کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

اندر احوالات یک مدرس / 11 چشم‌های سرخ

20 دسامبر 2012

آخرین نفر است. می‌نشیند روبه‌رویم. طرح‌ها و نقشه‌های لوله‌شده‌اش را باز می‌کند و پهن می‌کند روی میز. لوله‌ها جمع می‌شوند توی خودشان. دوباره بازشان می‌کند. دستپاچه است. گوشی موبایلم را می‌گذارم روی یکی از گوشه‌های نقشه‌ها. و بی‌که نگاهش کنم، می‌گویم: «اگه این لوله‌ها رو به‌موقع باز کنی رفیق، وقتی می‌ذاری‌شون جلوی یه بنده‌خدایی این‌طوری […]

گروه‌ها: اندر احوالات یک مدرس

مدایح بی‌صله 3 / میوه‌های بی‌قیمت

18 دسامبر 2012

انگور، انجیر، انار… مگر می‌شود قیمت گذاشت روی چنین میوه‌هایی که نسب‌شان می‌رسد به بهشت و امروز روی زمین هم برای این‌که برسند مثلاً به پایتخت، باید از چندین و چند شهر و بنگاه و میدان میوه عبور کنند؟ الحق که این سفر دور و دراز بی‌قیمت‌شان می‌کند و باز شمایید که باید چک و […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

تأملی بر مقوله‌های «چیدمان و توصیف» با تمرکز روی مجموعه‌داستان «فارسی بخند» سلام کتاب – 89 (چرا برف صدا ندارد)

15 دسامبر 2012

  چیدمان معمولاً به‌عنوان عنصر مکان در داستان توصیف می‌شود که توصیف نادرستی است. این واژه مفهوم گسترده‌تری دارد و علاوه بر مفهوم مکان مفهوم زمان را نیز شامل می‌شود. این زمان می‌تواند بخشی از شبانه‌روز باشد یا دوره‌ای از تاریخ. موضوع‌هایی مثل آب‌وهوای فضاهای بیرونی، دمای هوای اتاقی که داستان در آن اتفاق می‌افتد […]

گروه‌ها: سلام کتاب دسته‌‌ها: پرویز شهدی, فیلیپ کلودل, نوه آقای لین

اندر احوالات یک مدرس – 10 (فکرهای کج، پاهای معوج)

13 دسامبر 2012

بخاری خیال ندارد به این زودی‌ها گرم شود. پشت فرمان سگ‌لرز می‌زنم. خورشید چند روزی است خودش را به شهر نشان نداده. لابد با خودش گفته «چه فایده دارد تابیدن به شهری که زیر چتر دود و کثافت مدفون شده. بگذار جای بهتری خودم را خرج کنم.» و بار و بندلیش را بسته و رفته. […]

گروه‌ها: اندر احوالات یک مدرس

مدایح بی‌صله 2 / خنده‌های مفتی

11 دسامبر 2012

فدای آقای دکتر. مخلص خانم دکتر. دندان‌درد بدترین عذابی است که بدبخت‌ترین و بخت‌برگشته‌ترین آدم‌ها ممکن است در زندگی‌اش با آن روبه‌رو شود. از شما که پنهان نیست -ما که ندیده‌ایم هنوز- اما علی‌رغم این چیزهایی که راوی‌ها گفته‌اند، بازهم صد رحمت به مار غاشیه و سرب مذاب. دندان‌درد ورای همه این‌هاست. بوسه‌های من نثار […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

نگاهی به مجموعه‌داستان «جایی به نام تاماساکو» سلام کتاب – 88 (اگر دستت در را لمس کند)

8 دسامبر 2012

  در همه‌جای دنیا هرازگاه ستاره‌هایی که در رشته‌ای شناخته‌شده‌اند، در رشته‌ای دیگر هم دست به فعالیت می‌زنند. این، اتفاق نادری نیست. در ایران هم به‌خصوص در سال‌های اخیر چند باری این اتفاق افتاده و کلی هم سروصدا کرده و موافق‌ها و مخالف‌هایی هم داشته: عباس کیارستمی «حافظ» و «سعدی» درآورده، رضا کیانیان و هدیه […]

گروه‌ها: سلام کتاب دسته‌‌ها: آزاده اخلاقی, به روایت یک شاهد عینی, سووشون, سیمین دانشور

اندر احوالات یک مدرس – 9 (هوا آلوده است)

6 دسامبر 2012

هوا آلوده است، بسیار آلوده. خاکستری -تا چشم کار می‌کند- کش می‌آید. مقامات رسمی محدودیت‌ها را بیشتر کرده‌اند. تردد اتوموبیل‌های بدون مجوز، به لحاظ کمی در حدود نیمی از خیابان‌های شهر و از نظر کیفی در بخش اعظم شهر ممنوع اعلام شده؛ بی هیچ پرسش و پاسخی، یک منع قانونی به‌تمام‌معنا، که گریبان من را […]

گروه‌ها: اندر احوالات یک مدرس

مدایح بی‌صله 1 / این مدرنیزاسیون علم‌گرا

4 دسامبر 2012

توضیح پیش از متن: امیدوارم این «مدایح بی‌صله» باعث رنجش‌خاطر اشخاص حقیقی و حقوقی نشود. می‌خواهم در این یادداشت‌ها اصناف و کَسان را خطاب قرار دهم و بابت کارهایی که کرده‌اند، می‌کنند و حتی بویش می‌آید که خواهند کرد، ازشان تشکر کنم. می‌دانم که صله‌ای در کار نیست برای این مدایح، امیدوارم تمشیتی هم گریبان […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

نگاهی به داستان بلند «ملکوت» به بهانه سالمرگ نویسنده‌اش سلام کتاب – 87 (اگر زندگی کلاف نخی باشد)

1 دسامبر 2012

  به تقویم اگر بخواهیم استناد کنیم، فردا، دوازدهم آذر، سال‌مرگ بهرام صادقی (1363 – 1315) است. اما این هم هست که هوشنگ گلشیری در ابتدای مقاله «نویسنده ملکوت، همچنان در میان ما»یش این نوید را می‌دهد که: «با کمال شعف به اطلاع دوستان و آشنایان می‌رساند که بهرام صادقی زنده است. بله، زنده و […]

گروه‌ها: سلام کتاب دسته‌‌ها: فلاش‌بک

  • « صفحه قبلی
  • 1
  • …
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • …
  • 52
  • صفحه بعد »

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد