کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

نگاهی به مجموعه‌داستان «جایی به نام تاماساکو» سلام کتاب – ۸۸ (اگر دستت در را لمس کند)

۱۸ آذر ۱۳۹۱

 

  1. در همه‌جای دنیا هرازگاه ستاره‌هایی که در رشته‌ای شناخته‌شده‌اند، در رشته‌ای دیگر هم دست به فعالیت می‌زنند. این، اتفاق نادری نیست. در ایران هم به‌خصوص در سال‌های اخیر چند باری این اتفاق افتاده و کلی هم سروصدا کرده و موافق‌ها و مخالف‌هایی هم داشته: عباس کیارستمی «حافظ» و «سعدی» درآورده، رضا کیانیان و هدیه تهرانی نمایشگاه عکس گذاشته‌اند، بهاره رهنما و فلامک جنیدی مجموعه‌داستان منتشر کرده‌اند، پژمان جمشیدی آلبوم موسیقی پر کرده، علی انصاریان فیلم سینمایی بازی کرده و غیره. مثال‌هایی ازاین‌دست زیادند. در این زمینه نظرهای موافق و مخالفی وجود دارد. معمولاً مخالف‌ها مبتنی هستند بر تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری، و ورود شبه‌اتفاقی هرکسی به هر زمینه‌ای را صرفاً به‌خاطر آن‌چه غربی‌ها بهش Celebrity می‌گویند و ما شهرت، مجاز نمی‌دانند. موافق‌ها هم مبتنی هستند بر نوعی نگاه یا تلقی مقتصدانه، که -به‌خصوص در این شرایطی که بسیاری از مردم با ادبیات و نقاشی و عکاسی و مجسمه‌سازی قهرند یا بیگانه- حضور ستاره‌ها را برای جلب‌توجه و کشاندن مردم به سوی این هنرهای مغفول نه‌تنها مجاز که استراتژی‌ای به‌جا قلمداد می‌کند. من جایی در این میانه‌ها ایستاده‌ام و ابایی ندارم از این‌که بگویم هنوز در این زمینه با خودم به نتیجه‌ای نرسیده‌ام: از سویی کاملاً به دانش و تجربه حرفه‌ای اعتقاد دارم، و از سویی دیگر معتقدم برای آشتی دادن یا حتی آشنا کردن مردم با ادبیات یا هر هنر دیگری، هیچ راهی را نباید نرفته گذاشت.
  2. پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» مجموعه‌داستانی است نوشته یک بازیگر، فلامک جنیدی؛ کسی که بیشترک و پیشترک در سریال‌های طنز مهران مدیری دیده و شناخته‌ایمش. «جایی به نام تاماساکو» اولین مجموعه‌داستانی است که جنیدی منتشر کرده و شنیده‌ها حاکی از آن است که این کار برایش حکم فانتزی یا «این کارم بکنیم که کرده باشیم» را ندارد، و گویا این روزها مشغول نوشتن اثر دیگری است. این مجموعه‌داستان شامل هفت داستان کوتاه است و در زمستان ۱۳۹۰ توسط نشر چشمه روانه بازار کتاب شده. داستان‌های جنیدی عموماً حول‌وحوش مسایل روانی و عاطفی انسان‌ها می‌گردند و نوع نگاه راوی‌هایشان نشان می‌دهد که نویسنده‌شان یا خودش به‌نوعی درگیر این مسایل بوده یا درست‌وحسابی درباره‌شان مطالعه کرده است. این روزها در ادبیات داستانی ایران زیاد می‌بینیم که نویسنده‌ای که خواسته به گره‌های عاطفی و روانی انسان نزدیک شود، نوشته‌هایش تبدیل شده‌اند به شبه‌تزها یا شبه‌هایپوتزهایی که تجزیه و تحلیل می‌کنند و واکاوی می‌کنند و تویشان خبری از داستان نیست. جنیدی اما از این خطرْ خوب جسته. در بیشتر داستان‌های «جایی به نام تاماساکو» اتفاقی کوچک تبدیل می‌شود به انگیزه روایت که نویسنده جهان داستانش را روی آن بنا می‌کند. جنیدی در برجسته کردن این نقطه عزیمت نه‌چندان مهم در داستان‌هایش کم‌وبیش موفق بوده و توانسته از همان دست داستان‌هایی بسازد که انگار همه‌مان بارها و بارها دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم و حالا نویسنده دارد از قاب دیگری، از منظر دیگری، برای‌مان به تصویر می‌کشاندشان. بهترین داستان مجموعه «همه‌شان هستند، جومپا لاهیری، سام شپارد، رضا قاسمی و بقیه» نام دارد. جنیدی در این داستانش فضایی شبه‌گوتیک خلق می‌کند که به‌خوبی با بافت مدرن داستانش (همان‌چیزی که به غلط آپارتمانی نامیده‌اندش) جفت‌وجور شده و علاوه روایت جذاب و توأم با خیال و وهمش، پایانی تأثیرگذار و تکان‌دهنده را به وجود آورده است. «جایی به نام تاماساکو» شاهکار نیست، اما مجموعه‌داستانی قابل‌قبول است و می‌تواند نمونه‌ای خوب باشد از حضور هنرمندی تلویزیونی / سینمایی در ادبیات؛ حضوری که ادامه‌اش شاید شخصیت نویسنده او را برجسته‌تر از شخصیت بازیگرش کند.
  3. بی‌ارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: این روزها -از پنج‌شنبه گذشته تا دوشنبه همین هفته- هنرمندان تئاتر و سینمای ایران عصرها از ساعت شش در فرهنگسرای اندیشه جمع می‌شوند و از ساعت هفت نیز جلسه‌های نمایشنامه‌خوانی در همین فرهنگسرا برگزار می‌شود. هدف این گردهمایی‌ها و نمایشنامه‌خوانی‌ها جذب حمایت و کمک برای زلزله‌زدگان در آستانه فصل سرد است. امروز قرار است «رقص روی لیوان‌ها» نوشته امیررضا کوهستانی با کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد و روخوانی افشین هاشمی و سهیلا گلستانی اجرا شود. یکشنبه سیروس ابراهیم‌زاده «اقتباس از ادبیات خارجی» را با روخوانی سروش صحت، بهاره رهنما، فرهاد قائمیان و محمد فرمانیان کارگردانی خواهد کرد. دوشنبه هم ترانه علیدوستی، حسن معجونی، اشکان خطیبی، شبنم فرشادجو، نگار عابدی، رضا بهبودی، ستاره پسیانی، رضا مولایی، هومن کیایی و ندا جبرئیلی «آناکارنینا» نوشته محمد چرمشیر را با کارگردانی هما روستا اجرا خواهند کرد. این عصرهای آخرین روزهای پاییزی آخرین فرصت‌هایی است که می‌توانیم به هم‌وطنان زلزله‌زده‌مان کمک کنیم تا آن‌ها هم مثل ما بستری گرم برای زمستان‌شان داشته باشند.
  4. دوباره زیرلب زمزمه کردیم: «بازهم یک خبر تلخ، بازهم یک روز بد.» خبر ساده، تکراری و کوتاه بود: «آتش‌سوزي در مدرسه «انقلاب اسلامي» در روستاي شين‌آباد كه با شهرستان پيرانشهر فاصله كمي دارد، در حالي ۳۷ دانش‌آموز دختر پايه چهارم ابتدايي را راهي بيمارستان كرد كه حال چند تن از آن‌ها به‌علت سوختگي بالاي ۵۰درصد وخيم گزارش شده است. ساعت ۸:۲۵ صبح چهارشنبه زماني كه ۳۷ دانش‌آموز پايه چهارم ابتدايي روي نيمكت‌هاي كلاس نشسته بودند تا درس آغاز شود، ناگهان بخاري نفتي كه در كلاس روشن بود آتش گرفت. با نشت نفت، آتش به كل كلاس، پرده‌ها و نيمكت‌ها كشيده شد و منجر به سوختگي دانش‌آموزان كلاس شد.» در ادامه خبر هم آمده بود: «رسول خضري نماينده مردم پيرانشهر در صحن علني مجلس به وزير آموزش و پرورش تذكر داد و خواستار استعفاي او شد.» تا این لحظه که من دارم این یادداشت را می‌نویسم، هنوز خبری مبنی بر درگذشت کس یا کسانی از این طفلان معصوم مخابره نشده، و کاش هم به همت پزشکان و زحمت پرستاران چنین خبری مخابره نشود اصلاً. اما مگر فقط زنده ماندن کافی است؟ من کاری به کار سیاستمداران و بازی‌هایشان ندارم، اما این را خوب می‌دانم و هرکسی هم خوب می‌داند که استفعای آقای وزیر نمی‌تواند زیبایی طبیعی و مادرزاد را به چهره‌های سوخته این دخترکان معصوم برگرداند، و باز این را خوب می‌دانم و هرکسی هم خوب می‌داند که مجازات و برکناری مدیران مدرسه و سایر مقامات محلی نمی‌تواند تأثیر مخرب ترس و اضطرابی را که در آن لحظه‌ها به این بچه‌های نازنین وارد شده، محو کند. سایه تاریک این ترس تا آخر عمر بر زندگی این شهروندان دل‌وروسوخته ایرانی خواهد ماند. چیز دیگری برای گفتن ندارم به‌جز چند کلمه از روی همدردی با دانش‌آموزان کلاس چهارم ابتدایی دبستان «انقلاب اسلامی» روستای شین‌آباد و خانواده‌هایشان: «کاش مقاومت‌تان زیاد باشد، کاش امیدتان را از دست ندهید.»

گروه‌ها: سلام کتاب دسته‌‌ها: آزاده اخلاقی, به روایت یک شاهد عینی, سووشون, سیمین دانشور

تازه ها

خواب‌های فراموش‌نشده

درابتدا آب بود، مرگ از راه رسید

هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست*

واقعیت منم که پیش روی توام*

هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند*

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد