کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

یک شب، دو خانه

14 سپتامبر 2024

نویسنده: زهرا فرخی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «دشمن‌ها1»، نوشته‌ی آنتوان چخوف2


داستان «دشمن‌ها» روایت‌کننده‌ی تبدیل دو انسان با درجه‌ای از همدلی نسبت به یکدیگر، به دو دشمن است. ازسوی‌دیگر اشاره‌ای است به خصومتی کهنه و تکرارشونده میان افرادی با ویژگی‌های اجتماعی مشابهِ دو شخصیت اصلی داستان. آشنایی ما با دکتر و آبوگین تقریباً هم‌زمان و در صفحات نخست اتفاق می‌افتد و تا پایان داستان، مدام چیزی درمورد شخصیت‌ها برای ما روشن می‌شود. حتی توصیفاتی که درمورد دو خانه می‌آید، به‌نوعی بیان احساسات درونی و ویژگی‌های شخصیتی دکتر و آبوگین است. در اختیار شخصیت‌پردازی بودن کنش‌های داستان تا جایی پیش می‌رود که اتفاقات رخ‌داده، نظیر مرگ تنهاکودک یک خانواده و گریختن همسر مردی متمول و عاشق، هرچقدر هم دارای ارزش داستانی باشند، درمقابل شخصیت‌ها کم‌رنگ دیده می‌شوند. ما بیش از اتفاقات، به خود آن دو نفر فکر می‌کنیم و به آنچه درمورد دیگری می‌اندیشند، کنجکاویم. رفتار و گفتار آن‌ها در نیمه‌ی اول داستان طوری است که گویی هرکدام می‌توانند جای فرد مقابل باشند و همان رفتارها را انجام دهند. محجوبیت آبوگین و خواهش و تمنایی که دارد در کنار نگرانی شدید او برای همسرش قابل‌توجه است. هرچند حرف‌های او درخصوص انسانیت و اراده و عواطف هم درنظر خودش و هم درنظر دکتر به‌دلیل مصیبتی که دقایقی پیش در آن خانه رخ داده، ساختگی و بیهوده به نظر می‌رسد، اما احساسات و نگرانی او برای دکتر قابل‌درک است.
نویسنده در مقاومت دکتر نسبت به عیادت همسر آبوگین، ما را به قضاوت امر اخلاقی سوق می‌دهد. مردی که به‌تازگی پسرش را از دست داده، درمقابل خواهش مردی دیگر برای درمان همسرش قرار می‌گیرد. چخوف طوری ما را با غم دکتر و همسرش و اندوهی که خانه‌ی آن‌ها را در بر گرفته، همراه می‌کند که درمقابل جواب منفی او به درخواست کمک، احساسات و واکنش‌های او را درک کنیم. ازطرفی‌‌دیگر با بیان استیصال آبوگین، درکی که از خود نسبت به دکتر نشان می‌دهد و خواهش و تمنایی که دارد، ما را با او نیز همراه می‌کند. بعد در جواب سؤال‌هایی که برای ما ایجاد می‌شود، مسئله‌ی قانون را طرح می‌کند. دکتر می‌گوید که قانون او را مکلف به حضور کرده، اما او حتی نای حرف زدن ندارد. یعنی حقیقت آن است که کاری از او برنمی‌آید. البته صمیمت لحن آبوگین و مسئله‌ی ضرورت نجات جان انسان درنهایت پیشی می‌گیرد و دکتر راهی خانه‌ی آبوگین می‌شود. دو شخصیت پس از ورود به خانه‌ی آبوگین، آن‌قدر ازهم فاصله می‌گیرند که دیگر انتساب واکنش‌ یکی به دیگری ممکن نیست. پس‌ از آن‌که مسئله‌ی آبوگین از مرگ و زندگی فاصله می‌گیرد، درد او تبدیل به دردی کاملاً شخصی و جداکننده می‌شود. خبری از موقعیت‌سنجی اولیه‌ی آبوگین و درک غم دکتر وجود ندارد. او که بسیار ناراحت و عصبی است، با مردی که همان شب فرزندش را از دست داده، درمورد رابطه‌ی عاطفی شکست‌خورده‌ی خود حرف می‌زند.
نویسنده درادامه‌ی داستان بیان می‌کند اگر دکتر با درد آبوگین همراهی می‌کرد، این احتمال وجود داشت که او را بفهمد، اما این کار را نکرده. او از این حرف می‌زند که برخلاف تصور، غم انسان‌ها را به‌هم نزدیک نمی‌کند، بلکه درون آن‌ها خودخواهی عظیمی به وجود می‌آورد. دکتر غم خود را غمی جدی و خود را انسانی واقعی می‌نامد و مشکلات و زندگی آبوگین را بیهوده و پرازبیکاری و هواوهوس. می‌توان گفت او فردی را که برای گذران زندگی رنجی نکشیده، از درجه‌ی انسانیت ساقط می‌کند و واقعی نمی‌داند؛ امری که سبب می‌شود آبوگین شروع به قدرت‌نمایی کند. او ابتدا می‌گوید دکتر به‌خاطر حرف‌های توهین‌آمیزش سزاوار کتک خوردن است، سپس حق عیادت را روی میز پرت می‌کند. درنهایت پس از دادوفریاد سر خدمتکارانش و اخراج آن‌ها، با بی‌توجهی به دکتر، او را با کالسکه راهی می‌کند و خود با کالسکه‌ای سریع‌تر، از کنارش می‌گذرد و به‌دنبال مشکلات خود می‌رود. داستان علاوه‌بر طرح مسئله‌ی امر اخلاقی و درستی‌ونادرستی رفتارها، به احتمالات مختلف روابط انسانی اشاره می‌کند؛ به این‌که آنچه میان دو شخصیت رخ ‌داده، می‌توانست طور دیگری باشد؛ اما گاه دشمنی‌هایی به وجود می‌آید که تا لحظه‌ی مرگ ادامه خواهد داشت. نویسنده در پاراگراف آخر داستان می‌گوید زمان خواهد گذشت اما محکومیتی که آن شب آبوگین و افرادی شبیه او در نظر دکتر پیدا کرده‌اند، در ذهن او باقی خواهد ماند. مسئله این‌جاست که این اتفاق تکرارشونده که در داستان چخوف به‌خوبی مطرح می‌شود، بیش از آنچه فکر کنیم بر زندگی انسان‌ها تأثیر گذاشته و می‌گذارد.


1. Enemies (1887).
2. Anton Chekhov (1860-1904).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, دشمن‌ها – آنتوان چخوف, کارگاه داستان دسته‌‌ها: آنتوان چخوف, جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, دشمن‌ها, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

زنبورهای بی‌کندو

راهی برای بقا

زنبورها همیشه به خانه برمی‌گردند

بررسی ویژگی وحدت در عین کثرت در داستان «زنبورها؛ بخش اول»

تولید یک کتاب واقعی

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد