، اما اگر بخواهم فقط یکی را نام ببرم، بیهیچ مکثی باید بگویم علی کریمی؛ که فکر کنم یکی از آخرین بازماندههای نسل رو به انقراض عیاران است.