نویسنده: کاوه فولادینسب
جمعخوانی مجموعهداستان «آدمهای چهارباغ»، نوشتهی علی خدایی
«آدمهای چهارباغ» مجموعهی چهل فلشفیکشن یا داستانک بههمپیوسته است که بیشتر از آنکه به ماجرا وابسته باشند، با شخصیتها همراهی میکنند و بیراه نیست اگر بگویم بیشترشان پرترههایی مکتوبند؛ پرترههایی که در آنها با شخصیتی مواجه و آشنا میشویم و او را در موقعیتی که ممکن است لزوماً خیلی هم دراماتیک نباشد، میبینیم و روزی و شبی را -کمتر یا بیشتر- با او سپری میکنیم. این همراهی با رعایت ایجاز ازسوی راوی و نویسندهی داستانها شکل میگیرد تا مینیمالیسم حاکم بر روح این کتاب کامل شود. این پرترهنگاری مکتوب در ادبیات داستانی ما تجربهای کمیاب است و همین است که به «آدمهای چهارباغ» عطر و رنگی متفاوت میدهد و آن را برای تغییر ذائقهی کتابخوانهای علاقهمند به داستان ایرانی مناسب و خواندنش را جذاب میکند.
خدایی در این کتاب، در کنار پرترههایی که خوب میسازد و میپردازد و خواننده را بهخوبی به آدمهایش نزدیک و با آنها همراه میکند، دو کار دیگر هم انجام میدهد: یکی شهرنگاری و دیگری مردمنگاری. ما امروز «آدمهای چهارباغ» را بهعنوان یک مجموعهداستان میخوانیم و از آن لذت میبریم و با شخصیتهای شیرین و جذاب و گاه رند اصفهانیاش همراه میشویم. اما آیندگان حتماً این کتاب را بهعنوان سندی در شهرنگاری و مردمشناسی خواهند خواند. خدایی خیلی خوب روابط اجتماعی و مناسبات میان مردم و سبک زندگی آنها را در پرترههای مکتوب این مجموعه به خواننده نشان میدهد و لحظههای مهمی از زیست آنها را ثبت و ضبط میکند.
اینها، همه، «آدمهای چهارباغ» را به کتابی قابلتأمل تبدیل میکند و از همین روست که ما در این پرونده به سراغ آن رفتهایم. در این پرونده، علاوهبر گفتوگوی مرجان فاطمی با علی خدایی و گزیدهایی از متن کتاب، یادداشتهایی را از ناهید طباطبایی، وحید قاسمی، مریم ذاکری، زهرا علیپور و ابوالفضل آقائیپور نیز میخوانید.