نویسنده: کاوه فولادینسب
جمعخوانی مجموعهداستان «پاییز ۳۲»، نوشتهی رضا جولایی
رضا جولایی نویسندهای تثبیتشده است؛ خوشقلم و خوشبیان. وقتی داستانهای او را میخوانی، چنان غرق ماجراها و همراه آدمها میشوی که گذر زمان را حس نمیکنی. اگر علاقه یا گوشهچشمی به تاریخ هم داشته باشی، که دیگر عیشت مدام است. ویژگی و -اگر بخواهم دقیقتر بگویم- امتیاز تاریخگرایی جولایی در داستانهایش این است که تاریخ را نه بهعنوان موضوع (Subject) که بهعنوان چیدمان (Setting) به خدمت میگیرد. به این ترتیب است که آثارش میتوانند مرزهای زمان را پشت سر بگذارند و گرچه مثل داستان کوتاه «پاییز ۳۲» چند دهه پیشتر رخ میدهند، در پاییز تلخ ۱۳۹۸ هم معنایی داشته و روایتگر تلخی ایام باشند. رفتن سراغ تاریخ برای جولایی هدف نیست، بهانهای است که بهواسطهی آن حرف زمانهی خودش را بزند و ازاینحیث، گرچه ستینگ آثارش تاریخی است، من او را نویسندهای بسیار معاصر میدانم؛ کسی که فرزند زمانهی خویش است و خوب حواسش هست که سخنوران بزرگ برای فرار از تیغ سانسور دستگاههای تفتیش، چه مسیرهایی را آزموده و پیمودهاند. مجموعهداستان «پاییز ۳۲» از این رهگذار است که به یکی از مهمترین کتابهای منتشرشده در سال ۹۸ تبدیل میشود؛ کتابی شامل هشت داستان کوتاه، که بهبهانهی گشتوگذاری در تاریخ، حرف زمانه را میزنند؛ آنهم با زبانی شیوا و سلیس، ماجراهایی جذاب و آدمهایی دوستداشتنی. همین است که این کتاب به دل خوش مینشیند و همین است که در این پرونده به سراغ آن رفتهایم. در این پرونده، علاوهبر گفتوگوی مکتوبی که من و مرجان فاطمی با رضا جولایی داشتهایم و تکههایی برگزیده از متن کتاب، یادداشتهایی از علی خدایی، جواد ماهزاده، نگار قلندر، زهرا علیپور، الهام روانگرد، آیدا علیپور و مریم ذاکری را نیز میخوانید.