نویسنده: مژگان عباسی
جمعخوانی داستان کوتاه «زنبورها؛ بخش اول1»، نوشتهی الکساندر همن2
الکساندر همن نویسندهای بوسنیایی است، که از سال ۹۲ به آمریکا مهاجرت کرده، داستانهای کوتاهش در نیویورکر، پاریسریویو، اسکوایر و گرانتا منتشر شده و روزنامهی گاردین او را ناباکوف جدید نامیده. داستان «زنبورها؛ بخش اولِ» همن که نخستین بار در مجلهی نیویورکر انتشار یافته، ساده شروع میشود: راوی و خانوادهاش درحال تماشای فیلم هستند، اما پدرش عصبانی میشود که فیلم واقعی نیست، از سینما بیرون میرود و خانواده را نیز با خود میبرد. پدر فقط میخواهد چیزهایی را ببیند که واقعی هستند، بنابراین تصمیم میگیرد فیلمی دربارهی زندگی خود بسازد. فیلمنامهی او اینگونه میشود: ۱. به دنیا میآیم. ۲. راه میروم. ۳. از گاوها مواظبت میکنم. ۴. از خانه به مدرسه بروم و… او تلاش میکند از پسرش هنگام انجام این کارها فیلمبرداری کند و در تلاش ششم زنبوری پسر را نیش میزند و منجر به سقوط کمدی و خندهداری از تپه میشود. پدر از این صحنهها فیلمبرداری میکند، اما این دقیقاً همان چیزی نیست که داستان «زنبورها؛ بخش اول» به آن اشاره دارد.
داستان دربارهی پدر راوی است که از کودکی در خانواده زنبورداری داشتهاند. آنها هنگام محاصرهی سارایوو از آنجا فرار میکنند و درنهایت در کانادا مستقر میشوند. او باعلاقه خاطرات زندگی گذشتهاش را یعنی سالهای آرام در در زادگاهش، پرنیاور، در دوران جنگجهانی دوم و بعداً دوران سوسیالیستی، بازمیگوید. پدر پس از مهاجرت، در کانادا نیز تلاش میکند همان فعالیتها را ادامه دهد، تا احساس اتصال به گذشته را حفظ کند و از خاطرات لذتبخش دوران کودکی و فعالیت اجتماعی بگوید؛ اما این نوستالژی تنها بخشی از حقیقت است. واقعیتْ زیستن در کانادا جایی که «ارزش عسل را درک نمیکنند» و حوادث پس از مهاجرت، خشونت و فاصلهای عمیق میان گذشته و حال را نشان میدهد. آنها تلاش میکنند در کانادا ریشه بدوانند، اما پدر بهمرور ناامید میشود، از یادگیری زبان انگلیسی دست میکشد و شروع به نوشتن داستان زندگیاش میکند. این اثر «زنبورها؛ بخش اول» نام میگیرد که بیشتر به زنبورداری اختصاص دارد.
نویسنده ازطریق روایت پدر میگوید که حافظه و بازآفرینی گذشته تنها پناهگاه مهاجرانی است که با احساس بیجایی روبهرو شدهاند. پدر در کانادا زنبورداری را ادامه میدهد. اکنون بیستوسه کندو دارد، اما کاناداییها «قدرش را نمیدانند». پرورش مجدد زنبورها در کانادا گرچه پر از شکست است، اما بیانگر استقامت و تداوم امید نیز هست. حالا پدر میخواهد کتاب جدیدی با نام «چاه» بنویسد.
داستان با قدرتی کمصدا اما عمیق، به مسئلهی هویت در مهاجرت میپردازد. پدر راوی مانند بسیاری از مهاجران درگیر حفظ گذشتهای است که دیگر در جهان واقعی جایی ندارد. زنبورها در اینجا استعارهایاند از خاطرات بومی، زبان مادری و سبک زندگیای که دیگر قابلتکرار نیست. تلاش او برای احیای کندوهایش در کانادا تلاش برای بازسازی خود پیشینش است. همن بهخوبی تضاد بین نوستالژی (که اغلب زیبا و صیقلخورده بازنمایی میشود) و واقعیت مهاجرت (که پر از تحقیر، شکست و بیگانگی است) را به تصویر میکشد. راوی با بیطرفی و بدون داوری تصویر پدرش را نشان میدهد، اما در عمق روایت حسی از یأس و تراژدی تدریجی موج میزند. زبان همن شاعرانه و دقیق است. او با جملاتی موجز اما پرمایه مفاهیمی چون تاریخ، فقدان، تنهایی و امید را میسازد. لحن داستان ترکیبی است از نرمی عاطفی و واقعگرایی سرد؛ و این داستان را نه صرفاً خاطرهانگیز بلکه تأثیرگذار میکند.
یکی از نمادینترین بخشهای داستان صحنهای است که همسایهها کندوهای خانواده را تخریب میکنند و زنبورها در سرمای پاییز روی زمین کشته میشوند: بیصدا، غمانگیز و بدون قضاوت. این صحنه تصویر تکاندهندهای از نابودی امید است. زنبورها چندلایهترین عنصر استعاری داستانند. آنها نمادیاند از خاطرات و هویت، همچون تلاش برای بازآفرینی گذشتهای که دیگر وجود ندارد. از بین رفتنشان نمایانگر آسیب مهاجرت و مرگ فرهنگی است. همن به ما یادآوری میکند حافظه تنها جایی است که میتوان امید را حفظ کرد، حتی اگر شکننده یا غیرواقعی باشد. زنبورها نشاندهندهی نظم و جامعهی هماهنگ (نمادی از گذشتهی پدر در یوگسلاوی)، تولید و تداوم (پدر میخواهد دوباره بسازد) و درنهایت شکنندگی و نابودی بیسروصدا (پایانی که زنبورها در کانادا دارند) هستند. نابودی زنبورها بهنوعی فروپاشی خود مهاجر است در دل جامعهای که برای گذشتهی او ارزشی قائل نیست.
این داستان قطعهای درخشان از ادبیات مهاجرت است؛ بینیاز از صراحت و درعینحال خنجرزننده به ریشهی حس غریب بودن. و بیش از آنکه دربارهی پدر باشد، دربارهی فرزندی است که بین گذشته و حال مانده، بدون آنکه بهطور کامل در هیچکدام جای بگیرد. همن در دورانی که داستاننویسی مهاجران اغلب یا گرفتار سانتیمانتالیسم میشود یا شعارزدگی، موفق شده با آرامشی تلخ و بیادعا تصویری جهانی خلق کند.
1. The Bees, Part 1 (2002).
2. Aleksandar Hemon (1964).
