کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «داستان واقع‌گرا» با تمرکز روی داستان بلند «عموزادگان» سلام کتاب – ۵۲ (شیکاگوی آبگوشتی)

۹ اردیبهشت ۱۳۹۱

 

  1. داستان واقع‌گرا انواع و اقسام زیادی دارد؛ از واقع‌گرای اجتماعی گرفته تا واقع‌گرای انتقادی و واقع‌گرای جادویی و واقع‌گرای روان‌شناسی. اما حقیقت امر این است که بیشتر اوقات وقتی صحبت از داستان واقع‌گرا در شکل عام می‌شود، انواع واقع‌گرای اجتماعی و واقع‌گرای انتقادی مدنظر هستند و بلافاصله آثار نویسنده‌های بزرگی مثل ماکسیم گورکی (۱۹۳۶ – ۱۸۶۸) و میخاییل شولوخوف (۱۹۸۴- ۱۹۰۵) و آپتون سینکلر (۱۹۶۸ – ۱۸۷۸) به ذهن می‌آیند. در آثاری از این‌دست، نویسنده به نظاره و روایت واقعیت‌های ناهنجار موجود در جامعه مدرن و تبعات‌شان می‌پردازد و همچون آینه‌ای آن‌ها را در اثر خود بازتاب می‌دهد. در بسیاری از آثار واقع‌گرای اوایل قرن بیستم -به‌ویژه در آثار نویسنده‌های روس- می‌شود نوعی خوش‌بینی و امید به آینده را ردیابی کرد، اما در آثار متأخر -مخصوصاً در آثاری که در اواخر نیمه دوم قرن بیستم به این شیوه نوشته شده‌اند- آن خوش‌بینی نهایی جای خود را به تردید و دودلی، و حتی گاه به بدبینی داده است؛ شاید بشود به عنوان موضوعی برای پژوهشی دانشگاهی، تأثیر رخدادهای میانه‌های قرن بیستم همچون جنگ جهانی دوم، آدم‌کشی‌های سازمان‌یافته، رکود اقتصادی، جنگ سرد و دوقطبی شدن جهان را در این تردید و بدبینی نویسنده‌های اواخر قرن ریشه‌یابی کرد. در دوران معاصر، یکی از بهترین نویسنده‌هایی که این نوع داستان‌ها را نوشته و تبدیل شده به یکی از جدی‌ترین منتقدهای جامعه آمریکایی، سال بلو (۲۰۰۵ – ۱۹۱۵) است؛ نویسنده یهودی آمریکایی-کانادایی. او در آثارش زندگی مدرن را با تأکید روی زندگی مدرن آمریکایی به نقد و چالش می‌کشد و ناهنجاری‌ها و کاستی‌هایی را که در زندگی شهری آمریکایی مشاهده می‌کند، با زبانی تند و تیز و طنزی تکان‌دهنده داستانی می‌کند. در نهایت هم چندان امیدی به اصلاح اوضاع ندارد: وقتی رمان یا داستانی از سال بلو به پایان می‌رسد، شاید بعضی از شخصیت‌ها سرحال و امیدوار باشند، اما واقعیت درونی‌تر و پنهان‌تر این است که بلو همیشه تعداد زیادی از شخصیت‌ها را رها می‌کند تا در خلال خرده‌روایت‌هایی ناتمام‌مانده در داستان، به حماقت‌های هر روزانه‌شان -به خیانت‌ها و جنایت‌های مدرن‌شان، همان‌چیزی که اینیاتسیو سیلونه (۱۹۷۸ – ۱۹۰۰) نویسنده ایتالیایی، به خرافه‌های مدرن تعبیرشان می‌کند- ادامه بدهند. در پایان ناگفته نماند که بلو تنها یکی از ادامه‌دهنده‌های داستان واقع‌گرای اجتماعی و انتقادی در دوران معاصر است و کم نیستند نویسنده‌هایی که کماکان این شیوه از نگاه به هستی را بهترین انتخاب برای روایت داستان‌های‌شان می‌دانند.
  2. آخرین اثری که از سال بلو به زبان فارسی ترجمه و در بازار کتاب وارد شده، داستان بلندی است به نام «عموزادگان». این کتاب را ویدا قانون ترجمه و نشر چشمه منتشر کرده است. حالا که نام نشر چشمه آمد، بد نیست یک بار دیگر نگرانی و ناراحتی‌ام را از عدم حضور این مؤسسه انتشاراتی در نمایشگاه کتاب ابراز کنم. نشر چشمه در سال‌های اخیر بیشترین و تعدادی از بهترین آثار داستانی کشور را روانه بازار کتاب کرده و عدم حضورش در نمایشگاه بیست‌وپنجم، به منزله عدم حضور رمان‌ها و مجموعه‌داستان‌های تعداد زیادی از نویسنده‌های خوب امروز ایران در این دوره از نمایشگاه کتاب تهران است. بگذریم… «عموزادگان» از زبان ایجاه برودسکی روایت می‌شود؛ آمریکایی بوروکراتی که حتی در داستانی با زاویه‌دید اول‌شخص هم خودش را به‌تمامی لو نمی‌دهد و نمی‌گذارد درست و حسابی بشناسیمش. می‌دانیم که او بوروکرات شاخصی در جامعه آمریکاست، اما دقیقاً نمی‌دانیم چه‌کاره است. او و عموزاده‌هایش یهودی‌هایی سرگردان هستند در عهد جدید، که می‌خواهند فعالان و بزرگان جامعه مدرن باشند. یکی برای رسیدن به این منظور فساد و خلاف‌کاری را انتخاب می‌کند، یکی رشوه گرفتن و دادن را، یکی فعالیت‌های عام‌المنفعه را و یکی هم عضویت در دستگاه حکومت و اداره کشور را. بلو در این داستانش هم مثل بسیاری از آثار دیگرش با صراحت بیانی مثال‌زدنی، طنزهای کلامی قدرتمند و جذاب و توصیف‌های ماندگار در ذهنی را خلق می‌کند که لذت خواندن متن را دوچندان می‌کنند. در «عموزادگان» جامعه‌ای آکنده از فساد و بی‌قانونی قانون‌مند به تصویر کشیده می‌شود که گویی هیچ آینده روشنی در انتظارش نیست. خواندن این داستان بلند من را یاد «قصه شهر سنگستان» مهدی اخوان‌ثالث (۱۳۶۹ – ۱۳۰۷) می‌اندازد؛ آنجا که می‌گوید: حزین آوای او در غار می‌گشت و صدا می‌کرد: / «غم دل با تو گویم غار / بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟» / صدا نالنده پاسخ داد: / «…اری نیست.»
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: تنظیم دوباره و بازخوانی تصنیف‌ها و ترانه‌های قدیمی توسط آهنگسازها و خواننده‌ها در همه‌جای دنیا امری مرسوم است؛ در ایران ما هم. اما معمولاً این اجراهای مجدد نمی‌توانند شور و حالی را که اجرای اصیل اثر در مخاطب برمی‌انگیزد، در او ایجاد کنند. از این دست نمونه‌ها به‌خصوص در ده‌پانزده‌ساله اخیر در موسیقی ما کم نبوده. از این میان می‌توان به آلبوم «به یاد استاد» اشاره کرد که بازخوانی تعدادی از ترانه‌های علی تجویدی بود توسط علیرضا افتخاری، یا آلبوم «تنها ماندم» که بازخوانی تعدادی از ترانه‌های همایون خرم بود توسط محمد اصفهانی. و بی‌هیچ تعارفی باید گفت که این آثار صرفاً کیفیت تکنولوژیک بهتری نسبت به نسخه‌های اصیل‌شان دارند (مثلاً صدابرداری‌های‌شان بهتر است یا در زمان تکثیر افت کیفی کمتری داشته‌اند)، اما معمولاً عاری از نوآوری و خلاقیت هستند و تلاش می‌کنند به بهترین شکل، کپی‌هایی برابر اصل باشند. به‌تازگی اجرایی شنیدم از ترانه قدیمی «گریه کن» عارف قزوینی. این اجرای جدید را پژمان طاهری تنظیم کرده و شهرام ناظری خوانده. شنیدنش بسیار لذت‌بخش، و تجربه‌ای تازه بود. طاهری مقدمه خوبی روی ترانه گذاشته، ترکیب سازها کمی از ترکیب‌بندی مرسوم فاصله گرفته، تمپو یا سرعت اجرای قطعه کمی -فقط کمی- تندتر از توقع همیشگی ما از این قطعه است (منظورم همان اجرایی است که غلامحسین بنان با تنظیم روح‌الله خالقی خوانده) و ناظری هم همه تجربه دوره اخیرش را در این قطعه به کار برده. همه این‌ها باعث شده که تجربه‌ای خوب از بازخوانی ترانه‌ای قدیمی شکل بگیرد؛ ترانه‌ای که شاید بسیاری از ما بارها و بارها با اجرای غلامحسین بنان و گاه با اجرای قمرالملوک وزیری یا عبدالوهاب شهیدی یا ایرج بسطامی (با تنظیم محمدرضا درویشی) به آن گوش داده باشیم و همراه همیشگی بخشی از خاطره‌های جوانی‌مان باشد. این بازخوانی در آلبومی به نام «امیرکبیر» منتشر شده که ناشرش مؤسسه آوای باربد است.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

پری‌های مهاجر

دریچه‌ای به‌روی دیاسپورا

ادبیاتی که وام‌دار معماری شد

ادیسه‌ای در بزرگ‌راه

گذار

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد