کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

ساید استوری 7 / سلام آقای وزیر

20 آگوست 2013

سلام آقای وزیر. وقت به خیر، و عرض تبریک. کسب اعتماد رییس‌جمهوری منتخب ملت و پس از آن هم نمایندگان مجلس برای تصدی وزارت‌خانه‌ای که با اهالی فرهنگ و هنر و ادب سروکار دارد و در هشت ساله گذشته آبستن حوادث زیادی بوده، شما را شایسته تبریکی بزرگ می‌کند. شما مدیر شجاعی هستید که چنین […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوری 6 / نویسنده‌ها و شاعرهایی که جوان‌مرگ می‌شوند

13 آگوست 2013

چند سال پیش یکی از دوست‌های طنازم، توی وبلاگش نوشته بود اولین کتاب شعرش را می‌خواهد بگذارد توی کتاب‌فروشی خانه هنرمندان، تا هرکسی دلش خواست، برود هرچندتا می‌خواهد، مجانی بردارد. هنوز به‌اندازه امروز معروف نشده بود، شعرهایش هم بد نبود، اما نسخه‌های کتابش گوشه اتاق‌خواب خانه‌شان، تا سقف رفته بود بالا و به قول خودش […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوری 5 / درباره یک ضرورت

6 آگوست 2013

«روز اول اردیبهشت سال ۱۳۴۷ در جلسه شلوغی در خانه جلال آل‌احمد، به‌آذین متنی را که نوشته بود قرائت کرد. این متن پس از بررسی حاضران، با اصلاحات لازم زیر عنوان «درباره یک ضرورت» به تصویب رسید. حاضران پای مرامنامه و اساسنامه را صحه گذاشتند و کانون نویسندگان ایران از آن لحظه به بعد، رسما فعالیت خود را آغاز کرد.» […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوری 4 / مافیاها سرهای‌شان را بلند کنند

23 جولای 2013

دون کورلئونه اگر می‌توانست از پنجره اتاقش نگاهی به بیرون بیندازد، بعد بیاید بنشیند پشت میزش، با چهار انگشت روی آن ضرب بگیرد و پس از سکوتی طولانی بگوید «بهش پیشنهادی می‌دم که نتونه ردش کنه»، دلیلش این بود که هم قدرت داشت، هم ثروت. این‌طوری‌ها بود که رییس مافیا بود. مافیا انباشت قدرت و […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوری 3 / دم سلمانی‌ها گرم

16 جولای 2013

قدیم‌ها می‌گفتند سلمانی‌ها وقتی بی‌کار می‌شوند، موی همدیگر را می‌زنند. یک موقعی شده بود نقل اهالی ادب. نویسنده‌ها و شاعرها کتاب‌های همدیگر را می‌خریدند و می‌خواندند و جز استثناهایی معدود، باقی ملت هم کله‌پاچه و پیتزای‌شان را می‌خوردند و برنامه سفر آخر هفته تعطیلات سه روزه دو ماه دیگرشان را اوکی می‌کردند. همین‌طوری‌ها بود که […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوری 2 / نقد ادبی و ادب نقد

9 جولای 2013

پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها -برای آن‌هایی که هنوز دارند- زنده باشند، ما که نداریم. چند وقت پیش شبی را خدمت دوست روزنامه‌نگاری بودم. پدربزرگش هم چند روزی بود از شهرستان آمده بود پیش‌اش و داشتیم سه‌تایی ماست و مخلفات می‌خوردیم و اختلاط می‌کردیم. پیرمرد، آدم سرد و گرم چشیده‌ای بود و حرف‌هایش جذاب؛ گیریم نه همه‌شان، […]

گروه‌ها: سایداستوریز

ساید استوریز 1 / دایه‌های مهربان‌تر از مادر

2 جولای 2013

«توی هر خانه آلمانی‌ای دست‌کم یک گیتار وجود دارد.» منظور این نقل این نیست که هر آلمانی‌ای یک اوتمار لیبرت است، اما معنایش کم‌وبیش این است که هر آلمانی‌ای می‌تواند گیتارش را بردارد، دوتا آکورد بگیرد، و برای تولد همسر یا فرزندش چیزکی بنوازد؛ حتمن نه‌چندان حرفه‌ای، اما احتمالن -علی‌رغم همه غیرحرفه‌ای‌گری‌اش- با کمترین غلط […]

گروه‌ها: سایداستوریز

  • « صفحه قبلی
  • 1
  • 2

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد