کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

پايان دوران مكتبخانه‌ای

18 آگوست 2018

گزارش پیمان نوروزی از روند روبه‌رشد آموزش مجازی داستان‌نویسی، منتشرشده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ در روزنامه‌ی اعتماد


در زندگی امروز كه شاهد روند رو به رشد سرعت در تمام ابعاد آن هستيم، بازار كلاس‌های آموزش مهارت‌های نويسندگی هم داغ شده است. ظاهرا علاقه‌مندان نوپای اين فن هم تمايل دارند مقدمات ابتدايی اين هنر را در دوره‌هايی كوتاه فرا بگيرند تا اگر هنرآموزی استعداد داشته باشد، دست‌كم در همان چند جلسه بتواند راه خود را به دنيای نشر پيدا كند.

فضای مجازی هم در اين ميان به بازيگری مهم بدل شده است و به وضعيت پيش آمده دامن می‌زند؛ چنان كه حالا كلاس‌های آموزشی مهارت نويسندگی در فضای مجازی برپا است.

طبع‌آزمايی در نوشتن (چه شعر و چه داستان) از آن دست اتفاقاتی است كه بسياری افراد، حداقل يك‌بار در جهت آن كوشيده‌اند. اينكه حرف دل را بتوان موجز و موثر به رشته تحرير درآورد هنر ارزشمندی است. شايد به ظاهر سهل باشد اما كاری است پر زحمت و دشوار كه ممارست بسيار می‌طلبد. از استثناهای مستعد كه بگذريم باقی علاقه‌مندان اين هنر بايد سال‌ها بخوانند و بكوشند و مشق كنند تا به فنون آن آراسته شوند. به قول نظامی: ‌«سخن گفتن بكر جان سفتن است/ نه هر كس سزای سخن گفتن است».

اما مدتی است كه بعضی از نويسندگان شناخته‌شده و پرطرفدار، ديگر تمايل چندانی به برگزاری دوره‌های حضوری كارگاه‌های ادبی ندارند و اغلب كلاس‌های خود را در فضای مجازی برگزار می‌كنند. هنرجوی علاقه‌مند بعد از پرداخت مستقيم شهريه در يكی از شبكه‌های اجتماعی مجازی وارد گروهی می‌شود كه توسط نويسنده‌ای ايجاد شده و دوره آموزش مهارت را به صورت مجازی پی می‌گيرد.

بی‌شك چنين امكانی خالی از لطف نيست. هنگامی كه استفاده از محضر اساتيد در دسترس نباشد (مشابه ده‌ها نمونه‌ كه به هر دليل خارج از وطن زندگی می‌كنند)، با استفاده از ظرفيت تكنولوژی‌های نوين ارتباطی می‌توان حداقل به اين راضی شد كه از راه دور يك استاد، تجربياتش را با مخاطبان در ميان بگذارد و مسير راه را اندكی روشن كند.

انگيزه، اصلی‌ترين عامل پيشرفت

لطف گذراندن چنين دوره‌هايی به حضور در كلاس درس است. هنگامی كه گروهی با علاقه‌ای مشترك دور هم جمع می‌شوند و با همراهی مدرسی كاربلد مشق می‌كنند صحبت‌ها و نكته‌هايی طرح می‌شود كه اتفاقا همان‌ها بخش بسيار مهم يادگيری و آموزش هستند. اغلب هنرجويان هوشيار از لابه‌لای همين بحث‌ها، نكته‌هايی می‌آموزند كه شايد هيچگاه در قالب بحث مجزای مجازی در كلاس مطرح نشود. آنگاه كه هنرجو چندبار در طول يك دوره فرصت پيدا مي‌كند شعر، يادداشت يا مطلب خود را در حضور ديگران بخواند و مشقش را مورد قضاوت قرار دهد، بهتر می‌تواند با نقاط ضعف و قوت‌ كار خود آشنا شده و نسبت به جايگاه خود در اين وادی آگاهی پيدا كند. اما در فضای مجازی امكان طرح چنين بحث‌هايی موجود نيست. چرا كه عموما انجام بحث‌های مفصل كه لازمه چنين كلاس‌هايی است از حوصله فضای مجازی (روی صفحه گوشی تلفن همراه يا مانيتور) خارج است. عليرضا ايرانمهر يكی از نويسندگان پر كار حوزه ادبيات است كه مجموعه داستان‌هايی مثل «ابر صورتی» و «باران‌ساز» از او منتشر شده است. او كه كارگاه‌های نويسندگی موفقی داشته، اين روزها كلاس‌های خود را به صورت مجازی برگزار می‌كند. ايرانمهر درباره كلاس‌های ادبی كه به صورت مجازی برگزار می‌شوند، می‌گويد: «در وهله اول تمام علاقه‌مندانی كه وارد چنين دوره‌هايی می‌شوند (حضوری يا مجازی) هدف‌شان كار حرفه‌ای در زمينه داستان‌نويسی نيست و اغلب به عنوان تقويت يك مهارت شخصی وارد اين كارگاه‌ها می‌شوند.» او همچنين مهم‌ترين عامل پيشرفت علاقه‌مندان اين هنر را انگيزه‌ی شخصی می‌داند: « اگر انگيزه‌ی پيشرفت در هنرجويی بالا باشد در دوره‌های مجازی بهتر می‌تواند استعداد خود را پرورش دهد زيرا در فضای مجازی فرصت بسيار بيشتری برای تداوم تمرين‌های كلاس وجود دارد. اما به عنوان مدرسی كه در اين فضا تجربه‌های خوبي داشته يكی از اشكالات اين شيوه‌ی آموزش را نديدن هنر‌جويان می‌دانم. چرا كه بسياری افراد به دلايل مختلفی مثل كم‌رويی، كم‌كاری مي‌كنند و رفته‌رفته از گروه جا می‌مانند.» عليرضا ايرانمهر خجالتی بودن شاگردان را يكي از دلايل اصلی كاهش تعداد آنها در دوره‌های مجازی ادبی می‌داند و معتقد است: «در دوره‌های حضوری می‌توان با شناخت اينگونه از هنرجويان آنها را به نحوی با جمع بيشتر درگير كرد و به كار وا داشت.» اين نويسنده در ادامه به موضع تنبلی نيز اشاره می‌كند: «اينكه هنرجو در دوره‌های حضوری برای رفتن به كلاس، زمان و پول هزينه می‌كند و شهريه‌هايی به نسبت بالا می‌پردازد، باعث می‌شود تعهد بيشتری نسبت به كار خود احساس كند. در صورتی كه در دوره‌های مجازی هنرجويان نسبت به حضور مستمر تعهدی احساس نمی‌كنند و به راحتی جلسات را از دست می‌دهند.»

لزوم نگاه جدی‌تر به آموزش از راه دور

نمی‌توان منكر محاسن رشد تكنولوژی در آموزش از راه دور شد. چنان‌كه در ابعاد بسيار بزرگ، دانشگاه‌های مطرح نيز دوره‌های متنوع خود را از فاصله‌های بسيار دور برگزار می‌كنند تا برای متقاضيان امكانی مجازی مهيا شود.
كاوه فولادی‌نسب نويسنده، مترجم و فعال رسانه، از جمله مدرسان شناخته‌شده‌ی داستان‌نويسی است كه دوره‌های آموزش حضوری و مجازی را در سطوح مختلف برگزار می‌كند. او درباره‌ی نقطه‌ی آغازين آموزش مجازی در ايران به «اعتماد» می‌گويد: «آموزش مجازی در ايران از زمان دانشگاه پيام نور شكل گرفت. امروز اين روش در دنيا موضوعی بديهی و اثبات‌شده است؛ دانشگاه‌های معتبر جهان، به مدد توسعه‌ی تکنولوژی، دوره‌های مجازی گوناگون برگزار می‌كنند و مدارك دانشگاهی معتبری به دانشجویان‌شان می‌دهند که هیچ تفاوتی با مدارک دوره‌های حضوری‌شان ندارد.»
او كه در حال حاضر برای پروژه‌ی تحصيلی‌اش در خارج از ايران به سر می‌برد، درباره‌ی امر آموزش داستان‌نویسی نظری مثبت دارد و معتقد است: «هدف از آموزش -هیچ آموزشی- لزوما توليد افراد حرفه‌مند نيست و ‌در هيچ حرفه‌ای از جمله نوشتن، نباید انتظار داشت که بعد از پايان دوره‌های آموزشی، افراد لزوما به جايگاه ويژه‌ای برسند.»
به نظر اين مدرس ادبيات، هر سيستم آموزشی فوايد خاص خودش را دارد: «بُعد عاطفی‌ای كه در كلاس‌های حضوری جريان دارد و دیدار و ارتباط چهره به چهره، طبعا خیلی قوی‌تر از سيستم آموزش مجازی است. اما در سيستم غيرحضوری هم صرفه‌جويی در وقت و هزينه، حذف محدوديت مكانی و دسترسی راحت‌تر به فايل‌ها و داده‌های كلاس، می‌تواند بهره‌مندی از آموزش را افزايش می‌دهد.»
اين نويسنده در آخر افزود: «به تجربه دريافته‌ام كه حتی در زمان حضورم در تهران نيز، بعضی از هنرجويانم به كلاس‌های مجازی رغبت بيشتری نشان می‌دهند.»

