نویسنده: آیدا علیپور
جمعخوانی مجموعهداستان «نمازخانهی کوچک من»، نوشتهی هوشنگ گلشیری
هوشنگ گلشیری، داستاننویس معاصر (۱۳۷۹ـ۱۳۱۶)، بیتردید یکی از شاخصترین نویسندگان ایرانی است که توانسته از عنصر زبان درجهت اعتلای داستان بهره ببرد. او که پایهگذار بسیاری از تکنیکهای نو در ادبیات معاصر ایران است، موفق شده بهجز داستاننویسی در حیطهی نقد و روزنامهنگاری و نوشتن مقالههای ادبی هم اثرگذار باشد. گلشیری با بهرهگیری از شگردهای گوناگون روایی و زبانی، سبکی بیبدیل و منحصربهخود را به ادبیات معاصر اضافه کرده. او بدون ارائهی اطلاعات زائد و حشویات، تنها با بهرهگیری بهموقع از دیالوگ و بیان ذهنیات راوی، به معرفی شخصیتهای داستانی میپردازد و خواننده را با کلیتی منسجم و خوانا از روایت روبهرو میکند.
اغلب آثار درخشان گلشیری در دهههای ۴۰ و ۵۰ نوشته شدهاند. یکی از این آثار او،که یکی از پیشروترین مجموعهداستانهای معاصر هم هست، درخلال همین سالها و با نام «نمازخانهی کوچک من»، نخستین بار در سال ۱۳۵۴ و توسط نشر زمان منتشر شده. این مجموعه شامل نُه داستان است که همگی با راوی اولشخص روایت میشوند: «نمازخانهی کوچک من»، «عکسی برای قابعکس خالی»، «هر دو روی سکه»، «گرگ»، «عروسک چینی من» و «معصومهای اول تا چهارم». هریک از این داستانها لحن، گفتار و زاویهدید منحصربهخود را دارد که این نشانی است از توانمندی گلشیری در خلق شخصیتهای داستانیاش؛ نُه شخصیت با تکنیکهای زبانی متفاوت که طیفی از کودک پنجششساله، کارمند دولت، زندانی سیاسی تا معلم و مردی روستایی را در بر میگیرد.
داستان «نمازخانهی کوچک من» داستانی شخصیتمحور است. آغاز پرکشش داستان و ساختار منسجم آن در خدمت روایت زندگی مردی است که زائدهی کوچکی روی انگشت پایش دارد. گلشیری او را با این ویژگی، در دورههای سنی مختلف و در وضعیت و موقعیتهای متفاوتی به خواننده نشان میدهد. اگرچه این وضعیت جسمی راوی را از اطرافیانش جدا میکند، اما این زائده مانند یک شخصیت داستانی مستقل دارای هویت میشود و در محور اصلی رویدادهای داستان جای میگیرد. حفظ این راز مگو که از کودکی توسط مادر به راوی تلقین شده، تبدیل میشود به خلوتگاه او که هیچکس راه به آن ندارد، مگر کسی که باید.
داستانهای «عکسی برای قابعکس خالی من» و «هر دو روی سکه» داستانهایی با مضمونی واقعگرا هستند، که مسائل اجتماعی معاصر و زندگی زندانیان سیاسی را بهشیوهای ذهنی و درقالب خاطرهگویی بیان میکنند. دغدغهی اصلی این دو روایتْ زندگی در زندان زیر پوستهای از ریا، نیرنگ و بهدور صداقت است که گریبان بیشتر انسانهای جامعه را گرفته. گفته میشود این داستانها در ردیف بهترینهای ادبیات مقاومت ایران قرار دارند.
جریان رمانِ نو توجه نویسندگان را به مسائل روانشناسی و طرح لایههای روانی در داستان جلب میکند. پرداختن به پیچیدگیهای ذهنی و روانی انسان یکی از دغدغههای پیروان این مکتب در داستاننویسی است. گلشیری از نخستین نویسندگان ایرانیای است که درپی ترجمهی آثار رماننوییها به زبان فارسی، وامدار این مکتب شده و تحت تأثیر آن داستان نوشته است. او با گرایش به نوشتن داستانهایی با مضامین روانشناختی، تغییری اساسی در مسیر ادبی خود میدهد و با تأکید بر کشف راز و درواقع مکاشفهی مرحلهبهمرحله از شخصیت داستانی، داستان «گرگ» را خلق میکند. داستان «گرگ» از این جهت شایستهی توجهی مضاعف است که در ژانر گوتیک روایت میشود. استفاده از راوی اولشخص -که در این داستان جزء شخصیتهای محوری یا بهاصطلاح قهرمان نیست- و زاویهدید محدودبهراوی در داستانهای ژانر گوتیک محبوبیت فراوانی دارد. نویسنده مخاطب را با احساسات، فهم، جهل و درک راوی همراه میکند و تا پایان داستان او را رها نمیکند.
«عروسک چینی من» پنجمین داستان از این مجموعه است که از زبان دختربچهای پنجششساله روایت میشود و درواقع واگویههای دخترک است در بازی با عروسکش. زاویهدید داستان محدود به دخترک بوده و راوی با لحن یک کودک تکگویی میکند. اوج هنر و تکنیک گلشیری این است که راوی را بهخوبی شناخته و کل ماجرا را با دایرهی واژگان یک کودک و کلمههایی که حتی در پارهای از مکالمات اشتباه میشنود، تعریف میکند. باورپذیری در این داستان به اوج میرسد، چراکه گلشیری از پس ساختن و پرداختن شخصیت دخترک خوب برآمده، و البته جز این هم انتظار نمیرود.
چهارگانهی معصومهای گلشیری در این مجموعه، آثاری نمادین هستند که خواننده را با راویانی متفاوت از آنچه تاکنون خوانده، مواجه میکند. موفقیت گلشیری در این چهارگانه از این جهت است که در آنها، انسان امروز را در مواجهه با نمادهای اسلامی و نشانههای دینی روایت میکند. او سعی دارد انسانهایی معصوم را که بهنوعی درگیر نشانهای دینی و گاهی خرافه هستند، معرفی کند و درصدد این است که دایرهی چهاردهگانهی معصومیت را که یکی از مهمترین ارکان و اعتقادات اسلامی است، وسعت ببخشد. بهاینترتیب، نام «معصوم» فراتر از مفهوم مقدس دینی به میان زندگی انسانهای معمولی کشیده میشود. مردی دهاتی اسیر تفکرات خرافی، بازیگر نقش شمر در مراسم شبیهخوانی امام حسین، استادکار گچبری مسخ مهتاب و جوانک کارمند وامانده میان دین و تجدد چهار معصومی هستند که درقالب شخصیتهای اصلی داستانها مطرح میشوند.
بیشتر داستانهای هوشنگ گلشیری در فضای بینامتنی فرهنگ و حافظه قرار میگیرند و بهجز جنبهی داستانی، شکلی از تاریخ اجتماعی زمانهی خود را هم بیان میکنند. در روزگاری که جامعه در کشاکش جریانهای چپ و راست گرفتار است و نویسندگان طرفدار حزب توده، ساختار هنر را به خدمت جامعهگرایی میگیرند، گلشیری انسانگرایی و فردیت را یادآور میشود. او افزونبراین، در بررسی نقادانهی مفاهیمی چون اومانیسم و فرمالیسم، تعهد و فن را همزمان در اختیار میگیرد. فنهای روایی او، استفاده از زبان و نگاه خاص به لحن و به خدمت گرفتن آن در پیشبرد روایت، بیش از نیم قرن از ادبیات معاصر ایران را تحتالشعاع قرار داده. به همین دلیل است که در این دوران گرایش نویسندهها به داستان کوتاه بیشتر و جدیتر پیگیری شد و نقطهعطفی در تاریخ ادبیات فارسی رقم خورد.