کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

ساید استوری ۱۳ / بهترین خبر همین حضور توست

۹ مهر ۱۳۹۲

خبرهای خوب که این روزها -گوش شیطان کر- کم نیست. از این خبرهای خوب، یکی هم این است که عنقریب دکه‌های مطبوعاتی با نام‌ها و روزنامه‌هایی جدید زینت خواهند شد؛ نام‌ها و روزنامه‌هایی که بعضی‌شان را برای اولین بار خواهیم دید و بعضی دیگرشان را سال‌های پیش هم دیده‌ایم و چند سالی را در محاق توقیف بوده‌اند. تا امروز خبر انتشار دست‌کم سه روزنامه با سردبیران حرفه‌ای و تیم‌های کاری خوب منتشر شده است. بهترین خبر همین حضور توست. این حضور، هم نشان از طراوت و شادابی‌ای دارد که در جامعه به وجود آمده، و هم نشان از ظرفیتی دارد که برای شنیدن صداهای متفاوت در سطوح مختلف جامعه ایرانی ایجاد شده است. کسی چه می‌داند، شاید بهاری دیگر برای مطبوعات در راه باشد. و کاش این بار از تجربه‌های بهار قبلی که به دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی برمی‌گردد، درس بگیریم و با منطق و عقلانیت از آن‌ها استفاده کنیم. در این میان البته آدم توقع‌هایی هم دارد، یا خیال‌هایی هم دارد، که می‌تواند به صورت پیشنهاد با دوستان و همکاران مطبوعاتی‌اش مطرح کند. برای من مهم‌ترین خیال یا آرزو در این بهار پیشِ رو این است که در روزنامه‌ها جایی برای ادبیات باز شود؛ برای تجربه ادبیات، نه صرفا مرور و بررسی آن. منظورم صفحه‌هایی برای داستان و شعر است. امروز تقریبا همه روزنامه‌ها یک بار یا دو بار در هفته، صفحه‌هایی با عنوان ادبیات، کتاب یا چیزهایی از این دست دارند. محتوای این صفحه‌ها بیشتر نقد و بررسی کتاب یا مصاحبه با نویسنده‌ها و شاعرها و مترجم‌هاست؛ که البته این هم در جای خودش لازم و حیاتی است، و فقدانش می‌تواند آسیب بزرگی برای ادبیات باشد. در این میان، تنها روزنامه فرهیختگان است که صفحه ثابت هفتگی شعر و داستان دارد و تبدیل شده به امکانی برای هنرمندان تا آثار خلاقه‌شان را در اختیار خوانندگان قرار بدهند. کاش این اتفاق در روزنامه‌های دیگر هم بیفتد. تردید ندارم که این موضوع به رونق ادبیات و بهبود فضای ادبی کشور کمک خواهد کرد. مثلا شاید کمی تب انتشار زودتر از موعد کتاب را برای جوان‌ترها فرو بنشاند. به هر حال اگر آدم جایی برای عرضه و مجالی برای مطرح کردن خود داشته باشد، این‌قدر عجله نخواهد کرد که زودتر صاحب کتاب شود و خودش را به خودش و دیگران اثبات کند. علاوه بر این، با توجه به چرخه معیوب توزیع کتاب و این که خیلی از کتاب‌هایی که توی تهران چاپ می‌شوند، پایشان به شهرستان‌ها نمی‌رسد و برعکس، صفحه شعر و داستان روزنامه‌ها که همه‌شان وب‎سایت دارند و منظم به‌روز می‌شوند، می‌تواند ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ میان نویسنده‌ها و شاعران تهران و سایر شهرها -با یکدیگر و با مخاطبان‌شان- برقرار کند. صفحه شعر و داستان می‌تواند برای قدیمی‌ترها هم امکانی باشد تا رابطه نزدیک‌تر و مداوم‌تری با مردم داشته باشند؛ مگر بسیاری از آثار بزرگ دنیا ابتدا به‌صورت ستون‌های ثابت یا پاورقی توی روزنامه‌ها چاپ نشده‌اند؟ این ایده نه بکر است، نه جدید، چه پیش از انقلاب و چه در دوره اصلاحات توی روزنامه‌ها وجود داشته، و حالا در این بهار پیش رو، به نظر می‌رسد که فضا برای احیای آن فراهم شده است. کاش از این فرصت استفاده شود.

گروه‌ها: سایداستوریز

تازه ها

وقتی ادبیات به دیدار نقاشی می‌رود

غولی در این چراغ نیست.

جعبه‌ی پاندورا

مهم‌ترین آرزویت را بگو، برآورده می‌شود

پنجره‌ای رو به فلسفه‌ی زندگی

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد