قدیمها میگفتند سلمانیها وقتی بیکار میشوند، موی همدیگر را میزنند. یک موقعی شده بود نقل اهالی ادب. نویسندهها و شاعرها کتابهای همدیگر را میخریدند و میخواندند و جز استثناهایی معدود، باقی ملت هم کلهپاچه و پیتزایشان را میخوردند و برنامه سفر تعطیلات سهروزه دو ماه دیگرشان را اوکی میکردند. همینطوریها بود که تیراژ کتاب شد […]
سلام کتاب – ۱۵۲ (وقتی مرزی وجود ندارد)
سلام آقای رضاییراد عزیز وقت به خیر. اوقاتتان خوش و ایامتان بهکام. بعد از سهسالواندی که «سلام کتاب» را مینویسم، این اولین باری است -اولین هفتهای است- که نمیخواهم دربارهی کتابی نقد و یادداشت، یا به نویسنده و مترجمش نامه بنویسم. بهانهی این تصمیم شمایید و تئاتر «آنک انسان»تان. من نمیتوانم نسبت به اتفاقهای […]
سلام کتاب – ۱۵۱ (کاسه، همین و آش، همین)
چند وقت پیش دوست منتقدی روی صفحه شخصیاش در فیسبوک نوشته بود برای کتابی ششهزار تومان پول داده و تنها پنجشش صفحه بیشتر از آن را نتوانسته بخواند. نوشته بود عصبانی است و تنها برای حرمت کلام و کلمه است که کتاب را پرت نمیکند سهکنج اتاق. نمیدانم او درباره کدام کتاب داشت حرف […]
سلام کتاب ۱۵۰ (ادبیات آنتیاکسپایر)
پیمان هوشمندزاده عزیز، سلام وقت به خیر و ایام به کام. در خبرها دیدم «ها کردن»ت بعد از سالها که در محاق بود و به تیر غیب گرفتار، دوباره چاپ شده. این خبر خوبی است. «ها کردن»از آن کتابهایی بود که وقتی درآمد (۸۶ بود، نه؟) برای خودش یک اتفاق محسوب میشد. زبان روانش، طنز […]
سلام کتاب – ۱۴۹ (گامی به سوی ادبیات فدراتیو)
چهارشنبه هفته گذشته نتایج اولین دوره جایزه ادبی کرمانشاه اعلام شد. کسانی که اخبار فرهنگی و ادبی را دنبال میکنند، حتما در این چند روزه گذشته خبرش را دیدهاند: داوران بخش کشوری -احمد غلامی، یونس تراکمه و علی خدایی- رمان «سنگ و سایه» محمدرضا صفدری را به عنوان بهترین رمان سال ۹۲ انتخاب کردند […]
سلام کتاب – ۱۴۸ (خالیای که پر نمیشود)
سلام آقای گلشیری عزیز اگر آنجایی که هستید، وقت و ساعت از معنا تهی نشده، وقتتان به خیر. بالای نامه که میخواستم بنویسم «سلام آقای گلشیری» دوباره بغضم گرفت. یک روزهایی این تلخترین جملهای بود که میشد گفت یا شنید؛ وقتی شماره ۱۲ ماهنامه شریف «کارنامه» منتشر شد، زیر عنوان مجله همین عبارت «سلام […]
سلام کتاب – ۱۴۷ (هوس قمار دیگر)
سلام آقای کیاییان عزیز اوقاتتان خوش. منتشر شدن «قمارباز» داستایفسکی با ترجمه سروش حبیبی بهخودیخودی برای ادبیات داستانی ما اتفاق خوبی است، و این اتفاق خوب وقتی با برگشتن نشان نشر چشمه به روی جلد کتاب همراه میشود، تبدیل میشود به اتفاقی مهم؛ مهم از آن جهت که نشر چشمه در همه سالهای فعالیتش […]
سلام کتاب – ۱۴۶ (فسون مهر و جادوی ماه)
سلام آقای محمدعلی عزیز وقتتان به خیر. اخوان میگوید: «نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد / نفرین به سفر، که هرچه کرد او کرد.» در آن عصر جمعه آفتابی و زیبای اردیبهشتی که در مراسم پنجمین سالگرد تولد وبسایت ادبی «دوشنبه» شما را دیدم، در کنار شادیِ دیدارتان و بوسیدن رویتان این شعر […]
سلام کتاب – ۱۴۵ («موبایل»تان بی«ویروس»)
سلام آقای حسینیزاد عزیز وقت به خیر. چه خوب که بالأخره در نمایشگاه کتاب امسال چشممان به دو کتاب تازه از شما روشن شد. «ویروس» را که تا از مصلا برسم خانه، خواندم. و چقدر از بازیگوشی ذهن و ظرافت زبان آلبرت اوسترمایر و -مثل همیشه- ترجمه دقیق شما لذت بردم. این هم هست […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- …
- 22
- صفحه بعد »