کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

نقد داستان «مردگان» نوشته‌‌ی جیمز جویس

8 ژوئن 2024

نویسنده: مژگان عباسی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «مردگان1»، نوشته‌ی جیمز جویس2


گابریل در مهمانی شب کریسمس متوجه می‌‌شود که همسرش با شنیدن ترانه‌‌ای به‌ یاد عشق دوران جوانی‌‌اش می‌‌افتد که مرده. همین یک جمله می‌‌تواند مفهوم مرکزی داستان «مردگان» اثر درخشان جیمز جویس باشد؛ داستانی که یکی از بلندترین داستان‌‌های کوتاه جهان است. جیمز جویس در سال 1882 در دوبلین (پایتخت ایرلند) به دنیا آمد. درطول سه دهه، دو کتاب شعر، یک مجموعه‌داستان‌، یک نمایشنامه و سه رمان به رشته‌ی تحریر درآورد که همه‌‌ ازنظر سبک و سیاق باهم متفاوتند، اما یک ویژگی مشترک دارند: دوبلین؛ شهری که هم مایه‌‌ی عشق و هم نفرت جویس بوده. او روزی به یکی از دوستانش گفته بوده: «تک‌تک کتاب‌‌های من اثری درباره‌‌ی دوبلین هستند. دوبلین شهری است که کمتر از سیصدهزار نفر جمعیت دارد، اما تبدیل به شهر جهانی آثار من شده.» با توجه به این نکته، می‌‌توان محل مهمانی داستان «مردگان» را نمونه‌ای از جامعه‌‌ی ایرلندی قلمداد کرد و مهمان‌‌ها را شهروندان دوبلین.
داستان در شبی برفی اتفاق می‌افتد و از همان ابتدا نوعی گسیختگی و اختلاف فرهنگی بین مهمان‌ها دریافت می‌شود؛ اختلاف فرهنگی‌‌ای که در ایرلند آن دوران وجود داشته. مهمان‌‌های داستان را مانند شهروندان دوبلینی می‌‌توان به سه دسته تقسیم کرد: عده‌‌ای که پایبندند به سنت‌‌های دیرینه، عده‌‌ای که از سنت‌‌ها عبور کرده‌‌اند و برخی که یک پا در سنت دارند و پای دیگرشان وارد دنیای مدرن شده. درواقع در این داستان، مردگان درمقابل زندگان قرار می‌‌گیرند؛ همان‌‌گونه‌که سنت در مقابل مدرنیته قرار دارد. خاله‌های پیر و فرتوت، خواهران مورکان، که افکار قدیمی و پوسیده دارند و مراسم مهمانی را به آداب و رسوم پیشینیان خود برگزار می‌‌کنند، نمایندگان دنیای سنتی هستند؛ مردمی میان‌مایه که گفت‌وگوها و برخوردهای‌شان تهی و کلیشه‌ای است. لی‌لی دختر پیشخدمت تلخ‌زبان که به‌آسانی جواب دندان‌شکنی به گابریل می‌‌دهد، مالی آیورز با زبان نیش‌دارش، گرتا همسر گابریل که زنی سرزنده، شاداب و خوش‌پوش است، جوانانی پرشور و سرکش هستند که نمایندگی دنیای مدرن را بر عهده دارند. آن‌ها همگی مردمی ساده، صادق و صمیمی هستند. و گابریل که بار اصلی داستان بر دوش او است، گویی سر دوراهی سنت و مدرنیته بلاتکلیف مانده، نماینده دسته‌‌ی سوم جامعه‌‌ی ایرلند است.
گابریل از حرف خدمتکار جوان غمگین می‌‌شود و یا وقتی با خانم ریورز می‌‌رقصد و او به انگلیسی بودن متهمش می‌‌کند، با خشم، نفرت خودش را از ایرلند بروز می‌‌دهد؛ درصورتی‌که در باطن عاشق وطنش است. او حتی به سنت‌‌های دست‌وپاگیر ایرلند هم عشق می‌‌ورزد. این نکته را آن‌جایی می‌‌توان دید که نگران سخنرانی کلیشه‌‌ای و مراسم بریدن گوشت غاز است. به پا کردن گالش روی کفش‌‌هایش هم نشان مهمی از سردرگمی‌‌اش بین دنیای سنتی و مدرن است؛ زمانی که گابریل به‌طور مکرر به گالش‌های خود اشاره می‌‌کند که همچون سپری درمقابل سرما محافظ او هستند، اما در دل آرزوی تماس با سرما و برف را دارد. اوج درماندگی و بلاتکلیفی گابریل در انتهای داستان مشخص می‌‌شود. هنگامی که گرتا اختیار از دست می‌دهد و ماجرای عشق‌وعاشقی‌‌اش را برای او تعریف می‌کند، گابریل تازه متوجه می‌شود که همه‌ی آن چیزی که تاکنون از خود ساخته، پندار پوچی بیش نبوده. هم‌زمان مطالب دیگری هم در ذهنش جان می‌گیرد، ازجمله بگومگویی که با میس‌آیورز داشته و از او خواسته بوده عِرق ملی داشته باشد و تعطیلات تابستانی‌‌اش را در جنوب ایرلند بگذراند؛ گویی همه‌چیز دست‌به‌دست هم می‌دهد تا چشم گابریل را به حقایق جدیدی رهنمون کند. او به‌سوی پنجره می‌رود و بیرون را تماشا می‌کند؛ آن‌جاست که برایش دریچه‌‌ای تازه به دنیای مدرن باز می‌‌شود.


1. The Dead (1914).
2. James Joyce (1882-1941).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, مردگان - جیمز جویس دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, جیمز جویس, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی, مردگان

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد