کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

مدایح بی‌صله 5 / اسمش رویش است: نویسنده

1 ژانویه 2013

نویسنده که کتاب نمی‌خواند. اصلاً اسمش رویش است: نویسنده. خواننده که نیست. آن‌هایی که می‌گویند: «ایراد بیشترِ نویسنده‌های امروز ایران اینه که کتاب نمی‌خونن…» معلوم است دل‌شان می‌خواهد در این حوزه هم مانند سایر حوزه‌ها موازی‌کاری بشود و نویسنده‌ها در کار خواننده‌ها دخالت کنند. نویسنده باید بنشیند فقط، و بنویسد. درستش این است. فقط بد […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

مدایح بی‌صله 4 / دانشگاه‌های متحرک، اساتید سیار

25 دسامبر 2012

«تو گرما، تو سرما، تو برف، بارون، آفتاب، شب، روز، عید، وقت، بی‌وقت، باس دنده صدتایه‌غاز جا بزنم، آخرشم این و اون بدمون رو می‌گن لاکردارا. آدم دلخور می‌شه خب.» (از گفت‌وگوهای یک راننده‌تاکسی) حق دارید. واقعاً حق دارید. می‌گویند «خدا نکنه نم بارونی تُکِ برفی چیزی بزنه. دیگه مگه تاکسی گیر می‌یاد؟ گیرم هم […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

مدایح بی‌صله 3 / میوه‌های بی‌قیمت

18 دسامبر 2012

انگور، انجیر، انار… مگر می‌شود قیمت گذاشت روی چنین میوه‌هایی که نسب‌شان می‌رسد به بهشت و امروز روی زمین هم برای این‌که برسند مثلاً به پایتخت، باید از چندین و چند شهر و بنگاه و میدان میوه عبور کنند؟ الحق که این سفر دور و دراز بی‌قیمت‌شان می‌کند و باز شمایید که باید چک و […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

مدایح بی‌صله 2 / خنده‌های مفتی

11 دسامبر 2012

فدای آقای دکتر. مخلص خانم دکتر. دندان‌درد بدترین عذابی است که بدبخت‌ترین و بخت‌برگشته‌ترین آدم‌ها ممکن است در زندگی‌اش با آن روبه‌رو شود. از شما که پنهان نیست -ما که ندیده‌ایم هنوز- اما علی‌رغم این چیزهایی که راوی‌ها گفته‌اند، بازهم صد رحمت به مار غاشیه و سرب مذاب. دندان‌درد ورای همه این‌هاست. بوسه‌های من نثار […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

مدایح بی‌صله 1 / این مدرنیزاسیون علم‌گرا

4 دسامبر 2012

توضیح پیش از متن: امیدوارم این «مدایح بی‌صله» باعث رنجش‌خاطر اشخاص حقیقی و حقوقی نشود. می‌خواهم در این یادداشت‌ها اصناف و کَسان را خطاب قرار دهم و بابت کارهایی که کرده‌اند، می‌کنند و حتی بویش می‌آید که خواهند کرد، ازشان تشکر کنم. می‌دانم که صله‌ای در کار نیست برای این مدایح، امیدوارم تمشیتی هم گریبان […]

گروه‌ها: مدایح بی صله

  • « صفحه قبلی
  • 1
  • 2
  • 3

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد