کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

سلام کتاب – ۱۰۹ (نماد، ابزاری برای ارائه معنا)

۲۷ خرداد ۱۳۹۲

رگا کرامر مک‌کارتی / کاوه فولادی‌نسب

 

فرهنگ ما پر از نماد‌ است: در هر نمادی شیء یا مراسمی جانشین صدها و هزارها کلمه توصیف می‌شود. اگر می‌خواهید به داستانتان وجوه بیشتری بدهید، باید استفاده از نمادها را به‌عنوان ابزاري برای ارائه معنا مورد توجه قرار دهید.

نماد هم می‌تواند تصویری باشد که براي لحظه‌اي كوتاه در داستان مي‌آيد و هم می‌تواند جریانی باشد که در عمل داستانی وارد می‌شود و با آن درمی‌آمیزد. در این حالت دوم نماد یک ترکیب يا شکل ادبی است که در سرتاسر کار گسترش مي‌يابد، كليت آن را دربرمی‌گیرد، و در مقايسه با سطح ظاهري داستان بار معنايی بيشتري را بر دوش مي‌كشد.

یک بار بر اساس داستانی که یک مبلغ مذهبی برایم تعریف کرد، نمایشنامه‌ای به نام ديوار سفید چین نوشتم: مسئولان يتيم‌خانه‌اي پیرامون محوطة‌ يتيم‌خانه یک ديوار سفیدرنگ کشیده بودند؛ نه برای جلوگیری از خروج بچه‌ها، بلکه برای جلوگیری از ورود غریبه‌ها. علت این کار هم شلوغی همیشگی يتيم‌خانه و کمبود بودجه بود. چند كودك چینی بی‌خانمان و گرسنه هر روز پشت ديوار می‌ایستادند، و با حسرت به داخل محوطه نگاه می‌کردند. در ميانشان دختر کوچکي هم بود كه هيچ‌وقت آنجا را ترک نمی‌کرد. هر روز می‌آمد و تا شب همان‌جا می‌ماند. بألاخره مسئولان يتيم‌خانه مقاومتشان تمام می‌شد و دخترك را به داخل محوطه راه می‌دادند. ديوار تبدیل می‌شد به نماد همة محدودیت‌هایی که به خاطر بي‌پولي به يتيم‌خانه تحميل مي‌شد و دخترك تبدیل می‌شد به نماد همة كودكان يتيم چینی که با حسرت در جست‌وجوي محبت بودند. ملاحظه می‌کنید که نماد برای انتقال مفهوم و درونمایة داستان نيز می‌تواند به كار گرفته شود.

ديوار بارها در ادبیات داستانی به‌عنوان نماد مورد استفاده قرار گرفته، البته به شكل‌هاي مختلف؛ مثلاً داستانی را به یاد می‌آورم دربارة ديواري كه شخصي براي مسدود كردن چشم‌انداز رو به اقیانوس همسایه‌اش ساخته بود. اشیاء زيادي را مي‌توان نام برد که به‌عنوان نماد در داستان‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند: پل‌ها، گلدان‌ها، پرنده‌ها و فصل‌ها. نویسنده همیشه باید تلاش کند که یا برای نمادهاي شناخته‌شده استفاده‌های جدیدی پیدا کند یا اصولاً نمادهاي جدیدی كشف کند.

نماد باید به دقت انتخاب شود. درحقيقت بايد براي مفهومي که از آن برگرفته شده، بهترین انتخاب باشد تا بتواند دریافتي ظریف و هوشمندانه‌ به وجود بیاورد. درعین‌حال باید به شكلی کاملاً طبیعی از درون چیدمان و شخصیت‌هاي داستان بیرون بیاید و با عمل داستانی و حرکت داستان هماهنگ باشد. اخیراً یکی از شاگردهای من داستانی دربارة كارگرهای یک معدن زغال‌سنگ نوشته بود. شخصیت اصلی داستان زن جواني بود كه مي‌خواست از آن محيط فرار كند. وقتی‌که داستان شروع می‌شد، او در حال برنامه‌ريزي براي فرار بود و در پس‌زمینه صدای سوت قطار را می‌شنید كه نمادي هماهنگ با مفهوم فرار بود. نوعی اضطرار و اضطراب را در همة کارهای او می‌شد احساس کرد. در نهایت خواننده کشف می‌کرد كه بخشی از اين اضطراب به خاطر قتلی بود که او برای فراهم کردن پول فرار مرتکب شده بود. در پایان داستان کلانتر شهر به سراغ زن می‌رفت و او را دستگیر می‌کرد. سوت قطاری که زن جوان از آن پس می‌شنید، همان‌طور که ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد، بر باد رفتن آرزوی آزادي را به شكلي نمادين به تصوير مي‌كشید. سایر تصویرهای کارشده در داستان نيز با چرک، کثافت و فلاکت محیط پیرامون دختر هماهنگ بودند.

نماد باید جهان‌شمول باشد؛ یک شیء آشنا برای همه. همچنين باید کیفیتي عاطفی داشته باشد. سوت قطاری که دربارة تأثيرش بر احساس آن کارگر معدن صحبت شد، شاید برای همة کسانی که در فلاکت محیط پیرامونشان گرفتارند، قابل تعمیم باشد.

نماد باید هدفمند باشد. نویسنده باید بداند چه موقع و چطور نماد را وارد داستان کند. مثلاً ممکن است برای مفهوم مورد نظر نویسنده نمونة مشابهی در طبیعت وجود داشته باشد. داستانی را به یاد می‌آورم دربارة زني که پسرش می‌خواست به جنگ برود. همسرش معتقد بود که باید به فرزندشان اجازة رفتن را بدهند، اما او نگران بود. یک روز كه زن به گربه‌هايشان غذا مي‌داد، متوجه شد که گربة مادرْ بچه‌اش را به‌سمت پیاله هل می‌دهد. بچه‌گربه گریه می‌کرد و به مادرش می‌چسبید، اما مادر او را به جلو هل می‌داد و از او دور می‌شد. زن دریافت که او هم باید پسرش را به‌سمت بلوغ و پختگی هدايت كند. از این نماد بارها و به شكل‌هاي مختلف استفاده شده است. یک شيوة ديگر برای به كار بردنش می‌تواند این باشد: مادر و پسری را در حال بارگیری یک کامیون در نظر بگيريد. در حين كار مادر پی می‌برد که برای اولین بار پسرش دارد بار بيشتری را نسبت به او جابه‌جا می‌کند؛ يعني از اين به بعد می‌تواند روي پاي خودش بايستد.

در این داستان‌ها از نماد به‌عنوان ترفندي براي گره‌گشايي استفاده شده است. درحقیقت نماد باعث تغيير نگرش شخصیت اصلی و رسيدن او به شناختي جديد مي‌شود كه با هدایت او در تصميم‌گيري، در برطرف يا حل کردن مسأله‌اش كمكش مي‌كند. وقتی نماد به‌عنوان ابزاري براي گره‌گشايي استفاده می‌شود، باید خیلی زود وارد داستان شود تا هروقت که بزنگاه استفاده‌اش فرا رسيد، در داستان حاضر باشد. همچنين باید به شکلی در داستان بيايد که منظور و مقصودش عريان نباشد.

نويسنده در استفاده از نماد بايد ذهن خواننده را از مقصود اصلي آن دور كند، تا وقتی‌که بزنگاه استفاده‌اش در برطرف يا حل كردن مسأله فرا برسد.

نماد نباید بيش از حد مبهم باشد، چون امكان فهم آن برای خواننده از بین می‌رود. درعين‌حال اين را هم نبايد فراموش كرد كه هدف نماد ارائة غيرمستقيم است: به‌طور ضمنی و در پرده بیان کردن، نه خودنمایی کردن.

بعضی وقت‌ها از نماد برای نشان دادن حالت‌های روحی استفاده می‌شود، مثلاً برای نشان دادن احساس دلتنگي می‌توان از زمیني بایر و بی‌حفاظ کرد و برای نشان دادن خشونت از توفانی متلاطم. نماد هم از اجزای سازندة عمل داستاني است و هم بر وجوهي از آن تأكيد می‌کند. نعرة مکرر یک گرگ در پس‌زمینة یک بیابان برهوت می‌تواند نماد تنهایی يا خطر باشد.

فراوان پیش می‌آید که در داستان‌ها به نكته‌هایي برمي‌خورم که می‌توانند نمادهایی کامل و بي‌نقص بسازند، اما نويسنده از عهدة ارائة درستشان بر نیامده است. شاید همة ما به‌طور غریزی در جست‌وجوي نمادها باشيم، ولی همیشه نمی‌توانیم آن‌ها را درست تشخیص دهیم یا کاربردشان را كشف کنیم.

نمادها همه‌جا حضور دارند و كيفيت نوشته‌های شما را بهتر خواهند کرد. البته استفادة مؤثر از آن‌ها تمرین زیادی را مي‌طلبد كه در مقایسه با غنایی که به داستان شما مي‌بخشند، ارزشش را دارند.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

نمایش تفسیرناپذیری جهان هستی؛ نگاهی به مؤلفه‌های پست‌مدرن داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش»

در آغاز کلمه بود و کلمه «عشق» بود…

نظامات هرگز برقرار نمی‌شود

سرنوشت محتوم یک مُشت کلمه

گمان می‌بری رسول درمیان برگ‌های دفتر زندگی گم شده

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد