بانی گلایتلی / کاوه فولادی نسب وقتی کلاس هشتم را میگذراندم، برای همکلاسیهای تنبل یا بیاستعدادم رسالهها و داستانهای کوتاه بیستوپنج سنتی مینوشتم. همان موقع با تکنیک هودینی مبنی بر کنار گذاشتن گفتوگوهای غیرضروری آشنا شدم. منظورم کنار گذاشتن حرفهای خنثایی مثل «سلام، چطوری؟» یا «خوب، چطوری؟» است که شروع تقریبا همه مکالمههای روزمره آدم […]
سلام کتاب ۱۸۳ (صحنههای شروع و پایان)
جیمز هال / کاوه فولادینسب نویسنده خلاق در خلال تجربههایش برای خلق صحنه به شیوهای شخصی دست پیدا میکند؛ همانطور که یک نوازنده پیانو به مرور زمان رابطهای شخصی با کلیدها برقرار میکند. نویسندهای که صحنه را میشناسد، احتمالا امکان تجربه در شکلهای هنری دیگر مثل تئاتر، سینما و تلویزیون را هم خواهد داشت. یک […]
سلام کتاب ۱۸۲ (مسیری که «باید» طی شود)
ویلیام پدن / کاوه فولادینسب استثناهای مهجور و تصورات غلط را باید کنار گذاشت. حکایتهایی مثل آنچه درباره مارک تواین گفته میشوند، یا بیش از حد اغراقآمیزند یا بیش از حد آمیخته به کجفهمی. یکی از رایجترین کجفهمیهایی که به نظر میرسد زیادی به مذاق آدمهای ناآگاه خوش میآید، این است که آثار هنری و […]
سلام کتاب – ۱۸۱ (فکر کردن به داستانْ کار نیست)
لورنس بلاک / کاوه فولادینسب در خلال سالهای سال کار متوجه شدهام که سازوکارهای نویسندگی، هم برای نویسندهها و هم برای غیرنویسندهها، بینهایت جذابند. دلیل این اتفاق شاید این باشد که فرایند امر خلاقه مطلقا قابل درک نیست و حتی برای آن گروه از ما که شخصا درگیر آن هستیم، خیلی آسانتر است که روی […]
سلام کتاب – ۱۸۰ (رهایی از صندوقچه خالی)
من با نویسندههای جوانی که صندوقچه ایدههایشان خالی است، گفتوگوهای زیادی داشتهام. در خلال این گفتوگوها متوجه شدهام که گرفتاری آنها از تلقیهای نادرستی که از کارشان دارند، ناشی میشود. اینجا به سه مورد از این فکرهای نادرست اشاره و تاکید میکنم که همه این موارد بسیار مهم هستند. ۱. چنین کسانی منتظر الهام هستند… […]
سلام کتاب – ۱۷۹ (جراحی داستان)
هر چیزی را که به داستان تعلق ندارد، کنار بگذارید. منطق درونی هر داستانی تا حد زیادی این تعلق یا عدم تعلق را نشان میدهد. هر انتخاب شما در کارتان تمرکزی را به وجود میآورد و در آن خط مشیای را ایجاد میکند؛ منظورم تکتکِ کلمههایی است که انتخاب میکنید. ایدهها و شخصیتها تنها وقتیکه […]
سلام کتاب – ۱۷۸ (چتری برای همه)
من پیشتر هم چندین بار درباره لزوم داشتن صنفی برای ادبیات داستانی که هم از دولت مستقل باشد و هم از اپوزیسیون و شبهاپوزیسیون سیاسی، حرف زدهام. این چیزی است که در همه کشورهای توسعهیافته و صاحبادبیات وجود دارد و اصولا گفتن این نکته که «داشتن چیزی مثل صنف یا سندیکا که مستقل از دولت […]
سلام کتاب – ۱۷۷ (شنیدنِ صدای نفس)
پیرل هاگریف / کاوه فولادینسب وقتی در داستانتان از آدمها مینویسید، نمایش قدرت و مهارتتان در این است که آنها را جوری ساخته و پرداخته کنید که آدمهایی زنده به نظر برسند. شما نمیخواهید یک عروسک خیمهشببازی یا یک آدمآهنی یا نمونهای انتزاعی و قابل تعمیم به همه یا صورتکی تخت و تکبعدی را ارائه […]
سلام کتاب – ۱۷۵ (یک شروع خوب)
جک وب / کاوه فولادینسب اگر جمله اول، پاراگراف اول و صفحه اول داستانی خوب باشند، هرکدام در حد خودشان میتوانند بیشتر از هر تمهید دیگری در فروش داستان تأثیرگذار باشند. ناگفته نماند که پیش از هر چیزی شما باید داستانی برای گفتن داشته باشید. اگر این ماده اولیه را ندارید، نه من و نه […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- …
- 52
- صفحه بعد »