نویسنده: باران حسینی
جمعخوانی داستانکوتاه «3 ̸ 1، 3 ̸ 1، 3 ̸ 1 1»، نوشتهی ریچارد براتیگان2
داستان «3 ̸ 1، 3 ̸ 1، 3 ̸ 1» تحقیر تلخیهایی است که اگر با زبان طنز بیان نشود، قابلتحمل نیست و مخاطب را میگریزاند؛ ولی براتیگان میداند با چه شیوهی رواییای خواننده را با خود همراه کند و در انتها به تفکر وادارد. در جهان داستان این ریشخند تا جایی پیش میرود که او نوشتن رمان را با چرخهای برعکس و معیوب به نمایش میگذارد. زن میگوید: «تو تایپش میکنی. من غلطهاش رو میگیرم. این هم که مینویسدش.»
روایت، با پیرنگی ساده در سطح، شرح توافق یا قراری میان سه شخصیت اصلی آن است برای خلق اثری هنری و تقسیم مساوی حق تألیف و درآمد آن بین خودشان: یکسوم برای زنی بهعنوان ویراستار، یکسوم برای نویسنده که مردی چهلوهشتنهساله است و یکسوم برای راوی که ماشین تحریر دارد و قرار است رمان را تایپ کند. درظاهر همهچیز روشن است، اما درواقع این توافق بر سر چیزی است که وجود ندارد.
ازطرفی شایستگی برخورداری سهم مساوی افراد در این مشارکت نیز خود چالشی است برای مفهوم عدالت. آیا ارزش و بهای نوشتن که نیاز به خلاقیت و ساختار ذهنی رشدیافته دارد با تایپ یا ویرایش یکی است؟ وجود این تناقض و پیشینهی چهارچوب ذهنی براتیگان، بهعنوان نویسندهای پستمدرن، خبر از بودن لایههای پیچیدهتری در داستان میدهد. همزمانی نویسندگی او با جنبش ضدفرهنگ 1960 در آمریکا، جهان داستانیاش را منحصربهفرد میکند و ریزبینی عمیق او به زندگی تضاد موجود در مناسبات اجتماعی جامعه را بهسبک خود، به نمایش میگذارد که همواره در تلفیق با طنزی تلخ است.
علاوهبر فهم موقعیت دردناک آدمهای فراموششدهی داستان، که به دنبال سهم کوچکی از هیچ هستند، دقت و جزئینگری در توصیف مکان از جذابیتهای روایت است که فقر و محرومیت را البته باکنایه به تصویر میکشد. از آلونکی، بهعنوان سرپناه برای راوی هفدهساله، که دیوارهایش را با کارتن پوشانده تا توصیف خانهی قدیمی زهواردررفتهی روبهرو که محل زندگی زن داستان با پسرش است، همراه با توصیف خیابانهای محلهی فقیرنشین آسفالتنشده که چیزی جز چالهی بزرگ گل نیست و دیگر به کار ماشینها نمیآید، همگی مکانپردازی دقیق نویسنده را به رخ میکشد. درادامه وضعیت زندگی نفر سوم شراکت نیز شرح داده میشود، با توصیف هوشمندانهای از کاراوان بهجای خانه که دیگر قادر به حرکت نیست و بزرگراه برایش عرشی دوردست است.
مخاطب بدون مواجهه با مستقیمگویی، شناخت کاملی از وضعیت مالی شخصیتها به دست میآورد که در این داستان موضوع مهمی است. اینجاست که مشارکت و پیمان سهنفره معنی دیگری پیدا میکند؛ اینکه داشتن ماشین تحریر خود سرمایهی کمی نیست و با چنین چیدمانی میتواند کنار نبوغ نویسندگی از ارزشی برابر برخوردار باشد. زن نیز با ارتباطاتی که دارد، معامله را جوش میدهد. بنابراین، توافق دیگر غیرمنصفانه نیست، آنطورکه در ابتدا به نظر میرسد.
از مزیتهای دیگر داستان شخصیتپردازی آن است که بازهم غیرمستقیم، ازطریق توصیف افراد با تصویرهایی آشنا، کاملاً برای خواننده ساخته و باورپذیر میشود. اینکه راوی شغل خود را خیره شدن به آسمان میداند، در کنار تشبیه زن به دختربچهی دوازدهساله که سایهی بهزیستی بالای سرش است و مرد سرخرویی بهعنوان نویسنده با تشبیه جذابی مبنیبر متضرر بودن همیشگیاش، حتی حیوان خانگی نیمچهسگـنیمچهگربه، آدمهای خسته و کوفته و بیآیندهای را که بهشدت آسیبپذیرند نشان میدهد. این ریزبینی در کنار توصیفهایی چون تخت دونفره که شریک غمانگیزترین عشقبازیهای پیش از مرگ بوده و ظرفهایی که از ابتدا کثیف بودهاند و تا ابد کثیف میمانند، تلخی جهان داستانی براتیگان را بهخوبی تصویرسازی میکند، که البته گزندگی و سیاهی فضای روایت هنرمندانه با زبان طنز تلطیف میشود. همین موضوع اثر خلقشدهی نویسندهی پیشرو را متفاوت میکند. این امتیازها در کنار ایجاز چشمگیر نویسنده در روایتگری، علاقه و همراهی خواننده را به دنبال دارد.
ریچارد براتیگان با تردستیای شعبدهبازی، از تراژدی کمدیای به نمایش میگذارد که تندترین نقدها را نیز در بر میگیرد؛ چنانچه در این داستان دنیای ادبیات و نویسندگی آمریکای سرگشتهی بعدازجنگویتنام را به چالش میکشد؛ فضای اجتماعیای که زمینهی جنبشهایی میشود که به دنبال معنی و هویتند. طنازی نویسنده درعینحال، سازوکاری است برای مقابله با تاریکیهای نهفته در زیر پوست جامعه و فرصتی برای خواننده که با لبخندی تلخ نظارهگر پوچی پیرامون خود باشد. پیام داستان برعکس آنکه به نظر میرسد در سطح قابلدرک است، هر لحظه همچون هزارتویی پیچیده میشود.
1. 1/3, 1/3, 1/3 (1971).
2. Richard Brautigan (1935-1984).
