کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

در جست‌وجوی خود

1 فوریه 2025

نویسنده: الهه روحی
جمع‌خوانی داستان ‌کوتاه «آدم‌های مشهور1»، نوشته‌ی اورحان پاموک2


داستان «آدم‌های مشهور» از اورحان پاموک با روایت دو داستان موازی و پیوند بین آن‌ها، به بررسی بحران‌های هویتی، فشارهای اجتماعی و انتخاب‌های فردی می‌پردازد. این داستان شامل روایت یک روز از زندگی پدر و تصمیمش برای رفتن و بازی دو پسرش با کارت‌های آدم‌های معروف است. موضوع اصلی داستان تضاد میان فردیت و فشارهای اجتماعی است. داستان با زبان راوی اول‌شخص از هشت‌سالگی‌اش می‌گوید؛ زمانی ‌‌که هنوز تلویزیون به استانبول نیامده و آن‌ها از پشت پنجره به مردم و اتفاق‌هایی که آن بیرون می‌افتد، نگاه می‌کنند. این نگاه کردن از پشت پنجره نشان می‌دهد که بین آن‌ها و دنیای واقعی مانع و حصار وجود دارد. راوی همان ابتدا و با تعریف ماجرای استادیوم برای خواننده معلوم می‌کند که حرف‌ها و نظر‌های دیگران برای پدر مهم است و می‌توان حدس زد که تحت تأثیر انتظارات اجتماعی و خانوادگی، تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده گرفته. وقتی در استادیوم پدر دوست قدیمی‌اش را می‌بیند، دچار بحرانی هویتی می‌شود. تعجب دوست پدر از سن‌و‌سال بچه‌ها و ازدواج زود‌هنگامش به‌نوعی ذهن او را به چالش می‌کشد. پدر به زندگی‌اش شک می‌کند. این همان اپیفنی است که برای او اتفاق می‌افتد و مصممش می‌کند از چهارچوب اجتماعی و خانوادگی‌ای که در آن گرفتار شده، فرار کند. پدر درنهایت، با ترک خانواده، به‌نوعی اعلام استقلال می‌کند و از انتظارات اجتماعی رها می‌شود.
این تصمیم که ممکن است به‌طور سطحی به‌عنوان فرار از مسئولیت‌های خانوادگی تلقی شود، درواقع نشان‌دهنده‌ی تلاش پدر برای بازتعریف خود و جست‌وجوی آزادی فردی است. او تحت ‌تأثیر فلسفه‌های مدرن و اگزیستانسیالیستی فیلسوفی به‌نام کی‌یرکگور قرار گرفته. کی‌یرکگور به‌عنوان فیلسوفی که روی فردیت و انتخاب تأکید دارد، می‌گوید آدمی با انتخاب‌های خود تعریف می‌شود. در کنار این داستان، خواننده با روایتی دیگر هم مواجه است: روایت بازی علی و جواد با کارت‌های آدم‌های مشهور. این بازی به‌ظاهر سرگرمی‌ای کودکانه است، ولی نمادی است از سطحی ‌شدن رابطه‌های اجتماعی و بحران هویت. کارت‌هایی که تصاویر افراد مشهور روی آن‌ها چاپ شده نشان‌دهنده‌ی شیفتگی جامعه به ظاهر و تصویر عمومی افراد است، نه به حقیقت درونی آن‌ها و به‌نوعی نمایانگر واقعیتی مجازی که در آن افراد، بیشتر با تصاویر یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند تا با هویت واقعی‌شان.
علی، راوی داستان، همان ابتدای با دروغ از واکسن زدن فرار می‌کند تا به خواننده نشان دهد قرار نیست زیر بار قانون‌ها برود و می‌خواهد مسیر خودش را در زندگی پیدا کند. یکی از جمله‌های کلیدی داستان وقتی است که علی بعد از باخت کارت‌ها به جواد به خودش می‌گوید: «کاش اصلاً آدم دیگری بودم و جای دیگری زندگی می‌کردم.» این جمله دقیقاً هسته‌ی اگزیستانسیالیسم داستان را تشکیل می‌دهد: میل به فرار از خود و واقعیت و تمایل به زیستن در دنیایی دیگر و این همان تصمیمی است که پدر گرفته. علی مدت‌ها برای جمع ‌کردن این کارت‌ها زحمت کشیده بوده ولی در پایان داستان وقتی در مسیر برگشت به خانه و در تراموا بقیه‌ی کارت‌هایش را هم به برادرش می‌بازد، گریه نمی‌کند. این سکوت و بی‌تفاوتی نشان‌دهنده‌ی گذر او از مرحله‌ی کودکی و رسیدن به درک جدید از واقعیت است. حالا اپیفنی برای او هم رخ داده، علی از وابستگی‌های کودکانه و تصاویری که برای خود ساخته بوده، عبور کرده و به‌نوعی از آزادی درونی دست یافته.
درمقابل پدر و علی که به ‌دنبال آزادی فردی و رهایی از فشارهای اجتماعی هستند، مادر به‌عنوان نماد سنت و وفاداری به روابط خانوادگی باقی می‌ماند و نمی‌تواند به‌راحتی از هنجارهای اجتماعی و سنتی که در آن رشد کرده، عبور کند. این تفاوت در رفتار مادر و پدر دو نگاه متفاوت را به زندگی و انتخاب‌های فردی نشان می‌دهد: درحالی‌که پدر به ‌دنبال رهایی از فشارها و جست‌‌‌وجوی آزادی است، مادر ترجیح می‌دهد در چهارچوب سنت‌ها و روابط خانوادگی بماند؛ تضادی که درنهایت منجر به رنج مادر می‌شود؛ رنجی که علی به‌طور مستقیم و نه از پشت پنجره آن را مشاهده می‌کند. علی با دیدن گریه مادرش می‌فهمد که در زندگی، اگر به آرزوهایت توجه نکنی و به زندگی‌ای که از تو خواسته‌اند ادامه بدهی، به ‌جایی می‌رسی که باید در کنار خیابان، تنها و بی‌صدا اشک بریزی.
«آدم‌های مشهور» داستانی است درباره‌ی انتخاب، هویت و رهایی از فشارهای اجتماعی که پاموک با ظرافت تمام آن را روایت کرده. تضاد بین سنت و مدرنیته، فردیت و اجتماع و هویت واقعی و ظاهری، در این داستان به‌خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. تصمیمات پدر، علی و مادر هرکدام به‌نوعی نمایانگر بحران‌های درونی و اجتماعی‌اند که شخصیت‌ها با آن مواجه‌ می‌شوند. این داستان نه‌تنها به بحران‌های فردی می‌پردازد، بلکه به‌طور هم‌زمان نقدی می‌کند بر جامعه‌ای که براساس ظاهر و شهرت بنا شده و نشان می‌دهد چطور افراد در چنین جامعه‌ای تلاش می‌کنند تا هویت واقعی خود را پیدا کنند. پاموک با این داستان هم‌زمان به پرسش‌های مهمی درمورد جامعه، روابط خانوادگی و فردیت می‌پردازد و به خواننده این امکان را می‌دهد تا درمورد این مفاهیم بیندیشد و درک بهتری از چالش‌های درونی و اجتماعی شخصیت‌ها پیدا کند.


1. To Look Out the Window (Famous People, 1999).
2. Orhan Pamuk (1952).

گروه‌ها: آدم‌های مشهور - اورحان پاموک, اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: آدم‌های مشهور, اورحان پاموک, جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد