کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

حرفه: داستان‌نویس ۲

نویسنده/ نویسندگان:ساندرا اسمیت وفرانک ای. دیکسون

حرفه: داستان‌نویس ۲
  • مترجمان: کاوه فولادی‌نسب، مریم کهنسال نودهی
  • تعداد صفحات: ۲۱۲
  • موضوع: داستان‌نویسی / داستان‌های کوتاه
  • انتشارات: چشمه
  • ویراستار: فرانک‌ای . دیکسون، ساندرا اسمیت
  • نوبت چاپ: پنجم
  • نوع جلد: شمیز
  • شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۲۸۱۰
لینک خرید

داستان کوتاه و رمان ــ مانند بيشترِ پديـده‌هاي مـدرن ديگر ــ براي ما ايراني‌ها محصولاتي وارداتي‌اند. از همان زماني‌که محمدعلي جمال‌زاده يکي بود، يکي نبودش را با الهام از الگوهاي غربي نوشت، نويسنده‌ي ايراني به مصرف‌کننده‌ي توليدات غربي تبديل شد و ــ هر چند در آن لحظه‌ي نخست، آشنايي با يک قالب هنري جديد مي‌توانست امتيازي هم باشد يا حتا لازم تلقي شود، ايراد کار اين‌جاست کـه ــ اين روند هنـوز هم بعدِ چيزي حدود نود سال کم‌وبيش ادامه دارد. در همه‌ي اين سال‌ها بيشترِ نويسنده‌هاي ايراني ــ و بي‌ترديد نه همه‌شان ــ که جدا از جامعه‌ي ايراني نبوده‌اند و هميشه معلق بوده‌اند ميان عرفي‌گري و ساده‌خواهي سنتي و قانون‌مداري و نظم‌مندي مدرن، هميشه يکي به نعل زده‌اند و يکي به ميخ: وقتي صحبت از شيوه‌ي زندگي و رفاه اجتماعي هنرمند مدرن به ميان آمده، مدرن و پيشرو بوده‌اند و وقتي صحبت از علم‌مداري و دقت هنرمند مدرن به ميان آمده، خودشان را زده‌اند به آن راه که تهش متصل مي‌شده به معناگرايي شرقي. به همين دليل هم چندان دليل يا لزومي نديده‌اند که اگر مي‌خواهند سراغ خلق داستان کوتاه و رمان بروند، پيش از هر کار ديگري شناخت علمي مناسبي نسبت به آن پيدا کنند؛ شناختي که در فقدان‌ِ کم‌کمک تاريخي دانشکده‌هاي ادبيات داستاني در اين مملکت، مي‌شد از راه مطالعه‌ي کتاب‌هاي تخصصي و فني يا حضور در کارگاه‌ها و جلسه‌هاي مختلف به دستش آورد. از بسياري نويسنده‌هاي ايراني معاصر، چه در محفل‌هاي رسمي و چه در محفل‌هاي غيررسمي، شنيده شده که به بکارت انديشه اهميت فراواني مي‌دهند و ترجيح مي‌دهند پاکي و صافي ذهن‌شان را با عبارت‌ها، واژه‌ها و اصطلاح‌هاي فني برهم نزنند و نيرو و انرژي دروني‌شان را خالص‌و‌خلص نگه دارند براي خلق شاهکارهاي ادبي. اين‌جا درست همان ‌جايي است که هنرمندي که ابزار کارش ابزاري مدرن است، رو مي‌آورد به استدلال‌هايي که با انديشه‌ي مدرن در تضاد و تعارض است. نتيجه‌ي چنين شيوه‌ي استدلالي همين اوضاع‌و‌احوال بي‌حساب‌وکتابي مي‌شود که سال‌هاست گريبان ادبيات داستاني ما را گرفته؛ اوضاع‌و‌احوالي که بسياري ربطش داده‌اند به مميزي‌ها و دست بردن‌ها و توقيف کردن‌ها. بي‌ترديد مميزي‌هاي بي‌حساب‌وکتاب و کم‌وبيش سليقه‌اي و قرائت سياسي کردن از هر داستاني و از هر جمله‌اي در هر داستاني، ضربه‌اي مهلک به پيکر ادبيات داستاني يک مملکت مي‌تواند وارد کند، اما سؤال ايـن‌جاسـت که آيا ناتـوانـي بسيـاري از نويسـنده‌هاي ايراني ــ و به‌خصـوص جوان‌تـرها ــ در خلـق يک جهـان داستانـي تأثيـرگـذار يا تعـدادي شخصيـت به‌يادماندني يا صحنه‌هايي زنده و مانا هم تحت‌تأثير همين برخوردهاي سليقه‌اي و سياست‌زدگي است؟ بيشتر و پيش‌تر از اين‌ها به‌نظر مي‌رسد آن‌چه نمي‌گذارد ادبيات داستاني ايراني در جهتي درست رشد کند و به بلوغ نزديک شود.


رده:ترجمه, نقد ادبی برچسب ها:جویس کارول اوتس, درباره ی داستان

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد