رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
میخواهیم چهارمین دوره را شروع کنیم. چه کسی فکرش را میکرد… دو سال پیش که با مینا حسنی و یونس تراکمه و محمد تقوی و پدرام رضاییزاده در تدارک تشکیل اولین دورهی «برنامهی یکسالهی تخصصی آموزش دانشهای داستانی» بودیم، روزهایی بود که ساعتها دربارهی محتوای دوره و مسایل اجرایی آن گفتوگو و بحث میکردیم و در نهایت میرسیدیم به این سؤال که «اگر نشد، چه؟» هیچ چشماندازی از تحقق ایدهمان نداشتیم، اما در عوض ایمان داشتیم. رفتن در راههای نرفته و جادههای نکوفته همیشه همینطور است. روی شانهی کسی نمیایستی، خودت هستی و خودت، و ایمانی که اگر ذرهای خدشه بردارد، تبدیل میشود به چاقویی که دستهی خودش را میبُرد و بهجای پیشبَرندگی، مانع میشود. با مانیفستی به نام «آرزوهای بزرگ» -به احترام چارلز دیکنز بزرگ- کارمان را شروع کردیم: «عجیب نيست؟ کمکمک عمر داستاننویسی مدرن ایران به صد سال میرسد و ما هنوز یک نظام یا دستگاه آموزشی درستودرمان برای داستاننویسی نداریم. تلاشهایی بوده و هست البته -در قالب کارگاههای داستاننویسی- که در جای خودش ارزش زیادی دارد و چه خوب که بهرغم ناملایمات روزگار و نامرادیهای زمانه توانسته برپا بماند و چراغ راه تربیت نویسندههای آینده را روشن نگه دارد. تمرکز این کارگاهها بیشترک روی «امرِ نوشتن» و «کارِ کارگاهی» برای تربیت تواناییِ قلمی نویسندههای آینده بوده. چه خوب، و البته چه ناکافی. نویسندههای آینده، علاوه بر تواناییِ قلمی به دانشهای گوناگونی هم نیاز دارند، که تصور جمع شدنشان در یک فرد بهعنوان استاد یا مدرس، بیش از آن که نادرست باشد، مضحک به نظر میرسد. تلاشی جمعی لازم است و کاری تخصصی و برنامهای مدون، اگر میخواهیم در پیشگاه تاریخ -دستکم- شرمنده نباشیم. ما تَردامنی رقصی میانهی میدان را به تنزه بیعملی ترجیح دادهایم. در این کار صرفاً به امید اکتفا نکردهایم. برای ترسیم ایدهآلها رفتهایم سراغ مطالعه و پژوهش در تجربهها و نمونههای جهانی و برنامهریزیای متناسب با شرایط و نیازهای بومی، که دو سالی طول کشیده، بعد رسیدهایم به مطالعات امکانسنجی برای همنشین کردن ایدهآلهایمان با واقعیتهای موجود، و در نهایت: «برنامهی یکسالهی تخصصی آموزش دانشهای داستانی». حالا در آستانه قرار داریم، با آرزوهایی بزرگ در سر، امیدی عمیق در دل، و برنامههایی مدون در دست.» تا اینجای کار، در این دو سالی که گذشته، فرایندها و برایندها فوقتصورمان بوده و تأثیرشان را محسوس و ملموس در هنرجوهایمان دیدهایم. رؤیاها خیلی هم دور از دسترس نیستند، اگر برایشان برنامه داشته باشی و تلاش کنی. امروز به یمن همراهی و قبول همکاری جمعی از بهترین داستاننویسان و منتقدان ادبی ایران امروز، به مدد استقبال هنرجویانی که در دورههای اول و دوم و سوم به ما اعتماد کردند و -مهمتر از همه- به مرحمت مراقبت و پایش مدام و نقدها و نظرهای مدرسان و هنرجویانمان، آرزوهایی بزرگتر، امیدی عمیقتر و برنامههایی مدونتر داریم. با این چشمانداز است که به پیشواز چهارمین دورهی «برنامهی یکسالهی تخصصی آموزش دانشهای داستانی» در مدرسهی داستان خوانش میرویم. قرار است چهارشنبه ۱۱ مهر ۹۷، همایشی رایگان برای معرفی این دوره برگزار کنیم. حضور در این همایش برای هرکس که دل در گروِ داستان دارد، آزاد است. قرارمان، ساعت پنجونیم عصر چهارشنبه یازده مهر، مؤسسهی خوانش، مدرسهی داستان خوانش.
آدرس: تهران، خیابان بهار شمالی، خیابان بهشت، پلاک ۱۱.
تلفن: ۸۸۴۹۵۴۲۴