لورنس بلاک / کاوه فولادینسب در خلال سالهای سال کار متوجه شدهام که سازوکارهای نویسندگی، هم برای نویسندهها و هم برای غیرنویسندهها، بینهایت جذابند. دلیل این اتفاق شاید این باشد که فرایند امر خلاقه مطلقا قابل درک نیست و حتی برای آن گروه از ما که شخصا درگیر آن هستیم، خیلی آسانتر است که روی […]
سلام کتاب – ۱۸۰ (رهایی از صندوقچه خالی)
من با نویسندههای جوانی که صندوقچه ایدههایشان خالی است، گفتوگوهای زیادی داشتهام. در خلال این گفتوگوها متوجه شدهام که گرفتاری آنها از تلقیهای نادرستی که از کارشان دارند، ناشی میشود. اینجا به سه مورد از این فکرهای نادرست اشاره و تاکید میکنم که همه این موارد بسیار مهم هستند. ۱. چنین کسانی منتظر الهام هستند… […]
سلام کتاب – ۱۷۹ (جراحی داستان)
هر چیزی را که به داستان تعلق ندارد، کنار بگذارید. منطق درونی هر داستانی تا حد زیادی این تعلق یا عدم تعلق را نشان میدهد. هر انتخاب شما در کارتان تمرکزی را به وجود میآورد و در آن خط مشیای را ایجاد میکند؛ منظورم تکتکِ کلمههایی است که انتخاب میکنید. ایدهها و شخصیتها تنها وقتیکه […]
سلام کتاب – ۱۷۸ (چتری برای همه)
من پیشتر هم چندین بار درباره لزوم داشتن صنفی برای ادبیات داستانی که هم از دولت مستقل باشد و هم از اپوزیسیون و شبهاپوزیسیون سیاسی، حرف زدهام. این چیزی است که در همه کشورهای توسعهیافته و صاحبادبیات وجود دارد و اصولا گفتن این نکته که «داشتن چیزی مثل صنف یا سندیکا که مستقل از دولت […]
سلام کتاب – ۱۷۷ (شنیدنِ صدای نفس)
پیرل هاگریف / کاوه فولادینسب وقتی در داستانتان از آدمها مینویسید، نمایش قدرت و مهارتتان در این است که آنها را جوری ساخته و پرداخته کنید که آدمهایی زنده به نظر برسند. شما نمیخواهید یک عروسک خیمهشببازی یا یک آدمآهنی یا نمونهای انتزاعی و قابل تعمیم به همه یا صورتکی تخت و تکبعدی را ارائه […]
سلام کتاب – ۱۷۵ (یک شروع خوب)
جک وب / کاوه فولادینسب اگر جمله اول، پاراگراف اول و صفحه اول داستانی خوب باشند، هرکدام در حد خودشان میتوانند بیشتر از هر تمهید دیگری در فروش داستان تأثیرگذار باشند. ناگفته نماند که پیش از هر چیزی شما باید داستانی برای گفتن داشته باشید. اگر این ماده اولیه را ندارید، نه من و نه […]
سلام کتاب – ۱۷۵ (نگاه کردن توی آینه)
هالی برنت / کاوه فولادینسب وقتی به قضاوت کار خودتان مینشینید، باید دنبال چه ایرادهایی بگردید؟ اول باید سراغ نقاطی بروید که در آنها در گفتن حرفتان موفق نبودهاید؛ چه به خاطر کمنویسی و چه به خاطر پرنویسی. اولین نکتهای که باید نگرانش بود، تعادل میان اجزای داستان است. اگر این کار بهدرستی انجام شود، […]
سلام کتاب – ۱۷۴ (نویسندهها و غیرنویسندهها)
هالی برنت / کاوه فولادینسب هر مقالهای درباره داستان کوتاه با صحبت درباره نویسندههای دیگر شروع میشود. این کار اهمیت موضوع را نشان میدهد. اگر کسی مطالعه عمیق نداشته باشد، نمیتواند هم عمیق و موفق بنویسد. واقعیت امر این است که اولین قاعده برای نویسندههای تازهکار، بسیار ساده، بیدردسر و حتی لذتبخش است: قبل از […]
سلام کتاب – ۱۷۲ (یک اتفاق نهچندان ساده)
گلی ترقی بهظاهر نویسنده کمکاری است. اولین مجموعه داستانش -«من هم چگوارا هستم»- را در سال ۱۳۴۸ با انتشارات مروارید منتشر کرده و در چهل و پنج سالی که از آن زمان تا امروز میگذرد، تنها هفت کتاب دیگر چاپ کرده است: «خواب زمستانی» (۱۳۵۱ – آگاه)، «خاطرههای پراکنده» (۱۳۷۱ – باغ آینه)، «دریا پری، […]
- « صفحه قبلی
- 1
- 2
- 3
- 4
- …
- 22
- صفحه بعد »