شمارهی هجدهم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ در روزنامهی اعتماد
چند هفتهی پیش مریضی عجیب و غریبی گرفتم و در بیمارستان بستری شدم. نظام درمانی آلمان -برخلاف نظام درمانی ایران- چندان میانهای با دارو ندارد. پزشکان آلمانی کمترین میزان دارو را برای بیمار تجویز میکنند؛ آن هم فقط وقتی که واقعاً چارهی دیگری نداشته باشند. یکی از آن روزها که سردرد شدیدی داشتم، دو سه بار به خانم پرستاری که بهم سرکشی میکرد، گفتم درد دارم و ازش خواهش کردم در صورت امکان بهم مسکن بدهد. نداد. بعدازظهر که دکترم به دیدنم آمد، مثل بچهها چغلی کردم. گفتم «من امروز خیلی درد داشتم. هنوزم دارم. چند بار مسکن خواستم. بهم ندادن.» پرونده را کامل خواند و داد دست سرپرستار بخش و گفت «دردتون اونقدری نیست که مسکن لازم داشته باشین.» کلافه بودم. گفتم «هرچی… درد دارم. متوجه میشین؟» گفت «شما باید کمی با ما همراهی کنین. الان دردتون شدید نیست قابلتحمله و این نشونهی خوبیه. اگه بهتون مسکن بدیم، نمیتونیم به آرامشتون اطمینان کنیم.» مثل همهی پرشکهای آلمانی، موقع رفتن دست داد و لبخند زد و گفت «یادتون باشه آقای فولادینسب، مُسکن درمان نمیکنه. مصرف بیرویهش هم، قوای جسمانیتون رو تحلیل میبره و بدنتون رو ضعیف میکنه.» من، بهرغم درد زیاد و سرگیجههای شدید (که برای آن هم بهم دارویی ندادند)، بالأخره خوب شدم و حالا خوشحالم که مسکن به نافم نبستند. باید رفت سراغ ریشهی درد؛ «مسکن درمان نمیکند.» فکر کنم بد نیست این جمله را بالای سردر ورودی شورای عالی نظارت بر فضای مجازی هم نصب کنند؛ شاید بشود آنجا عوض «مسکن» بنویسند «فیلترینگ». فیلترینگ محدود همهجای جهان وجود دارد؛ مثلاً برای کسانی که به سن قانونی نرسیدهاند. و البته این توافقی عمومی است که تا زمانی که فرد به سن قانونی نرسیده و قوای تصمیمگیری و تشخیصش کامل نشده، بهتر است در معرض هر داده و اطلاعی قرار نگیرد. اما فیلترینگ نامحدود را سرزمینهای کمی هستند که تجربه میکنند. ناکارآمدیاش هم ثابت شده؛ چه در زندگی واقعی و چه در فضای مجازی. مگر سالها پیش درِ خانههای فساد و مشروبفروشیها بسته نشد؟ فحشا و شرب خمر ریشهکن شد؟ مگر فیسبوک و توییتر فیلتر نشد؟ چه اتفاقی افتاد؟ وایبر و تلگرام جایشان را گرفتند. حالا بعد از تلگرام هم یک چیز دیگر میآید. مشکل، فیسبوک و توییتر و تلگرام نیست؛ جای دیگری است. چرا سیاستگذاران این حوزه، عوض فیلتر کردن شبکهها به این فکر نمیکنند که اگر شفافیت در همهی امور در دستور کار قرار بگیرد، اگر گردش آزاد اطلاعات -بینگرانی و سانسور- برقرار شود، دیگر اصلاً چه کسی کجا چطور میخواهد رازی مگو به گوش مردم برساند، سیاهنمایی کند یا دسیسه بچیند؟ حضرت مولانا میفرماید «از همانجا که رسد درد، همانجاست دوا». غیر از این است که تکنولوژی روز و شبکههای اجتماعی امکان فراگیری هستند تا مسئولان بتوانند مستقیمتر و سریعتر اخبار خدمترسانیهایشان را به مردم برسانند؟
دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا