نویسنده: سحر خوشگفتار ملیح
جمعخوانی داستانکوتاه « تکامل الیور1»، نوشتهی جان آپدایک2
جان آپدایک نویسندهای بود که از دل سادهترین لحظات زندگی، جهانی پر از معنی میآفرید. نثر او همچون قلممویی ظریف، جزئیات روزمره را با رنگی تازه بر بوم ادبیات مینشاند؛ گاه با طنزی پنهان، گاه با نگاهی اندوهگین و همیشه با دقتی شاعرانه. او زندگی طبقهی متوسط آمریکا را، با همهی شادیها و تردیدها، ضعفها و امیدهایش به تصویر کشید و نشان داد حتی کوچکترین تجربههای انسانی میتوانند پژواکی جهانی داشته باشند. آثارش، که جایزههای بزرگی چون پولیتزر را نصیبش کرد، گواه این حقیقتند که ادبیات میتواند از دل جزئیات روزمره، افقهایی عمیق و ماندگار بسازد.
داستان «تکامل اولیور» نمونهای روشن از نگاه موشکافانه و شاعرانهی آپدایک است؛ روایتی کوتاه و فشرده که در چند صفحه، سرگذشت یک عمر را بازمینمایاند. آپدایک در این اثر، همچون بسیاری از نوشتههایش، از دل زندگی عادی و انسانی بهظاهربیاهمیت، معنیای گستردهتر از بقا، پیوند و بلوغ بیرون میکشد و نشان میدهد چگونه حتی ضعیفترین و شکنندهترین انسانها نیز میتوانند در سایهی عشق و انتظار دیگران به تکامل برسند. این روایت کوتاه اما پرلایه، مسیر اولیور را از کودکی ضعیف و بیمار تا مردی که درنهایت در عشق و خانواده ثبات مییابد، دنبال میکند.
«تکامل اولیور» نه روایتی کلاسیک با طرحی منسجم است و نه تصویری لحظهای؛ بلکه جایی میان ایندو قرار دارد؛ چیزی میان داستانک و طرح شخصیتی برای روایتی بلندتر. آنچه آپدایک خلق کرده، بیش از آنکه ماجرایی مشخص باشد، مروری فشرده و گذراست بر سیر یک زندگی. او با کنار هم چیدن برشهایی از کودکی، جوانی و بزرگسالی اولیور، تصویری کلی از تکامل آرام و بیحادثهی او ترسیم کرده.
زندگی اولیور را میتوان در سه مقطع دید: در کودکی او نحیف و بیمار است؛ موجودی ضعیف که همواره در سایهی بیماری و شکنندگی قرار دارد. در نوجوانی و جوانی بیمسئولیتی و نادیده گرفته شدن بر زندگیاش سایه میاندازد: کسی از او انتظار چندانی ندارد و او نیز بیسروصدا در حاشیه میماند. اما نقطهعطف زندگیاش در آشنایی با آلیشیا فرامیرسد؛ زنی که همچون خودش ثبات شخصیتی ندارد و بیشتر شبیه تکهخردهای از زندگی به نظر میرسد. بارداری آلیشیا اولیور را ناگهان دربرابر مسئولیتی تازه قرار میدهد: باید برای نجات او و مراقبت از نوزادی که هنوز به دنیا نیامده، نقشی بپذیرد که هرگز در زندگی تجربه نکرده بوده.
این روایت بیش از آنکه داستان فردی خاص باشد، آینهای از مسیر انسان است؛ مسیری که همیشه آمیخته با ضعف، ناکامی و ناامیدی است، اما در دل همین ضعفها بذر بقا و رشد نهفته. والدین اولیور بهدلیل نقصهای جسمانیاش چندان تلاشی برای تربیت او نکردهاند و گویی هیچ انتظاری از او نداشتهاند. در نوجوانی و جوانی نیز او رها شده، بیآنکه کسی نقشی برایش تصور کند. اما سرانجام با آلیشیا و بارداری او، برای نخستین بار انتظاری تازه بر دوش اولیور گذاشته میشود: او باید پدر باشد. همین انتظار کافی است تا او در خود تغییری بنیادی احساس کند و به نقشی دست یابد که تا آن زمان از او دریغ شده بوده.
تکامل اولیور بیش از آنکه حاصل تلاش فردی باشد، نتیجهی پیوند با دیگری و پذیرفتن نیاز به تکیهگاه انسانی است. نگاه اطرافیان و انتظاراتی که جامعه بر دوش انسان میگذارد، میتواند همان جرقهای باشد که او را از بیهدفی به معنی برساند. ایدهی مرکزی داستان میگوید رشد و دگرگونی همیشه به معنی تحولی قهرمانانه نیست. برای اولیور، همین بقا و تحمل بیسروصدا کافی است. آپدایک با زبانی فشرده و طنزی پنهان نشان میدهد زندگی صحنهی دگرگونیهای باشکوه افسانهای نیست، بلکه اغلب تنها تاب آوردن، ادامه دادن و یافتن نقشی در نگاه دیگران است و حتی ضعیفترین انسانها میتوانند با عشق و پیوند انسانی، زندگیای معنیدار بسازند و از دل سادگی به تکاملی عمیق برسند.
1. Oliver’s Evolution (1998).
2. John Updike (1932-2009).
