کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

سلام کتاب – ۱۵۴ (این در نباید بسته شود)

۶ مرداد ۱۳۹۳

 

مدت‌ها پیش در ویژه‌نامه‌ای که هفته‌نامه «آسمان» برای بررسی جایزه گلشیری منتشر کرد، مقاله‌ای نوشتم به نام «جایزه گلشیری؛ بیم‌ها و امیدها». در بخش «بیم‌ها»ی آن مقاله محدود کردن این جایزه معتبر به آثار نویسندگان تازه‌کار را مورد نقد قرار داده بودم. نوشته بودم: «شاید وجود جایزه یا جایزه‌های خصوصی مستقل معتبر در کشور برای کشف استعدادهای جدید و معرفی بهترین کتاب‌های اول در حوزه‌های مختلف ادبیات داستانی، درست -و حتی لازم- باشد. اما سؤال این‌جاست که چرا باید جایزه گلشیری این بار را به دوش بکشد؟ نام جایزه گلشیری بسیار فراتر از این‌ها بوده و می‌تواند هم باشد…» «بیم‌ها»ی آن مقاله خیلی طولانی بود و «امیدها»یش خلاصه می‌شد به این مضمون که: «هرچه باشد، با همه سختی‌ها و محدودیت‌ها، همت بنیاد و برگزارکنندگان جایزه گلشیری آن‌قدر بلند بوده و هست، که هنوز دارند به فعالیت‌شان ادامه می‌دهند؛ بهترین خبر همین حضور توست…» بیانیه چهارشنبه گذشته بنیاد گلشیری -مبنی بر تعطیلی جایزه گلشیری- همان اندک‌امید را هم از بین برد. من به هیچ وجه معتقد نیستم که یک جایزه ادبی می‌تواند به‌تنهایی جریان ادبیات یک سرزمین را متحول کند یا حتی جریان‌سازی کند، اما این را هم نمی‌توان منکر شد که جوایز ادبی از مهم‌ترین ارکان جریان‌سازی ادبی در تمام جهان هستند. در سال‌های سختی که سپری شد، جوایز ادبی مستقل یکی بعد از دیگری به تعطیلی کشیده یا کشانده شدند و تنها جایزه گلشیری بود که مثل سروی تنومند در برابر توفان‌های بیرونی و آفت‌های درونی مقاومت کرد و کج‌دار و مریز کرد و تازه‌تازه دوباره داشت این امید در بعضی‌ها به وجود می‌آمد که آن بخش مهم تعطیل‌شده جایزه دوباره احیا شود. نمی‌دانم، دلیلش شاید خستگی برگزارکنندگان جایزه باشد، شاید محدودیت نیروی انسانی باشد، شاید کمبود منابع مالی باشد، شاید افزایش فشارهای بیرونی باشد یا هر چیز دیگر. هرچه که باشد، به نظر می‌رسد جامعه ادبی ایران -به‌خصوص نویسندگان مستقل ایرانی- نباید موضوع را به سکوت برگزار کنند. گلشیری در زمان حیاتش همیشه «کانون»ی بوده که دیگران را دور خودش جمع می‌کرده و حمایت می‌کرده و من زیاد از نویسنده‌های مختلف شنیده‌ام که پیگیرانه و دوستانه و دلسوزانه مسایل همکاران و هم‌صنف‌هایش را دنبال می‌کرده. این بخشی از دینی است که گلشیری بر گردن این ادبیات دارد؛ شاید حالا وقتِ پاسخ دادن باشد. بنیاد گلشیری اعلام کرده: «بیش از چهارده سال از گام اول برای تأسیس و برگزاری جایزه هوشنگ گلشیری می‌گذرد؛ یعنی از آن هفتمین روز پس از رفتنش که بر سر مزارش عهد کردیم جایزه‌ای به نامش پایه‌گذاری و به این ترتیب به یکی از آخرین خواسته‌های عمر پرثمر و سرشار از خلق و تلاش و تکاپویش برای اعتلای ادبیات داستانی ایران عمل کنیم و توانستیم سیزده دوره جایزه را به ثمر برسانیم. آزمایش و خطاها و تغییر روش‌های‌مان برای غلبه بر مشکلات را همواره با همگان در میان گذاشتیم، چون هدف‌مان جز این نبود که جایزه‌ای باشد سالم و شفاف و چنین نیز بماند و سهمی در شکوفاتر شدن حیات ادبیات داستانی کشورمان بر عهده بگیرد. امروز اما به این نتیجه رسیده‌ایم که بهتر است در وضع کنونی آن نیرو و منابع اندکی را که برای بنیاد گلشیری باقی مانده، وقف بخش دیگری از هدف‌های مندرج در اساس‌نامه بنیاد کنیم که به دلیل مشغله نفس‌گیر جایزه تا حدی مغفول مانده است.» شاید حالا وقتِ پاسخ دادن باشد…

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

می‌توانستیم همه‌‌چیز را داشته باشیم

آدم‌ها درگیر مصیبت‌های یکدیگر نمی‌شوند

برنده در سنت‌ها، بازنده در زندگی

تاریکی در ماه ژوئن

نقطه‌ی سیاه سنت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد