نویسنده: هژیر زردشتیان
جمعخوانی داستان کوتاه «خبر روزنامه۱»، نوشتهی یودورا وِلتی۲
داستان «خبر روزنامه» نوشتهی یودرا ولتی احتمالاً در خوانش اول سطحی به نظر میرسد. اما پس از فکر کردن به صحنههای داستان و دقت به تشبیهها و جملهها، مخاطب متوجه میشود با داستانی عمیق از روان انسان مواجه است. داستان با صحنهی زنی که خیس به خانه برگشته شروع میشود. تشبیه زن به گربه درادامه، تکرار این شباهت و تصویری که راوی از حضور زن در مقابل بخاری و بالا دادن دامنش نشان میدهد این فکر را به ذهن میآورد که او درحال ساخت صحنهای اروتیک است. انداختن روزنامه روی زمین و آه عمیقی که زن میکشد و خیسی تنش که روی روزنامه میماند هم به این خوانش دامن میزند: زنی تنها که پس از کتک خوردن از شوهر کنار جاده میرود و با رهگذران رابطهی جنسی برقرار میکند و حتی قهوهفروشی که پونتیاک دارد هم با بستهای قهوهی رایگان میتواند با او این رابطه را داشته باشد.
زن برای فرار از تنهایی خودش طرحوارهای را ساخته که در آن اول از مرد کتک میخورد و بعد به او خیانت میکند. حالا زن خبری را میخواند از کسی همنام خود که شوهرش به او شلیک کرده. فانتزی شلیک ازطرف مرد برایش جذاب میشود، رؤیا و خیال را شروع میکند و مازوخیسمی که تابهحال با کتک خوردن ارضا میشده، حالا به گلوله خوردن فکر میکند. هرچند میداند که مرد این کار را نمیکند، اما حتی وقتی خود را توی تابوت هم تصور میکند، باز میخواهد که خواستنی باشد و مرد پشیمان از تن ندادن به رؤیاهایش گریه کند.
مرد توی داستان انگار مردانگی خود را از دست داده. دیگر موهایش بلند و جذاب نیست و سرش طاس شده. تفنگ دارد، اما شلیک نمیکند. بااینحال لمس تن زن با لولهی تفنگ باعث تحریک زن میشود؛ آنقدر که دستهایش میلرزد و قهوه را میریزد و مرد او را هرزه خطاب میکند. انگار مرد میداند که مردانگی لازم را ندارد و احتمالاً زن بازهم بهسمت جاده میرود.
درنهایت زن داستان در جهانی که اسلحه آشنا و روزنامه غریبه است، در فضایی که کند و یکنواخت است، با رابطهی جنسی و فانتزیهای مربوط به آن زندگی را برای خودش جذاب میکند و در فضای آرام زندگیاش توفان میسازد؛ انگار خیالبافی و فانتزی به زن کمک میکند که تنهایی و رخوت زندگیاش را تاب بیاورد. در سطحی دیگر انسان بهنوعی با پناه بردن به خیال و فانتزی، رخوت زندگی را برای خودش قابلتحمل میکند. خیال و رؤیا تنهایی انسان را تسکین میدهند. برای زنی تنها در جنوب آمریکا حتی شلیک گلوله به پا میتواند تحریککننده باشد و او را از این کسالت نجات دهد.
۱. A Piece of News (1941).
۲. Eudora Welty (1909-2001).