کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

هیاهو برای هیچ

11 می 2024

نویسنده: سهیلا شریفیان
جمع‌خوانی داستان کوتاه «برنده‌ی اسب گهواره‌ای1»، نوشته‌ی دی. اچ. لارنس2


داستان «برنده‌ی اسب گهواره‌ای» از دی‌. اچ. لارنس، بیش از آن‌که درمورد پسری یا مادری باشد، درمورد ارتباط بین این‌ دو شخصیت است؛ داستانی حول ارتباط والد‌_‌فرزندی و به‌عبارتی فرم دیگری از عقده‌ی ادیپ که در آن بازنمایی می‌شود. مگر فهمیدن معنی خوشبختی و شناخت ارزش‌های زندگی برای یک بچه، در جایی غیر از خانه‌ای که در آن متولد شده و رشد می‌کند، شروع می‌شود؟ پسر خردسالی با نام پل در عالم کودکی‌اش با نارضایتی‌های مادرش از زندگی روبه‌رو می‌شود و به‌دنبال رفع ناکامی مادر، با مفهوم شانس آشنا می‌شود، چیزی که به‌اعتقاد مادرش در زندگی آن‌ها ذره‌ای از آن وجود ندارد و سرمنشأ تمام بدشناسی‌شان پدر خانواده است. تنها کسی که در اطراف آن‌ها خوش‌‌شانس است دایی پل است که ماشین مدل‌بالایی دارد و گهگاهی به آن‌ها سر می‌زند. پل که به‌زعم خودش معنی شانس را با مشاهده‌ی زندگی دایی‌اش دریافته، با کمک باغبان‌شان و به‌وسیله‌ی اسب گهواره‌ای‌اش که منشأ الهام او در حدس‌ زدن اسم اسب‌هاست، در شرطی‌بندی مسابقات اسب‌سواری متناوباً برنده می‌شود و به‌این‌ترتیب سرمایه‌ای برای کمک به مادرش جمع می‌کند تا شاید رضایتش را جلب کند؛ حال‌آن‌که نارضایتی مادر چیزی نیست که با این‌ها برطرف شود. نیاز مادر به پول مثل چاه بی‌انتهایی‌ است که پل را هم در خودش می‌کشد و او نهایتاً در این چاه جانش را از دست می‌دهد.
لارنس در این داستان با استفاده از زاویه‌دید ترکیبی، که گاهی به ذهن مادر نزدیک می‌شود و گاهی به ذهن پسر، و ازطرفی با توصیف دقیق نمایشی صحنه‌‌هایی از داخل خانه و همچنین صحنه‌هایی از خیالات فرزند، تقابل دنیای بی‌رحم و ارضاناپذیر بزرگ‌سالی و دنیای بی‌آلایش کودکی را به‌خوبی پیش چشم خواننده می‌آورد. محال است خواننده طنین صدای خانه‌ را که مدام می‌گوید «پول بیشتری لازمه» در کنار تصویر تکاپوی اسب گهواره‌ای که پسربچه (و در ادامه‌ی داستان پسر نوجوان که بزرگ‌تر شده) روی آن سوار است و برای رسیدن به خوش‌شانسی با تمام توان می‌تازد، بعد از خواندن داستان بتواند از یاد ببرد. نویسنده با انتخاب‌های خاص و منحصر‌به‌فردش دست به خلق اثری می‌زند که نه‌تنها می‌تواند یکی از آسیب‌زننده‌ترین الگوهای رایج تربیتی والدین را به چالش بکشاند، بلکه به درک انسان مدرن از خودش که مدام در پی بیشتروبیشتر انباشتن از چیزی‌ است، تلنگری می‌زند تا به خودشناسی برسد و او را با پوچی و تباهی این سبک از زندگی سیری‌ناپذیر روبه‌رو می‌کند.


1. The Rocking-Horse Winner (1926).
2. Sherwood Anderson (1885-1930).

گروه‌ها: اخبار, برنده‌ی اسب گهواره‌ای - دی. اچ. لارنس, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: برنده‌ی اسب گهواره‌ای, جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, دی. اچ. لارنس, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد