کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

برای شهرنوش پارسی‌پور

12 مارس 2019

اشک می‌ریزم و می‌نویسم. شرم و تحقیر… این‌ها تنها واژه‌هایی هستند که می‌توانند این وضعیت‌وموقعیت را شرح دهند. از دیشب که آن ویدیو را دیدم، اشک و اخم رهایم نمی‌کنند؛ اندوه و خشم. تپش قلبم را همسایه‌ها هم می‌شنوند. تصویر دردناک خودویرانگری نویسنده‌ای که جهان داستان‌هایش وجه درخشانی به سپهر زبان فارسی افزوده و ارتقایی اندیشمدانه در روایت‌گری و خیال‌پردازی ادبیات ایران بوده و هست، نفس آدم را -اگر آدم باشد- بند می‌آورد. (کاش زندان‌بان‌های اندیشه و قلم این را بخوانند.) جهان به ما نگاه می‌کند، و تاریخ هم. این ماییم؛ انسان‌های پستی که با سرمایه‌های معنوی خود چنین می‌کنیم: سرخورده، وازده، آواره و سرگردان در روزگاری موحش، که به دست لجاره‌ها و لکاته‌ها اداره می‌شود… نویسنده‌ی روشنفکر ازخانه‌رانده‌شده… این است تصویر ماندگار زمانه‌ی ما… اندوه… درد بی‌درمان… درد بی‌پایان… و خشم… درد را از هر طرف که بنویسی درد است. خانم پارسی‌پور، با خودتان چه کردید؟ طوبای‌تان را کجای تاریخ جا گذاشتید؟ عقل معاش را جامعه‌ی عقب‌مانده به شما آموزش نداد؛ شما خود چرا نیاموختید؟ شما که پیش‌قراول استقلال بودید. ما از روی دست چه کسی مشق کنیم؟ سرمشق را قرار بود امثال شما برای ما بنویسند. من -تا جایی که دستم برسد- به شما کمک می‌کنم؛ به حرمت اندیشه و قلم‌تان؛ نه به خاطر نیازمندی‌تان. من سهمم را از درس‌هایی که از شما گرفته‌ام می‌دهم؛ در حد مقدوراتم. اما شما هیچ می‌دانید به سوی چه کسانی دست دراز کرده‌اید؟ و چه چیزی خواسته‌اید؟ مخاطبان شما صاحبان پنت‌هاوس‌های لوکس و ماشین‌های بلند نیستند. مخاطبان شما از مال‌ها خرید نمی‌کنند. مخاطبان شما می‌ایستند توی صف، تا گوشت ارزان‌تر بخرند. مخاطبان شما لباس‌های‌شان را وصله می‌کنند و صورت‌شان را با سیلی سرخ نگه می‌دارند. می‌دانید هزار دلار این روزها کف بازار تهران چند است؟ یا قبول کنیم شما هم به‌کلی قطعید از این سرزمین؟ این احساس گناه را کی کجای دلش بگذارد؟ درد را از هر طرف که بنویسی درد است…

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها دسته‌‌ها: کاوه فولادی‌نسب

تازه ها

برای اولین و هزارمین‌‌ بار

زنی که پرواز را دوست داشت

تعلیق در خلأ؛ چرا داستان «گم شدن یک آدم متوسط» ناتمام می‌ماند؟

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد