فصلی از رمان «هشتوچهلوچهار»
?نوشتهی كاوه فولادینسب
?با صدای زهره نراقی
ساعت هریتیج میگوید چیزی به هشت و چهل و چهار دقیقه نمانده. آونگ برای خودش چپوراست میرود. سریع لباسهایش را میپوشد. دوست ندارد تا آخر سال حوله تنش باشد. موهایش را شانه میکند. کمی ادوکلن میزند. میرود توی هال و تلویزیون را روشن میکند. یک نفر دارد دعای تحویل سال را میخواند. ساعتی شمارشِ معکوس میگوید تا چند ثانیهی دیگر توپها شلیک خواهند کرد، نقارهچیها خواهند نواخت، ماهیها برای آنی توی تُنگها بیحرکت خواهند ماند و نفسها برای دمی در سینهها حبس خواهد شد.