شمارهی بیستوپنجم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۵ تیر ۱۳۹۷ در روزنامهی اعتماد
کاش همهچیز مثل فوتبال میبود؛ نتیجهی ملموس و محسوس میداشت و میشد -گیریم نه به راحتی آب خوردن، که با چند سالی چانهزنی و پافشاری- روی کاغذ و با عدد و رقم اثبات کرد که فلان مربی دارد خوب کار نمیکند، تیمش سروسامان ندارد، نتیجه هم که نمیگیرد، چیزی نه به غرور ملی اضافه میکند، نه به زیبایی فوتبال. و تازه این گام اول میبود. بعد میشد گشت و از میان همهی گزینههای ممکن، مطلوبترین -و نه لزوما ایدهآل مطلق- را پیدا کرد و رفت سراغش؛ حتا اگر خارجی میبود. میشد او را به ایران دعوت و با او قرارداد امضا کرد و تیم ملی را در اختیارش گذاشت، بدون این که این شبههای پیش بیاید که استقلال مملکت دارد از بین میرود و خارجیها دارند به ساختارهای کشور نفوذ میکنند. کاش همهچیز مثل فوتبال میبود؛ سرمربی تیم ملی میتوانست واقعا سرمربی تیم ملی کشور باشد، نه کارگزار مدیران بالادستیاش. با بررسی دقیق و مسئولیت حرفهای خودش، هرکسی را که میخواست به تیم ملی دعوت میکرد و هرکسی را که نمیخواست، نه. کمتر خبری از دخالتهای غیرکارشناسانه میبود، کمتر خبری از مصلحتاندیشی میبود، کمتر خبری از اعمال نظرها و اعمال فشارهای سیاسی میبود. سرمربی کارش را میکرد و همه مطمئن میبودیم که او -که با دقت و وسواس انتخاب شده- برای کار و آبروی حرفهای خودش ارزش قائل است و اگر دستش را باز بگذاریم، همهی تلاشش را خواهد کرد تا بهترین باشد. کاش همهچیز مثل فوتبال میبود؛ سرمربی فرصت کافی در اختیار میداشت تا اول به شناخت دقیقی از وضعیت موجود برسد، بعد هدفگذاری و برنامهریزی کند و بعد -بهرغم همهی کارشکنیهایی که معمولا از ناکجاها روی سرش میریختند- میتوانست دستکم بخشی از آن برنامهها را عملی کند. کاش همهچیز مثل فوتبال میبود؛ آنقدر برای مردم اهمیت میداشت که خسته نمیشدند و بالاخره بعد از سالها خواستهی مشروع و مدنیشان را به مدیران تحمیل میکردند و تابوی حضور زنان در استادیوم را میشکستند. بعد هم تا صبح در شهرها دستافشانی و پایکوبی میکردند و آب هم از آب تکان نمیخورد تا آنها که از شادی هراسان و گریزانند، متوجه شوند که شادی مار هفتسر نیست و هیچ خطری ندارد. کاش همهچیز مثل فوتبال میبود؛ میتوانست یک ملت را به یک ضربان تبدیل کند و غرور ملی را بیدار. میتوانست یادمان بیاورد که برنامه و نظم چقدر از نتیجه اصیلتر است، که ما چقدر به همبستگی و مدارا نیاز داریم، چقدر به شادی نیاز داریم، و -مهمتر از همه- اگر به قواعد بینالمللی بازی احترام بگذاریم، چقدر ظرفیتمان برای ایستادن در اوج زیاد است.
دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا