کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

در ستایش میل

5 جولای 2025

نویسنده: هدا مدد
جمع‌خوانی داستان‌ کوتاه «کارم داشتی زنگ بزن1»، نوشته‌ی ریموند کارور2


«بهار آن سال هرکدام از ما با کسی رابطه‌ داشتیم…» داستان کوتاه «کارم داشتی زنگ بزنِ» ریموند کارور با این جمله‌ی خشک اما کوبنده آغاز می‌شود؛ جمله‌ای که به‌جای ساختن چشم‌اندازی از بازگشت و آشتی، سایه‌ای از پایان را در دل خود دارد. در جهان کارور بحران‌ها در سکوت‌هایی پرمعنا، نگاه‌هایی مردد و دیالوگ‌هایی ظاهراً معمولی رخ می‌دهند. داستان روایتی است موجز از زوجی که تصمیم می‌گیرند تابستانی را صرف نجات رابطه‌شان کنند، بی‌آن‌که واقعاً مطمئن باشند چیزی برای نجات باقی مانده. در مرکز این داستان نه خیانت هست و نه عشق؛ چیزی بی‌نهایت انسانی‌تر است: ناتوانی در تصمیم‌گیری و پیچیدگی‌های انتخاب وقتی هیچ گزینه‌ای بی‌درد نیست.
کارور استاد گفت‌وگوهایی‌ است که انگار چیزی نمی‌گویند، اما در دل‌شان بحران جریان دارد. در این داستان، روایت از زبان اول‌شخص است، اما دانسته‌های ما درباره‌ی او نیز محدود و شکننده‌ است و هرچیزی که می‌دانیم، ازخلال اشارات، لحظه‌های حسی و حفره‌هایی‌ است که پر نمی‌شوند. ما نمی‌بینیم که دقیقاً چه گذشته‌ای میان دنِ راوی و همسرش، نانسی، رخ داده. حتی رابطه‌ها به‌صورت آشکار بیان نمی‌شوند و همین حذف به‌نوعی تبدیل می‌شود به شگرد روایی. ما درحال تماشای موقعیتی هستیم که همه‌چیز زیر پوست آن جریان دارد.
تأکید بر وقفه‌ها، مکث‌ها و دیالوگ‌های کوتاه فضای تعلیقی می‌سازد که در آن نه شخصیت‌ها قطعیتی دارند و نه خواننده آن را پیش رویش می‌بیند. دن و نانسی گذشته‌ای مشترک دارند که هنوز برای هردو‌شان معنادار است. در جایی از داستان، دن به نانسی می‌گوید: «تو عزیزترین منی.» آن‌ها شب خوبی را گذرانده‌اند و حتی باهم رقصیده‌اند و برای لحظاتی به گرمایی گمشده نزدیک شده‌اند. اما کارور بازیرکی نشان می‌دهد این لحظات کافی نیست و گذشته، گرچه ارزشمند، نمی‌تواند هم‌ارز آینده باشد. تماس تلفنی دن با سوزان، بعد از رفتن نانسی هم نقطه‌ی چرخش نیست و نشانه‌ی بن‌بستی‌ است که ازقبل وجود داشته. دن نمی‌داند چه می‌خواهد؛ به دنبال نجات است، اما راه نجات را نمی‌شناسد.
در ادبیات کلاسیک، انتخاب لحظه‌ای است برای قهرمان‌ بودن. اما در جهان کارور، انتخاب بیشتر شبیه اعتراف است؛ اعتراف به ناتوانی، شکست، نرسیدن. کارور قهرمان نمی‌سازد. او انسان‌هایی را نشان می‌دهد که تنها چیزی که در اختیار دارند صداقت‌شان دربرابر ندانستن‌هاست. کارور با ایجاز و سکوت جهانی می‌سازد پر از مکث. در این جهان آدم‌ها ساکتند و دن و نانسی در تلاش‌ برای بازسازی چیزی که دیگر وجود ندارد. صبحانه می‌خورند، قدم می‌زنند، درباره‌ی گذشته صحبت می‌کنند، تصمیم می‌گیرند دوباره سگ بخرند یا به ماهی‌گیری بروند، اما دراین‌میان، چیزی اساسی غایب است: اشتیاق. هردو انگیزه دارند. دلایل عقلانی برای ادامه ‌دادن، اما میلی برای باهم‌ بودن نه.
همین تمایز میان انگیزه و اشتیاق داستان را از سطح بازسازی رابطه‌ای عاطفی به سطحی عمیق‌تر می‌برد: پرسش از چیستی زندگی مشترک. آیا صرفاً داشتن خاطره و سابقه کافی‌ است؟ آیا بودن در کنار هم، حتی بدون تمایل قلبی، ارزشی اخلاقی دارد؟ کارور، بی‌آن‌که داوری کند، نشان می‌دهد نجات دادن یک رابطه، بدون میل، بیشتر شبیه نگه داشتن جسد آدمی ا‌ست که نمی‌خواهی با مرگش مواجه شوی. و شاید همین است آنچه کیرکه‌گور «اضطراب آزادی» می‌نامد. رنج انتخاب در جهانی که هیچ راهی بدون هزینه نیست؛ جایی که نه وفاداری ساده است، نه جدایی؛ نه ماندن آسان است، نه رفتن. و انسان، درمیان این دوگانه‌ها، گاهی فقط می‌ایستد، به اسب‌ها نگاه می‌کند، و تماسی می‌گیرد که خودش هم نمی‌داند چرا.
در جهان کارور، عشق ناپدید نمی‌شود، فقط در سکوت فرومی‌رود؛ مثل اشیای قدیمی که دیگر در چمدان جا نمی‌شوند و آنچه باقی می‌ماند میلی مبهم و بی‌قرار است؛ میلی که نه به بازسازی که به معناست. در جهانی که اشتیاق پژمرده شده، میل به معنا شاید آخرین چیزی باشد که آدمی را از تنهایی نجات می‌دهد.


1. Call If You Need Me (Late 1980s).
2. Raymond Carver (1938-1988).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, کارم داشتی زنگ بزن - ریموند کارور دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, ریموند کارور, کارگاه داستان‌نویسی, کارم داشتی زنگ بزن

تازه ها

مشترک موردنظر در دسترس نمی‌باشد

خداحافظ ای عزیز‌ترین

در ستایش میل

خوانشی استعاری از داستان کوتاه «کارم داشتی زنگ بزن»

خوانشی میان‌رشته‌ای از پی‌رنگ بلوغ دخترانه در داستان کوتاه «فلامینگو»

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد