یادداشتی بر رمان«هشت و چهل و چهار» نوشته کاوه فولادی نسب
بازی دقیق و منظم با زمان
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد
دقت و نظم کاوه فولادی نسب در رمان«هشت و چهل و چهار» را از ابتدا تا انتهای این اثر خوش ساخت نمی توان نادیده گرفت. او به زیبایی داستان خود را مهندسی کرده و صد البته متناسب با این ساختار منظم، محتوای حساب شده ای را هم انتخاب کرده که به قولی، این دو به هم می آیند، اما نگاه محاسبه گر فولادی نسب در این اثر همانند ذهن دقیق و منظم شخصیت اصلی داستان او؛ «نیاسان» که متناسب با شغل اجدادی اش روی نظم و زمان دقیق تنظیم شده است، چنان به اصول نظم پایبند است که گاه جنبه های حسی رمان را جدی نمی گیرد و شاید این پاشنه آشیل رمان«هشت و چهل و چهار» باشد که حتی در عنوان اثر هم خود را تحمیل کرده است. کلیت کار نشان می دهد برای نویسنده قبل از هر چیزی اثبات توانایی هایش در بازی با «زمان» در روایت مهم بوده است. حتی اگر این بازی موفق و ماهرانه به خدشه دار شدن عنصر قصه در داستان منتهی شود. فولای نسب با علم به این مسئله، به بازی زمان پرداخته و بخشی از ظرفیت های پنهان داستان را به نمایش گذاشته است. در رمان«هشت و چهل و چهار» زمان های متفاوت زیست تقریبا سه نسل روایت می شود که در هم تنیده شده و یک خط روایتی متاثر از مفهوم عشق آنها را به هم پیوند می زند. اغلب شخصیت های داستان، با توجه به نگاه محاسبه گر نویسنده با دقت انتخاب شده اند. به غیر از شخصیت اردشیر که حس واحد اثر را به هم می زند. شخصیت او ساختگی بودن روایت را به مخاطب یادآوری می کند و آن حس داستانی را خدشه دار می کند. ویژگی دیگر این اثر، زنده و پررنگ بودن جغرافیای تهران در دل روایت است که مهارت نویسنده در پرداختن به داستان شهری را نشان می دهد. همچنین گریز به تاریخ که گاه فراتر از شهر تهران است و زیبایی دیگر اثر، نگاه رندانه کاوه فولادی نسب به برخی وقایع معاصر، که عمق داستان را بیشتر می کند.
چاپ اول( بهار ۱۳۹۵) رمان«هشت و چهل و چهار» نوشته کاوه فولادی نسب در ۱۵۷ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰۰۰ تومان از سوی نشر چشمه در تهران چاپ و منتشر شده است.
مشاهدهی این مطلب در وبلاگ علیالله سلیمی.