همه‌چيز آموزش نيست

«زهره عواطفی» كه از علاقه‌مندان ادبيات داستانی است و داستان‌های كوتاهش در مجله‌های مختلفی به چاپ رسيده درباره‌ی تجربه شخصی‌اش به «اعتماد» می‌گويد: «بين انتخاب كلاس‌های مجازی و حضوری بی‌شك دوره‌های حضوری را انتخاب می‌كنم زيرا به تجربه دريافته‌ام كه ارتباط واقعی كمك بهتری به هنرجو مي‌كند و گفت‌وگو در مورد موضوعات مختلف سهل‌تر و موثر‌تر از تايپ كردن آنها است؛ مگر آنكه مدرس خاصی مدنظرم باشد كه امكان برگزاری جلسات حضوری را نداشته باشد.»

در گفت‌وگو با جمع ديگری از هنر‌جويان يك كارگاه داستان‌نويسی مجازی كه دوره مقدماتی را به اتمام رسانده‌اند و در حال حاضر مشغول گذراندن دوره پيشرفته‌اند نظرات متفاوتی بيان شد. در پاسخ به سوالی پيرامون مزايا و معايب اين دوره‌ها، سه تن از هنرجويانی كه در حرفه‌ای جدا از نويسندگی مشغول به كار بودند و صرفا به واسطه‌ی علاقه شخصی در اين دوره‌ها شركت كرده‌اند به «اعتماد» گفتند: «برگزاری چنين دوره‌هايی به صورت مجازی اين فرصت را در اختيار آنان قرار داده است كه بتوانند از مطالب كلاس در ساعت‌های خارج از كار استفاده كنند؛ بدون اينكه گفت‌وگويی را از دست بدهند. اما اگر قرار بود اين كلاس‌ها به صورت حضوری و در ساعت خاصی برگزار شود شايد امكان استفاده برای آنها هيچ‌گاه دست نمی‌داد.

نكته ديگری را كه «پويان راسخی» از شاگردان اين گروه كه در خارج از ايران سكونت می‌كند و از علاقه‌مند داستان‌نويسی است مطرح كرد، راجع به روند كند آموزشی كلاس‌های مجازی است. او در اين باره معتقد است: «ضعف برخی از شاگردان در بيان صريح مطالب‌شان و حاشيه‌پردازی‌های گوناگون كه در گفت‌وگوها اجتناب‌ناپذير است در كنار سرعت پايين تايپ باعث كند شدن سرعت آموزش می‌شود».

در آخر موضوع مهمی كه تقريبا تمام هنرآموزان برسر آن اتفاق نظر داشتند، بحث فراهم نبودن بسترهای مناسب برای برگزاری دوره‌های آموزش مجازی است. به گفته اين هنرجويان، ‌پيام رسانه‌ای كه در حال حاضر قابل استفاده هستند هيچ كدام امكانات مناسب برای برپايی كلاس آموزشی را ندارند. ضعف‌هايی مانند عدم توانايی در تصحيح مجدد متن، حذف شدن داده‌ها و گاهی مقدور نبودن ذخيره‌سازی داده‌ها، استفاده مطلوب از كلاس درس را با مشكل مواجه می‌كند. بنابراين به نظر می‌رسد در صورتی كه چاره‌ای پيش پای هنرجويان نباشد، حضور در دوره‌های مجازی از هيچ بهتر است اما اگر امكان حضور در كارگاه‌های غيرمجازی وجود داشته باشد، چرا بايد از لطف تنفس در فضای آموزش صرف‌نظر كنيم و به جای قرار مقرری در هفته، سر كلاس، هر از گاهی كه فرصت شد سراغی از اينترنت و گروه‌های آموزش مجازی بگيريم؟ به هر حال مسلم است كه مقولات فرهنگی و هنری بيش از آنكه نيازمند آموزش باشند به پشتكار، ممارست و پيگيری هنرآموزان نياز دارند. در اين زمينه انگيزه‌ی هنرجو است كه باعث می‌شود با توانی روز افزون تمرينات و يادگيری‌اش را پيگيری كند. در اين زمينه ضمن در نظر گرفتن اثرات مثبت تكنولوژی می‌توان با هوشياری از فوايد فناوری روز استفاده كرد؛ بی‌آنكه اصل و اساس آموزش خدشه‌دار شود.

سخن بكر

شايد خالی از لطف نباشد يادآوری بخشی از صحبت‌های «ماريو بارگاس يوسا» در كتاب «چرا ادبيات» درباره نسبت تكنولوژی با ادبيات. «من كاملا از انقلاب عظيمی كه تكنولوژی‌های جديد، مثل اينترنت، در عرصه‌ی ادبيات و انتشار اطلاعات پديد آورده خبر دارم و اعتراف می‌كنم كه اينترنت در كار روزانه‌ام كمك‌های پر ارزشی می‌كند، اما قدرشناسی من به خاطر اين تسهيلات به راستی فوق‌العاده، به معنای اعتقاد به اين ادعا نيست كه خواندن بر صفحه‌ی كامپيوتر می‌تواند جانشين مطالعه‌ی كتاب بشود. اين ورطه‌ای است كه گذشتن از آن كار من نيست. من نمی‌توانم بپذيرم كه عمل مطالعه آنگاه كه در پی مقصودی عملی است و نه در طلب اطلاعات و برقراری ارتباطی فوری، می‌تواند بر صفحه كامپيوتر آن روياها و لذات حاصل از كلمات را با همان حس صميميت و همان تمركز ذهنی و خلوت معنوی كه از مطالعه كتاب حاصل می‌شود، در يك جا گرد آورد.

اين شايد حاصل تعصبی باشد برخاسته از نداشتن تجربه عملی و از ملازمت ديرين ادبيات با كتاب و كاغذ. اما من اگرچه برای دريافت اخبار جهان به اينترنت رجوع می‌كنم، هيچ‌گاه برای خواندن شعر گونگورا يا داستانی از اونتی يا مقاله‌ای از پاز به سراغ كامپيوتر نمی‌روم چون يقين دارم كه تاثير اين دو شيوه‌ی مطالعه يكی نخواهد بود. من يقين دارم، هر چند قادر به اثباتش نيستم كه با برچيده شدن كتاب ادبيات لطمه‌ای جدی، حتي مرگبار خواهد خورد؛ البته واژه‌ی «ادبيات» از ميان نخواهد رفت. اما كم و بيش به يقين می‌توان گفت كه اين واژه بر متونی اطلاق خواهد شد كه فاصله آنها با آنچه امروز ادبيات می‌خوانيم، همان فاصله سريال‌های آبكی از تراژدی‌های سوفوكلس و شكسپير است».


دریافت فایل پی.دی.اف این گزارش از اینجا

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, گفت‌وگو دسته‌‌ها: روزنامه‌ی اعتماد, کاوه فولادی‌نسب

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد