کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

مدایح بی‌صله ۱۳ / پراید کیلویی چند

۱۵ اسفند ۱۳۹۱

بیا این‌همه زحمت بکش، مملکت را به خودکفایی برسان، خودروی سالم منطبق بر استانداردهای اروپا بساز، برای خودروهات پنجره‌های برقی بگذار، کمربند ایمنی، ترمز ای. بی. اس.، ایر بگ -چه بگویم دیگر- هرچه تکنولوژیِ به‌روز که توی دنیا هست بچپان توی ماشین، مفت و بی‌مزدومنت هم برسانش دست خلق‌الله، باز همه شاکی باشند که این ماشین فلانش چپ است و آن یکی بهمانش راست. قدرنشناسی انگار رفته توی خون ملت. یکی نیست به‌شان بگوید خوب بود هنوز مثل چند سال پیش خودروهای ازکمپانی‌درآمده یکی‌درمیان توی خیابان آتش می‌گرفتند؟ خوب بود هنوز لاستیک‌های زاپاس ماشین‌های صفرکیلومتر پنچر بود؟ از مرحمت و لطف متخصصین مملکتی همه این‌ها حل شده، حالا ملت چسبیده‌اند به فندک و بالابر شیشه و در داشبورد. خوب است آدم حرف را -قبل از این‌که به زبان بیاورد- کمی توی دهانش مزه‌مزه کند. فکر کند ببیند چه حکمتی در ماجرا هست یا نه. شک ندارم این‌هایی که این‌قدر قُر می‌زنند، حتی یک بار هم به این فکر نکرده‌اند که درست کردن فندک ماشین یا کار گذاشتن فندک سالم توی خودروی صفرکیلومتر برای متخصصین داخلی هیچ کاری ندارد، قضیه این است که آن‌ها می‌خواهند ملت توی ماشین سیگار نکشند. شک ندارم حتی یک بار هم به این فکر نکرده‌اند که رفقا -مثل یک پدر دلسوز، مثل یک مادر مهربان- به فکر سلامتی‌شان هستند، و این‌ها باز عوض تشکر کردن مدام قُر می‌زنند. دائم‌الخرابیِ بالابر شیشه هم حکمتی دارد. آمدیم و توی این هوای همیشه‌آلوده تهران بزرگ، کسی خواست خبط کند و شیشه را بکشد پایین. فردا که سرطان ریه گرفت و افتاد توی بستر، کی می‌خواهد به دادش برسد. رفقا لطف کرده‌اند پیشگیری پیش از علاج کرده‌اند. خداوکیلی این کارشان تقدیر ندارد؟ من اگر عضو جامعه پزشکی ایران بودم یا توی وزارت بهداشتْ کاره‌ای، هرطوری که بود تقدیر از خودروسازان زحمت‌کش را -بابت این توجه‌شان به سلامت عمومی- توی برنامه سالانه کاری مجموعه جا می‌دادم. حالا هم که کاره‌ای نیستم، همین‌جا به‌نوبه خودم و به‌عنوان شهروندی قدرشناس مراتب سپاس و تقدیر خودم را به خودروسازان محترم اعلام می‌کنم. برای خرابی در داشبورد هم حتماً حکمتی هست، همه‌چیز را که نباید گفت، به بعضی‌چیزها هم باید فکر کرد. چند روز پیش یکی از مسئولین محترم در مصاحبه‌ای این سؤال را مطرح کرد که «پراید کیلویی چند؟» چه سؤال حکیمانه‌ای… یکی از روزنامه‌ها محاسبه کرده بود و درآورده بود که پراید این روزها کیلویی ۱۹۸۰۰ تومان است (البته شاید بهتر بود می‌گفتم آن روزها. چون گزارش مالِ ۹ اسفند بود و حالا شش روز ازش می‌گذرد و کیست که نداند که امروز همه‌چیز در کشور شده مثل طلا و قیمت‌ها لحظه‌ای تغییر می‌کند.). این قاعده قیمتِ کیلویی خیلی قاعده خوبی است و چشم آدم را خوب باز می‌کند. من تازه فهمیدم که شما خودروسازان جزو اقشار محروم جامعه‌اید. فکرش را بکنید لپ‌تاپ (حالا اپل که خیلی گران و مال ازمابهتران است، نه، لپ‌تاپ‌های دیگر) درمی‌آید کیلویی حدوداً ۲۰۰۰۰۰۰ تومان. شاید کسی فکر کند لپ‌تاپ تکنولوژی جدید و پیچده‌ای دارد و حق دارد گران باشد. این‌هم نظری است. می‌شود رفت سراغ یک چیز ارزان‌تر: ال‌. سی. دی. ۵۵ اینچی که قیمتش حدود ۳۸۰۰۰۰۰ تومان است و وزنش ۳۶ کیلو، درمی‌آید کیلویی حدوداً ۱۰۵۰۰۰ تومان. این‌هم از این. بازهم بگم؟ حرف مسئول محترم از آن حرف‌های حکیمانه بود که دریچه‌های زیاد و افق‌های فراخی را برای من باز کرد، که یکی از مهم‌ترین‌هاشان آگاهی از مظلومیت شما خودروسازان زحمت‌کش بود. سایه‌تان مستدام.

گروه‌ها: مدایح بی صله

تازه ها

گمان می‌بری رسول درمیان برگ‌های دفتر زندگی گم شده

والس پی‌رنگ با سمفونی تردید

خمسه‌خمسه‌های نامرئی

آوای فاخته

فاخته‌ای زیر سقف خاکستری

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد