کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

دل شکسته‌ی نیک آدامز

23 دسامبر 2023

نویسنده: کیارش علی‌زاده
جمع‌خوانی داستان کوتاه «ده نفر سرخ‌پوست1»، نوشته‌ی ارنست همینگوی2


داستان «ده نفر سرخ‌پوست» از جایی آغاز می‌شود که نیک آدامز همراه با خانواده‌ی گارنر درحال برگشتن از جشن چهارم ژوئیه است. درطول مسیر آن‌ها به چند سرخ‌پوست برمی‌خورند که آخری سرخ‌پوست مستی است که در راه بازگشت از جشن از حال رفته و وسط جاده افتاده. جو گارنر او را از مسیر ارابه به کناری می‌کشد و اشاره می‌کند که این نهمین سرخ‌پوستی ا‌ست که مست و بی‌قید در مسیرشان سبز شده. از همین ثانیه‌ها و از گفت‌وگوی نیک و خانواده‌ی گارنر که به‌نوعی نیمه‌ی نخست داستان را شکل می‌دهند، می‌فهمیم که نیک دوست‌دختری سرخ‌پوست دارد و این ازقضا درنظر خانواده‌ی گارنر که سرخ‌پوستان را هم‌شکل یکدیگر و مثل راسو بدبو می‌دانند، بسیار تحقیرآمیز است. بماند که در نظرشان او عرضه‌ی دوست‌دختر داشتن را ــ ولو سرخ‌پوست ــ هم ندارد. نیک اما از این ماجرا خشنود است و به دست انداختن‌های خانواده‌ی گارنر اهمیتی نمی‌دهد و حتی بابت شرایط خود اندک‌غروری هم حس می‌کند. او نهایت آداب‌دانی را در مقابل گارنرها به جا می‌آورد، چون چنین انسانی‌ است. با نزاکت تمام از آن‌ها تشکر و خداحافظی می‌کند و رهسپار خانه می‌شود.
خواننده با توجه به پایان داستان، می‌داند که تمرکز عمده و زیرین داستان بر دل‌شکستگی نیک و اندوه عمیقش از خیانتی ا‌ست که دوست‌دخترش، پرودنس میچل، بر او روا داشته. به‌رغم‌این، اشاره‌های پیوسته‌ای که در نیمه‌ی نخست داستان به سرخ‌پوست‌ها و شرایط اسفناک مستی آن‌ها می‌شود، معنی عمیق‌تری را در چند لایه می‌سازد، این‌که: متوجه می‌شویم سرخ‌پوست‌ها مثل نیک درحال برگشتن از جشن چهارم ژوئیه هستند؛ جشنی که به‌گونه‌ای آیرونیک، پیروزی سفیدپوست‌ها بر سرخ‌پوست‌ها و استقلال کشورشان را گرامی می‌دارد. ازطرفی، می‌دانیم نیک درطول مسیر خود تنها نُه سرخ‌پوست دیده و زمانی‌ که در نیمه‌ی نهایی داستان از خیانت پرودنس به او آگاه می‌شویم، ذهن‌مان ناخود‌آگاه سمت عنوان داستان می‌چرخد و می‌فهمیم پرودنس همان دهمین سرخ‌پوست داستان است.
این‌جا نکته‌ای بسیار ظریف و مهم وجود دارد. درطول صحبتی که نیک و پدرش در خانه دارند، پدر بااکراه اقرار می‌کند که پرودنس را در محل قرار همیشگی‌ آن‌ها با پسری دیگر دیده. نیک به رنج عمیقی می‌افتد و پدرش مدتی او را تنها می‌گذارد تا اندوهش را بروز دهد. نکته‌ی مهم این‌همانی‌ای است که نیمه‌ی اول و دوم را به‌هم پیوند می‌دهد. گارنرها از سرخ‌پوست‌ها نفرت دارند و آن‌ها را مانعی سر راه و مزاحمی صِرف می‌دانند، اما غافلند که این سرخ‌پوست‌ها اتفاقاً از همان الکلی که تمدن سفید‌پوست‌شان فراهم آورده و جشنی که بابت استقلال‌شان از آن‌ها ترتیب داده، مست‌ و مانع راه هستند؛ همان سرخ‌پوست‌هایی که مکان زندگی‌شان را هم سفیدپوستی دیگر تعیین می‌کند و بایدونبایدهای زندگی‌شان را برای‌شان می‌شمارد. ازسویی‌دیگر، بی‌وفایی پرودنس نسبت به نیک خود نمود دیگری از عوارض فشار و ظلمی‌ است که سرخ‌پوست‌ها در سایه‌ی آن زندگی می‌کنند. همه‌ی این عوامل نیک را در موقعیتی به‌غایت قابل‌درک قرار می‌دهند تا او نیز مثل گارنرها رفتاری توأم با نفرت با سرخ‌پوست‌ها داشته باشد و بر اثر تعمیمی خطرناک همه‌ی آن‌ها را از یک قماش بداند. به‌همین‌ترتیب نیک می‌تواند بی‌وفایی پرودنس را هم گردن نژاد پست او بیندازد.
بااین‌حال واکنشی که نیک در پایان داستان نسبت به این مسئله نشان می‌دهد، به ما می‌فهماند که او نه‌تنها افکار کینه‌توزانه ندارد، بلکه به‌حدی معقول از بلوغ رسیده و خیانت را به‌عنوان حقیقتی تلخ از زندگی پذیرفته. و از این همین رو هم هست که بعد از این‌که در غم این اندوه به خواب می‌رود، می‌خوانیم: سحرگاه «مدت زیادی بیدار بود تااین‌که به صرافت افتاد دلش شکسته است.» زمان زیادی طول می‌کشد تا نیک به دل ‌شکسته‌ی خود پی ببرد و این نشان می‌دهد که او توانسته با واقعیت زندگی آشتی ‌کند.


1. Ten Indians (1927).
2. Ernest Hemingway (1899-1961).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, ده نفر سرخ‌پوست - ارنست همینگوی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: ارنست همینگوی, جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, ده نفر سرخ‌پوست, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد