هری گلدن / کاوه فولادینسب آدمها نویسنده به دنیا نمیآیند، همانطور که مدیر اقتصادی یا قهرمان بولینگ به دنیا نمیآیند. اگر بپذیریم که چیزی به نام نویسنده مادرزاد وجود دارد، آنوقت باید بپذیریم که چیزی هم به نام نویسنده بدِ مادرزاد وجود دارد. شرایط متافیزیکی حولوحوش چنین مقولهای بیش از حد پیچیده خواهد شد […]
سلام کتاب – ۱۵۵ (دروغ زیبای داستان)
جان آپدایک / کاوه فولادینسب داستان چیزی نیست جز زیرکانهترین ابزاری که بشر تاکنون برای محک زدن و نمایش دادن خودش اختراع کرده است. روانشناسی و اشعه ایکس بعضی حفرههای بدیُمن را نشان میدهند، تصویرهای علمی و نمودارهای آماری تجزیهوتحلیلهایی مفید را ارائه میدهند، ولی برای درک تماموکمال انسانیت، برای نزدیک شدن به پیچیدگیهای […]
سلام کتاب – ۱۵۴ (این در نباید بسته شود)
مدتها پیش در ویژهنامهای که هفتهنامه «آسمان» برای بررسی جایزه گلشیری منتشر کرد، مقالهای نوشتم به نام «جایزه گلشیری؛ بیمها و امیدها». در بخش «بیمها»ی آن مقاله محدود کردن این جایزه معتبر به آثار نویسندگان تازهکار را مورد نقد قرار داده بودم. نوشته بودم: «شاید وجود جایزه یا جایزههای خصوصی مستقل معتبر در کشور […]
سلام کتاب – ۱۵۳ (صلاح دولت خویش خسروان دانند)
قدیمها میگفتند سلمانیها وقتی بیکار میشوند، موی همدیگر را میزنند. یک موقعی شده بود نقل اهالی ادب. نویسندهها و شاعرها کتابهای همدیگر را میخریدند و میخواندند و جز استثناهایی معدود، باقی ملت هم کلهپاچه و پیتزایشان را میخوردند و برنامه سفر تعطیلات سهروزه دو ماه دیگرشان را اوکی میکردند. همینطوریها بود که تیراژ کتاب شد […]
سلام کتاب – ۱۵۲ (وقتی مرزی وجود ندارد)
سلام آقای رضاییراد عزیز وقت به خیر. اوقاتتان خوش و ایامتان بهکام. بعد از سهسالواندی که «سلام کتاب» را مینویسم، این اولین باری است -اولین هفتهای است- که نمیخواهم دربارهی کتابی نقد و یادداشت، یا به نویسنده و مترجمش نامه بنویسم. بهانهی این تصمیم شمایید و تئاتر «آنک انسان»تان. من نمیتوانم نسبت به اتفاقهای […]
سلام کتاب – ۱۵۱ (کاسه، همین و آش، همین)
چند وقت پیش دوست منتقدی روی صفحه شخصیاش در فیسبوک نوشته بود برای کتابی ششهزار تومان پول داده و تنها پنجشش صفحه بیشتر از آن را نتوانسته بخواند. نوشته بود عصبانی است و تنها برای حرمت کلام و کلمه است که کتاب را پرت نمیکند سهکنج اتاق. نمیدانم او درباره کدام کتاب داشت حرف […]
سلام کتاب ۱۵۰ (ادبیات آنتیاکسپایر)
پیمان هوشمندزاده عزیز، سلام وقت به خیر و ایام به کام. در خبرها دیدم «ها کردن»ت بعد از سالها که در محاق بود و به تیر غیب گرفتار، دوباره چاپ شده. این خبر خوبی است. «ها کردن»از آن کتابهایی بود که وقتی درآمد (۸۶ بود، نه؟) برای خودش یک اتفاق محسوب میشد. زبان روانش، طنز […]
سلام کتاب – ۱۴۹ (گامی به سوی ادبیات فدراتیو)
چهارشنبه هفته گذشته نتایج اولین دوره جایزه ادبی کرمانشاه اعلام شد. کسانی که اخبار فرهنگی و ادبی را دنبال میکنند، حتما در این چند روزه گذشته خبرش را دیدهاند: داوران بخش کشوری -احمد غلامی، یونس تراکمه و علی خدایی- رمان «سنگ و سایه» محمدرضا صفدری را به عنوان بهترین رمان سال ۹۲ انتخاب کردند […]
سلام کتاب – ۱۴۸ (خالیای که پر نمیشود)
سلام آقای گلشیری عزیز اگر آنجایی که هستید، وقت و ساعت از معنا تهی نشده، وقتتان به خیر. بالای نامه که میخواستم بنویسم «سلام آقای گلشیری» دوباره بغضم گرفت. یک روزهایی این تلخترین جملهای بود که میشد گفت یا شنید؛ وقتی شماره ۱۲ ماهنامه شریف «کارنامه» منتشر شد، زیر عنوان مجله همین عبارت «سلام […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- …
- 52
- صفحه بعد »