کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

زیبا و دلنشین مثل یک رؤیا اما ناقص مثل زندگی

17 ژوئن 2023

نویسنده: سحر خوش‌گفتار ملیح
جمع‌خوانی داستان کوتاه «باران، پشت پنجره»، نوشته‌ی بیژن کارگرمقدم


برخلاف تعریف عمومی از فراداستان، کارگرمقدم در داستان «باران، پشت پنجره» روایت نوشته نشدن یک داستان را به تصویر کشیده؛ روایتی از ناتمامی یک شروع، شبیه تمام آرزوها و ایده‌هایی که در ذهن هر انسان متخیلی شکل می‌گیرد، ولی هیچ‌وقت به سرانجام نمی‌رسد. کارگرمقدم در این روایت به‌زیبایی و با تبحری مثال‌زدنی، دنیایی را شکل داده که بسیار قابل‌لمس است. از همان جمله‌ی اول خواننده وارد این دنیای خیالی و فانتزی نویسنده می‌شود و بااین‌که داستان بسیار کوتاه است، جهان داستانی در آن بسیار دقیق و کامل شکل می‌گیرد. اما داستان کامل نیست، با پایانی باز خواننده فقط محو توصیف‌های زیبا می‌شود. نویسنده یا همان خدای داستان، به باران می‌گوید «ببار»، به گربه می‌گوید «بشین پشت پنجره» و هیچ اهمیتی به دیوار اتاق نمی‌دهد. تمام این زیبایی‌ها داستان را کامل نمی‌کند، خواننده منتظر ادامه‌ی داستان می‌ماند و همین انتظار باعث می‌شود که هر خواننده‌ای برداشتی متفاوت از آن داشته باشد.
برداشت اول می‌تواند براساس نظریه‌ی ادبی نویسنده معنا شود. کارگرمقدم درحین روایت این داستان، نظریه‌ی ادبی خود را نیز بیان می‌کند؛ نظریه‌ای که نه‌تنها شامل ادبیات می‌شود، بلکه زندگی روزمره‌ی انسان‌های متخیل را نیز در بر می‌گیرد. او این نظریه‌ی را این‌گونه توضیح می‌دهد که وقتی نویسنده‌ای داستانی را نیمه‌کاره رها می‌کند، بعضی از المان‌ها و عناصر داستان رهاشده همراه نویسنده خواهند ماند (گربه). با برداشتی دیگر، به این نکته اشاره دارد که حتی اگر چیزی فقط در ذهن شما نقش بگیرد و هیچ‌وقت هم اجرا نشود، باز تأثیر آن همیشه در زندگی همراه شما خواهد بود. تخیلی که در ذهن شکل می‌گیرد (و هیچ‌وقت عملی نمی‌شود) همواره در لایه‌های زیرین ذهن زنده است و همراه شما زندگی می‌کند و بر شخصیت شما تأثیر می‌گذارد. و همین نکته‌ است که باعث می‌شود داستان برای خواننده‌ای که خود دستی در نوشتن دارد، بسیار خوشایند به نظر برسد؛ چون به‌عنوان نویسنده احساس هم‌ذات‌پنداری عمیقی با خالق داستان می‌کند و درنتیجه داستان را دوست خواهد داشت. ولی نکته‌ی مهم این است که چون این داستان، داستانی ناقص است و اثری کوتاه‌مدت بر ذهن خواننده می‌گذارد، خیلی زود از یاد خواهد رفت. اگر با نظریه‌ی ادبی ارائه‌شده در داستان به کل زندگی نگاه کنیم، انسان مجموعه‌ای از تمام ایده‌هایی‌ است که در ذهن داشته و خواهد داشت؛ چه آن‌هایی که به سرانجام رسیده و چه آن‌هایی که در پستوی ذهنش برای همیشه نیمه‌کاره رها شده‌اند. بنابراین انسان متخیل مجموعه‌ای از تخیل‌های زنده و مرده‌ی خود است.
و اما با برداشت دوم، داستان «باران، پشت پنجره» پر از نشانه و سمبل است و می‌توان به آن نگاهی سمبلیک هم داشت. کارگرمقدم نویسنده‌ای است که مهاجرت کرده و از وطن خود به ‌هر دلیلی رفته یا رانده یا تبعید شده و حال وطنی ندارد. اگر با این نگاه داستان را دوباره مطالعه کنیم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که داستان بیانگر بی‌تعلقی و درگیر شدن در چرخه‌ای باطل است که نویسنده هیچ امکانی برای بهبود یا ترمیم یا درست کردن این وضعیت ندارد. دیوار و پنجره می‌تواند نشانی برای وطن ــ جایی که انسان به آن تعلق داشته و دارد ــ باشد و حالا دیگر هیچ‌جایی برای نویسنده مهم نیست؛ چراکه دیگر هیچ تعلق‌خاطری به مکان زندگی‌اش ندارد. گربه همدمی است که هیچ درک متقابلی از همدم نویسنده‌ی خود ندارد. هیچ زایشی در این رابطه‌ی عاطفی شکل نمی‌گیرد و هیچ آینده‌ای هم وجود ندارد. ولی این‌دو به هم عادت کرده‌اند و همراه باهم هستند. باران هم نشان از روزهای زندگی ا‌ست؛ روزهایی که جاری ا‌ست، ولی دیگر بودونبودش معنایی ندارد. اما در پایان، دوباره به این نکته برمی‌گردیم که داستان «باران، پشت پنجره» با تمامی زیبایی‌ای که در توصیف و تشکیل جهان داستانی نویسنده در خود دارد، داستان کاملی نیست.

 

گروه‌ها: اخبار, باران، پشت پنجره - بیژن کارگرمقدم, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: باران، پشت پنجره, بیژن کارگرمقدم, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد