کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «آشنایی با مبانی نظری داستان‌نویسی» با تمرکز روی کتاب «واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی» سلام کتاب – ۲۶ (واژه‌نامه‌ای برای همه)

۲۶ شهریور ۱۳۹۰

 

  1. شناخت مبانی نظری و اصول بنیادین خلق آثار هنری از آن مباحثی است که از سویی برای هنرمندان ضروری است و از سوی دیگر برای مخاطبان آثار هنری -اگرچه ضروری نیست- بسیار مفید. در مورد هنرمندی که می‌خواهد دست به کار خلاقه بزند، تکلیف روشن است. شناخت مبانی نظری و اصول، معنایش مجهز شدن هنرمند به «علم موجود» در زمینه کار حرفه‌ای‌اش است، و این «علم موجود» یعنی همه تلاش‌ها و مطالعات هنرمندها و نظریه‌پردازهای داخلی و خارجی، که پیشتر انجام شده و در قالب نظریه‌ها و اصول و ویژگی‌ها ارائه شده و مانند چراغی می‌تواند راه پرپیچ‌وخم خلق اثر هنری یا تولید فراورده هنری را روشن کند. اما شاید این سوال پیش بیاید که: «مخاطب اثر هنری چه نیازی دارد به شناخت مبانی نظری؟» و بازهم شاید این سوال با این جمله معترضه ادامه یابد که: «مخاطب می‌خواهد صرفاً سرگرم شود یا لذتی زیبایی‌شناسانه ببرد یا در بهترین حالت دریافتی فکری از اثر هنری داشته باشد و این‌ها هیچ‌کدام نیازی به شناخت اصول و مبانی ندارد.» اما حقیقت امر این است که هرچه شناخت مخاطب اثر هنری نسبت به اصول و مبانی و شیوه‌های خلق آن بیشتر باشد، ارتباط بیشتر و بهتری هم می‌تواند با آن برقرار کند و از این رهگذر لذت بیشتری هم از دیدن یا شنیدن یا خواندن آن خواهد برد. به همین دلیل هم بد نیست -وحتی پیشنهاد می‌شود- کسانی که به ادبیات داستانی علاقه دارند، هرازگاهی به جای رمان و داستان کوتاه، کتاب‌هایی در زمینه داستان‌نویسی و نقد و نظریه‌های ادبی بخوانند.
  2. جمال میرصادقی سال‌های سال است که علاوه نوشتن رمان و داستان کوتاه و برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی‌اش، مشغول تحقیق و مطالعه در زمینه ادبیات داستانی هم هست و در خلال این دست فعالیت‌هایش آثار ارزشمند زیادی را تالیف کرده و در اختیار داستان‌نویسان جوان و مخاطبان ادبیات داستانی گذاشته است. از این حیث باید گفت او جزو کسانی است که حق زیادی به گردن ادبیات داستانی معاصر فارسی‌زبان دارند. یکی از کتاب‌هایی که میرصادقی با همکاری همسرش، میمنت میرصادقی، تألیف و توسط انتشارات مهناز منتشر کرده، «واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی» است. این کتاب -که پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» است- برای اولین بار در سال ۱۳۷۷ منتشر شد و چاپ دومش در سال گذشته پس از بازنگری‌ای کامل و تکمیل مداخل و به‌روز کردن آن‌ها روی پیشخوان کتابفروشی‌ها آمد. خواندن این کتاب برای داستان‌نویسان جوان کاری ضروری است. علاوه بر این «واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی» می‌تواند در زمانی بسیار اندک، شناختی نسبتاً جامع و کامل از داستان و ادبیات داستانی را نیز در اختیار مخاطبان حرفه‌ای داستان فارسی قرار دهد. در این واژه‌نامه -که ترکیبی از تألیف، پژوهش و ترجمه است- خواننده می‌تواند مدخل‌های فراوانی را ببیند و با موضوعات مختلفی در زمینه عناصر داستان، انواع ادبی، انواع زبان و نثر، سبک‌های مختلف داستان، شیوه‌های مختلف داستان‌نویسی و غیره آشنا شود. جمال و میمنت میرصادقی برای تهیه این واژه‌نامه از فرهنگ‌های لغت، واژه‌نامه‌های ادبی، كتاب‌ها، مجله‌ها و دایره‌المعارف‌های مختلف فارسی و انگلیسی استفاده کرده‌اند. یکی از بزرگ‌ترین محاسن «واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی» این است که مولفان برای همه مدخل‌ها به ذکر مثال‌هایی نیز پرداخته‌اند و به این ترتیب حافظه خود خواننده کتاب را نیز برای انتقال مفاهیم به کار گرفته‌اند. واژه‌ها به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده‌اند و مدخل‌های مرتبط نیز به یكدیگر ارجاع داده شده‌اند. ممکن است یک خواننده وقتی نقد یا یادداشتی را درباره کتابی می‌خواند، به واژه‌ها و اصطلاحاتی بربخورد که معنایشان را نمی‌داند یا دست‌کم مفهومشان را در حوزه داستان متوجه نمی‌شود. یک راه مناسب برای چنین خواننده‌ای می‌تواند این باشد که در روبه‌رویی با این دست واژه‌ها و عبارات و اصطلاحات به «واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی» رجوع کند و با مفهومشان در حوزه ادبیات داستانی آشنا شود. اگر یک مخاطب جدی رمان و داستان کوتاه این کار را انجام دهد، از سویی به‌تدریج شناخت مورد نیازش برای درک و دریافت هرچه بیشتر از متن کامل و کامل‌تر خواهد شد و از سویی دیگر لذتش از متن‌هایی که می‌خواند، افزایش خواهد یافت.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: در دوران کودکی‌ام هفته آخر تابستان برایم بدترین هفته سال بود. تمام این هفته را در سکوتی بغض‌آلود سپری می‌کردم. فکرم درگیر تفریح‌های نکرده تابستان بود و همیشه هم کفه تفریح‌های نکرده و لذت‌های نبرده سنگین‌تر از کفه دیگر بود؛ فرقی هم نداشت که چه کارهایی را کرده بودم و چه کارهایی را نه. حالا که سن‌وسال بیشتری دارم و کمی با فاصله به آن سال‌ها نگاه می‌کنم، می‌بینم مسأله‌ام در همه آن سال‌ها، تمام شدن تعطیلات تابستانی نبود، بلکه شروع شدن سال تحصیلی بود و رفتن به فضایی که نه بویی از نشاط داشت و نه نشانی از شادی. آن سال‌ها، سال‌های جنگ بود و سختی و تلخی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ، تا توی کلاس‌های درس هم آمده بود و این را باید گذاشت کنار نگاه پدرسالارانه‌ای که از قدیم‌الایام در نظام آموزشی ما رخنه کرده بود و نمادش این شعار تهی از شعور بود که: «چوب معلم گله، هرکی نخوره…». حالا سال‌هاست که جنگ تمام شده و التهاب جامعه فروکش کرده. نظام آموزشی هم تغییرات زیادی کرده. و من هنوز هم در پایان تابستان حال خوشی ندارم. البته دیگر چند سالی است دلگیری جایش را به دلتنگی داده و با نوستالژی همراه شده. خاطره سه‌نفره نشستن پشت نیمکت‌های مدرسه، خوراکی عوض کردن توی زنگ‌های تفریح، مثل برق دویدن بعد از زنگ آخر، اضطراب روزهای امتحان، سرخوشی روزهایی که معلم مریض می‌شد و نمی‌آمد و هزار خاطره خوب و تکراری دیگر، فکر نمی‌کنم هرگز کهنه یا فراموش شود. حالا تنها کاری که از دستم برمی‌آید این است که شروع سال تحصیلی جدید را به دانش‌آموزان و دانشجوبان شادباش بگویم و در این میان دوست دارم روی صحبتم بیشتر از همه به کلاس‌اولی‌ها باشد. اتفاق آخر این هفته، فقط شروع به تحصیل این شهروندان کوچک و پاک جامعه ایرانی نیست، شروع زندگی اجتماعی آن‌هاست. قرار است که آن‌ها از این به بعد زندگی اجتماعی را در مقیاسی بزرگ‌تر و واقعی‌تر تجربه کنند و من از صمیم قلب برای همه‌شان بهترین اتفاق‌ها را آرزو می‌کنم.

 

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

عارِ اجباری

شاید که کار جهان بر اتفاق بود

بیماری تاریک

تلخم، خرابم و هیچ اگر بدانی فقط…*

خواب‌های فراموش‌نشده

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد