کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «زبان داستانی» با تمرکز روی مجموعه‌داستان کبوترهای طلایی سلام کتاب – ۱۶ (همه تنهایند، ولی جرأت اقرار ندارند)

۱۱ تیر ۱۳۹۰

 

  1. یکی از مهم‌ترین عواملی که روی برقراری ارتباط میان مخاطب و اثر داستانی تأثیر می‌گذارد، زبان آن است. به‌همین‌دلیل هم در منابع مکتوب فراوان دربارة «زبان داستانی» صحبت شده و یکی از نخستین عناصری که معیار دسته‌بندی آثار داستانی قرار می‌گیرد، زبان و نثر آن‌هاست. «زبان داستانی» به دو گونة زبان نوشتاری و زبان گفتاری یا محاوره‌ای تقسیم می‌شود. زبان نوشتاری خصوصیات ادبی و شعری دارد و زبان گفتاری زبان مردم کوچه و بازار است؛ چیزی که به آن زبان معیار نیز می‌گویند. این تقسیم‌بندی مختص ادبیات فارسی‌زبان نیست. در همه‌جای دنیا وجود دارند نویسنده‌هایی که در آثارشان ترجیح می‌دهند از زبان معیار فاصله بگیرند و دست به تجربه‌های زبانی جدید بزنند. در ادبیات داستانی مدرن فارسی‌زبان نیز می‌توان از هرکدام از این دو گونه نمونه‌های درخشانی را پیدا کرد: ابراهیم گلستان در آثارش از زبان نوشتاری بسیار متشخصی استفاده می‌کند و در کاربرد زبان گفتاری نیز جلال آل‌احمد و احمد محمود سرآمد نویسنده‌های ایرانی‌اند. زبان نوشتاری با فاصله گرفتن از زبان معیار و استفاده از تکنیک‌های زبانی مختلف مدام به خواننده یادآوری می‌کند که مشغول مطالعة اثری ادبی است و درحقیقت نوعی از فاصله‌گذاری در آن به چشم می‌خورد. امتیاز ویژة زبان نوشتاری یافتن قابلیت‌ها و امکانات جدید برای زبان مادر است. ضعف بزرگش هم این است که اگر خوب مورد استفاده قرار نگیرد، از برقراری ارتباط با مخاطب ناتوان خواهد بود. تجربه‌های استفاده از زبان نوشتاری در داستان‌ها و رمان‌های فارسی‌زبان نشان‌دهندة این واقعیت است که این نوع زبان داستانی، حد وسطی ندارد؛ یا خوب است یا بد، یا کاملاً موفق است یا به‌تمامی ناموفق. زبان گفتاری اما این ایراد را ندارد. معمولاً در آن تظاهر ادبی شاخصی به چشم نمی‌خورد و بسیار نزدیک به زبان روز است. در خواندن اثری که با زبان گفتاری نوشته شده، خواننده احساس می‌کند که خود نویسنده دارد برایش داستان را تعریف یا روایت می‌کند. آسیب بزرگی که معمولاً زبان گفتاری را تهدید می‌کند، تبدیل شدن آن به زبان گزارشی و ژورنالیستی است.
  2. مجموعه داستان «کبوترهای طلایی» پس از مجموعه داستان «همیشه قهوه را تلخ می‌خورم» دومین کتاب فری‌رز جلال‌منش است که توسط نشر چشمه روانة بازار کتاب شده است. این مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه است که در فاصلة سال‌های هشتادویک تا هشتادوپنج نوشته و در سال هشتادونه منتشر شده‌اند. مهم‌ترین ویژگی آدم‌های داستان‌های این مجموعه «تنهایی» است. این تنهایی آن‌قدر در مجموعه جاری و ساری است که در داستان کوتاه «یک روز سربی» شخصیت اصلی هم به حرف می‌آید و می‌گوید: «همه تنهایند، ولی جرأت اقرار ندارند.» آدم‌های داستان‌های مجموعه داستان «کبوترهای طلایی» برای فرار از تنهایی‌شان معمولاً به گذشته پناه می‌برند و به جست‌وجو در میان خاطراتشان می‌پردازند. همین رفت‌و‌آمد میان گذشته و حال و تداعی معانی و تصاویر باعث شده که نویسنده در داستان‌های این مجموعه فراوان از تکنیک تغییر وضعیت و موقعیت (Transition) استفاده کند. تغییر وضعیت و موقعیت امکانات بسیار خوبی را در اختیار نویسنده قرار می‌دهد و از جملة آن‌ها این‌که به او اجازه می‌دهد محدودیت‌های زمانی و مکانی را درنوردد و در روایت داستانش از تنوع زمانی و مکانی بهره ببرد. در این میان اما یک خطر بزرگ وجود دارد و آن تقطیع روایت است. وال تایسن، منتقد و نظریه‌پرداز آمریکایی می‌گوید: «وقتی نویسنده در زمان، مکان یا عمل داستانی به عقب و جلو می‌رود، باید پیوستگی حرکتش را حفظ کند.» معنای پیوستگی در اینجا حفظ استمرار عمل داستانی و کند نشدن ضرباهنگ آن است. توفیق جلال‌منش در استفاده از تغییر وضعیت و موقعیت -که معمولاً کمتر در داستان‌های فارسی‌زبان به آن برمی‌خوریم- توفیقی نسبی است و همان‌قدر که نمونه‌های موفق در داستان‌هایش دیده می‌شود، نمونه‌های ناموفق هم در آن‌ها به چشم می‌خورد. نکتة شاخص در رویارویی با داستان‌های مجموعة «کبوترهای طلایی» زبان آن‌هاست. جلال‌منش در داستان‌هایش از زبان نوشتاری استفاده کرده، که البته در این زمینه هم توفیقش کامل نیست، اما تجربه‌اش به نظر ارزشمند می‌رسد. هرچه باشد با افزایش روزافزون داستان‌نویس‌هایی که سابقة روزنامه‌نگاری یا وبلاگ‌نویسی دارند و بیشتر از آن‌که آثار فارسی‌زبان -چه کلاسیک و چه مدرن- را بخوانند، خواندن ترجمه را ترجیح می‌دهند، فراوانی آثاری که از زبان گفتاری استفاده می‌کنند مدام رو به فزونی است. در این میان حضور نویسنده‌هایی که سختی‌های کار با زبان نوشتاری را بر خود هموار کنند و دست به تجربه‌هایی بزنند که ضمانتی هم برای موفقیتشان -چه در نزد منتقدان و چه در نزد مخاطبان- وجود ندارد، کم‌وبیش لازم به نظر می‌رسد. یکی از دلایلی که «کبوترهای طلایی» را تبدیل به پیشنهاد این هفتة «سلام کتاب» می‌کند، جدای از موضوع‌های داستانی خوبش، همین تجربة متفاوت زبانی‌ای است که در اختیار خواننده قرار می‌دهد.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: در بسیاری از کشورهای دنیا هنرهای تجسمی پس از سینما بیشترین میزان محبوبیت را در میان مردم دارند. مردم از موزه‌ها بازدید می‌کنند، به گالری‌ها می‌روند، عکس و مجسمه و نقاشی تماشا می‌کنند، برای آثار هنری پول خرج می‌کنند (یا اثری را می‌خرند یا برای مدت مشخصی آن را اجاره می‌کنند) و برای کلکسیونرها احترام قایلند. شاید دلیل این امر را بتوان در ارتباط بی‌واسطه‌ای ردیابی کرد که هنرهای تجسمی با قوای زیبایی‌شناسی انسان برقرار می‌کنند. اما در سرزمین ما، ایران، هنرهای تجسمی همیشه مورد بی‌مهری بوده‌اند؛ بی‌مهری‌ای که گاه ریشه‌های عقیدتی داشته، گاه ریشه‌های فرهنگی و گاه دلایل اقتصادی. به‌همین‌دلیل هم هست که عکاس‌ها و نقاش‌ها و مجسمه‌سازهای ایرانی معمولاً در خارج از مرزهای این سرزمین شناخته‌شده‌ترند و از محبوبیت و اعتبار بیشتری برخوردارند؛ مگر همین دو سال پیش نبود که تندیس «پرسپولیس» ساختة پرویز تناولی گران‌ترین اثر حراج کریستی دوبی شد و به قیمت دومیلیون‌وپانصدهزار دلار به فروش رفت؟ معلوم نیست این بی‌مهری ایرانی نسبت به هنرهای تجسمی تا کی ادامه خواهد داشت، اما هرکس می‌تواند به‌نوبة خودش برای زدودن آن تلاش کند و کاری که در این زمینه از «سلام کتاب» بر‌می‌آید، معرفی نمایشگاه‌هاست. این روزها در گالری خاک نمایشگاهی از آثار استاد غلامحسین نامی -نقاش هفتادوچهارسالة ایرانی- برپاست که دیدنش بسیار لذت‌بخش و برای دانشجوهای رشته‌های هنری کم‌وبیش لازم است. دومین دورة نمایشگاه نقاشی «جوانان پیشرو» هم قرار است یکشنبة همین هفته با حضور سی‌وسه هنرمند جوان ایرانی در پردیس سینما گالری ملت افتتاح شود.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد