کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تأملی بر مقولة «مدرنیته ژاپنی» با تمرکز روی داستان بلند «در برابر مردگان» سلام کتاب – ۳۸ (مکتب ادبی پس از جنگ)

۲۶ آذر ۱۳۹۰

 

  1. ژاپن یکی از کشورهایی بود که بیشترین آسیب را در خلال جنگ جهانی دوم دید؛ هم به لحاظ سیاسی، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ منابع انسانی (بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط نیروی هوایی ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۵، به طرفه‌العینی دویست‌وبیست‌هزار انسان را از بین برد و هنوز هم بعد از شصت‌واندی سال تبعات ناگوار آن حادثه تلخ مردم ژاپن را رها نکرده است). پس از بلند کردن پرچم سفید توسط امپراتور و برقراری صلح، ژاپنی‌ها تلاشی همه‌جانبه را برای بیرون آمدن از بحران‌های ناشی از جنگ و بمباران هسته‌ای آغاز کردند و با تصویب قانون اساسی جدید در اواخر سال ۱۹۴۶ در مسیر مدرنیزاسیون، توسعه و پیشرفتی قرار گرفتند که امروز آن‌ها را به یکی از قدرت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آسیا و جهان تبدیل کرده است. داستان «مدرنیته ژاپنی» از اینجاهاست که وارد بخش جذابش می‌شود. فرهنگ دیرپای ژاپنی که بنیان‌های سنتی قدرتمندی داشته، بی‌آن‌که مرعوب فرهنگ و مدرنیته غربی شود، شروع می‌کند به بازخوانی و بازپروری اصول خود و غربال کردن آن‌ها، و نتیجه همان می‌شود که امروز شده. «سلام کتاب» در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی، نه تخصصی دارد و نه صلاحیتی، پس به آن‌ها ورود نمی‌کند و این بحث را در حوزه فرهنگ ادامه خواهد داد. آن‌چه به‌خوبی مشهود است توسعه فرهنگ و هنر ژاپن در دنیای مدرن و پیشرفت آن و یافتن جایگاهی جهانی است؛ فیلمسازهایی نظیر آکیرا کوروساوا (۱۹۱۰-۱۹۹۸) و کوجی واکاماتسو (متولد سال ۱۹۳۶)، معمارهایی مثل کنزو تانگه (۱۹۱۳-۲۰۰۵)، فومیهیکو ماکی (متولد سال ۱۹۲۸) و تادائو آندو (متولد سال ۱۹۴۱) و نویسنده‌هایی چون کنزابورو اوئه (متولد سال ۱۹۳۵)، هاروکی موراکامی (متولد ۱۹۴۹) و کازو ایشی‌گورو (متولد ۱۹۵۴) مثال‌هایی بارزند از رشد و تعالی هنر ژاپن در سال‌های پس از جنگ. آن‌چه در آثار تمامی این هنرمندان به‌شدت خودنمایی می‌کند حفظ هویت بومی و به نمایش گذاشتن آن است؛ همان‌چیزی که به «جهانی فکر کردن و بومی عمل کردن» تعبیر می‌شود. ژاپن -به‌عنوان جامعه‌ای شرقی- قرابت‌های فکری، فرهنگی و هستی‌شناسانه زیادی با ایران دارد و طرح این بحث ازاین‌رو بود که «مدرنیته ژاپنی» به‌عنوان یک نمونه موفق شرقی در دوران معاصر می‌تواند برای اندیشمندان امروز ایران، نمونه مطالعاتی مناسبی باشد.
  2. کنزابورو اوئه یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های نسل جدید ژاپن است که در سال ۱۹۹۴ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است. در کارنامه او بیش از نه عنوان رمان به چشم می‌خورد و در کنار این‌ها داستان‌های کوتاه و مقاله‌های زیادی هم نوشته است. کنزابورو اوئه در آثارش بیشتر به مسایل سیاسی، اجتماعی و فلسفی می‌پردازد و مانند بسیاری دیگر از نویسنده‌های ژاپنی، اتفاق‌های جنگ جهانی دوم، مسایل پیرامون تسلیحات هسته‌ای و سلاح‌های کشتارجمعی و لزوم تلاش برای رفاه همه انسان‌ها از مهم‌ترین موضوعاتی هستند که در کانون تمرکز بسیاری از آثار او قرار می‌گیرند. او در خطابه نوبل خود درباره ژاپن پس از جنگ می‌گوید: «شکستی که ژاپن پس از جنگ، در پنجاه سال پیش نصیبش شد، این شانس را برای ژاپن و ژاپنی‌ها به وجود آورد تا حتی فعالان جنگ نیز بتوانند از میان بدبختی‌های عظیم و رنج‌هایی که نویسندگان «مکتب ادبی پس از جنگ» آن‌ها را به تصویر کشیده‌اند، تولدی دوباره را تجربه کنند. مبانی اخلاقی ژاپنی‌هایی که مشتاقانه در جست‌وجوی تولدی دوباره بودند، چیزی نیست مگر دفاع از دموکراسی و پیروی از این تصمیم که دیگر به تکرار هیچ جنگی نپردازند.» (در برابر مردگان / صفحه ۶۷) پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» یکی از آثار کنزابورو اوئه است: «در برابر مردگان.» این کتاب را غلامرضا آذرهوشنگ ترجمه و نشر میرکسری منتشر کرده. اوئه در این داستان بلند، بیهودگی بسیاری از تلاش‌های بشری برای معنا بخشیدن به زندگی و حتی مرگ را در قالب موضوعی جذاب و روایتی سرراست برای خواننده‌هایش به تصویر می‌کشد. این داستان ماجراهای یک شبانه‌روز از زندگی یک دانشجوی ادبیات را روایت می‌کند که برای کسب اندکی درآمد، قبول می‌کند تا اجساد انبارشده در حوضچه‌های محلول ضدعفونت را از اتاقی در سالن تشریح به اتاقی دیگر منتقل کند.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: چندوقت پیش از دوست داستان‌نویسی شنیدم که انتشارات […]، که خیلی هم داعیه خدمت به فرهنگ و ادبیات داستانی دارد، پس از گذشت دوسال از زمان عقد قرارداد برای چاپ مجموعه‌داستان او و مجوزی که سرانجام با دوندگی‌ها و پیگیری‌های همان دوست داستان‌نویس گرفته شده، به او گفته «از چاپ کتابت منصرف شده‌ام و فعلاً ترجیح می‌دهم در حوزه ادبیات داستانی کار نکنم» یا چیزی در همین حدود. آن موقع -علی‌رغم این‌که این کار ناشر به نظرم کاملاً غیراخلاقی می‌آمد- با خودم فکر کردم به‌هرحال ناشر حق دارد برای انتخاب و شاید نظرش درباره آن اثر خاص مساعد نبوده. دو سه روز پیش یادداشتی از خانم نویسنده جوانی در اینترنت منتشر شد با این محتوا که همان ناشر برای چاپ رمانش با او قرارداد امضا کرده و در میانه‌های راه، یعنی وقتی هنوز رمان برای بررسی در وزارت ارشاد بوده و تکلیف چاپ یا عدم چاپش معلوم نشده بوده، به نویسنده اعلام کرده که رمانش را چاپ نمی‌کند. خانم جوان در یادداشتش نوشته بود که رمانش را پیش چند ناشر دیگر برده و همه تا فهمیده‌اند که انتشارات […] قبلاً روی آن کار می‌کرده، علی‌رغم کیفیت ادبی اثر، ترجیح داده‌اند رویش کار نکنند. تکرار این اتفاق از سوی انتشارات […] من را وادار به طرح آن در رسانه کرد. در این حرفی نیست که مؤسسه انتشاراتی یک بنگاه اقتصادی است؛ اما بنگاه اقتصادی داریم تا بنگاه اقتصادی. مؤسسه انتشاراتی یک بنگاه اقتصادی فرهنگی است و منطقاً سازوکارش با بنگاه‌هایی که فقط رویکرد اقتصادی دارند و درگیر سودا و سرمایه‌اند، تفاوت‌هایی دارد. گویا اداره‌کنندگان انتشارات […] متوجه این موضوع نیستند. این عمل کاملاً غیراخلاقی است و تکرار آن در کمتر از دو ماه خطر بزرگی برای اخلاق، فرهنگ و ادبیات کشور محسوب می‌شود. من امروز فقط طرح مسأله کردم -همان‌چیزی که خیام نامش را می‌گذارد «گفت‌وگو از پس پرده»- و در آینده حتماً با حجم و شفافیت بیشتری به این موضوع خواهم پرداخت؛ چراکه بی‌اخلاقی در حوزه فرهنگ بسیار بسیار ناپسندیده است و هیچ‌کس آن برنمی‌تابد.

 

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد