- جنگ بهخودیخود اتفاق دراماتیکی است؛ چراکه مبنایش کشکمش و درگیری است و همین کشمکش از عناصر بنیادین داستان و درام نیز هست. جانهایی که از بین میروند، رابطههایی که مخدوش میشوند و شهرهایی که ویران میشوند، هرکدام تصویر یا حادثهای تأثیرگذار میتوانند باشند و به همین دلیل است که اینهمه شعر و رمان و داستان و نمایشنامه دربارة جنگ نوشته شده و اینهمه فیلم دربارة آن ساخته شده. تا همین چند ده سال پیش نگاه غالب به ادبیات جنگ در همهجای دنیا بر مبنای قهرمانسازی شکل میگرفت، اما رمان «در غرب خبری نیست» نوشتة اریش ماریا رمارک (۱۹۷۰-۱۸۹۸) که اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد، بنیانگزار نگاه جدیدی در این ژانر ادبی شد؛ نگاهی که هدفش تبلیغ جنگ نیست، بلکه آن را -در هر شکلی که باشد- پدیدهای ضدانسانی قلمداد میکند. از آن زمان تاکنون رمانها و داستانهای زیادی با مفاهیم ضدجنگ نوشته شدهاند که میتوان آنها را در دو گروه مرجع دستهبندی کرد. یک گروه آثاری را شامل میشود که زشتیهای جنگ و تلاش انسان برای رهایی از آن را روایت میکند و گروه دیگر شامل آثاری است که تبعات جنگ را -حتی پس از گذشت سالها- به تصویر میکشد. وجه مشترک هردو گروه، نقدی است که به آتشافروزی و جنگسالاری دارند و تلاشی است که برای تحقق رؤیای دنیای عاری از جنگ میکنند. چنین آثاری بهخصوص در سالهای اخیر که دوباره در گوشه و کنار جهان آتش جنگها شعلهور شده، بیش از پیش مورد توجه نویسندهها و مخاطبانشان قرار گرفتهاند.
- پیشنهاد این هفتة «سلام کتاب» رمانی است به نام «بگذارید میترا بخوابد» نوشتة کامران محمدی. این رمان را نشر چشمه منتشر و در تابستان سال جاری روانة بازار کتاب کرده است. «بگذارید میترا بخوابد» بعد از «آنجا که برفها آب نمیشوند» دومین رمان محمدی است و مانند آن با نخ بسیار باریکی به جنگ هشتسالة میان ایران و عراق مربوط میشود. محمدی در این رمانش هم مانند رمان قبلی تلاش میکند -و البته موفق هم میشود- تا از کلیشههای رایج و نخنماشدة ادبیات جنگی در ایران فاصله بگیرد و این ژانر ادبی را گامی به «هنری شدن» نزدیک کند. «بگذارید میترا بخوابد» رمان تردید است؛ آدمهای این رمان همیشه حرفی را در ذهن دارند و حرف دیگری را به زبان میآورند، و درگیریهای ذهنی و تضادهای درونیشان بهحدی است که درست در زمانی که بخشی از وجودشان در اوج شادی است، بخش دیگری از وجودشان مشغول تجربة نهایت اندوه است. این رمان شش شخصیت دارد: دو مرد به نامهای ایوب و هیوا، و چهار زن به نامهای شهرزاد، میترا، ستاره و ماریا. اگرچه رمان فلاشبکی میزند به گذشتة ایوب و ماریا -که خواهر و برادرند و در جنگ پدر و مادرشان را از دست دادهاند- اما نمیتوان گفت که این دو یا یکی از اینها شخصیت اصلی رمان است. در «بگذارید میترا بخوابد» همة شخصیتها بهشکلی دموکراتیک همعرضند و شخصیتی به نام شخصیت قهرمان یا شخصیت شرور وجود ندارد. همة آنها محصول رویدادهای گذشتة زندگیشان و نیز متأثر از تردیدهای امروزشان هستند و نویسنده هم در روایت گذشته و حالشان کمال بیطرفی را رعایت میکند. محمدی در رمان «بگذارید میترا بخوابد» به تبعات جنگ میپردازد و نشان میدهد که سایة سنگین جنگ تا سالهای سال دست از سر کسانی که آن را تجربه کردهاند برنخواهد داشت و تاریکیاش حتی زندگی آدمهای دیگری را هم که بیخبر از همهجا با آنها در رابطة اجتماعی یا عاطفی قرار میگیرند، خواهد پوشاند. محمدی برای روایت رمانش ساختار مناسبی را انتخاب کرده است. لایة سطحی داستان، توأمان یک مثلث و یک مربع عشقی را نشان میدهد و سعی میکند با تمهیدهای روایی مختلف جذابیت اثر را برای مخاطب هرچه بیشتر کند. نقطة ضعف رمان ویراستاری آن است. چندجایی در کتاب هست که زمان فعلها درست انتخاب نشدهاند و این نکته بهخصوص در جملههای شرطی بیشتر به چشم میخورد. شاید گفته شود که تعداد این ایرادها انگشتشمار است، اما این اصلاً دلیل قانعکنندهای نیست و از نویسندهای مانند کامران محمدی و ناشر حرفهاییی مانند نشر چشمه توقع بیشتر از اینهاست.
- بیارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: این روزها هر جا سخن از مسایل اقتصادی است، یادی هم از آن سههزارمیلیارد تومان کذایی میشود. در این میان عدهای از شهروندان که روحیة طنازی دارند شروع کردهاند به تفسیر این عدد نجومی با مثالهایی جالب. مثلاً میگویند آیا میدانید اگر کوروش کبیر ماهانه دهمیلیون تومان پسانداز میکرد، بعد از دوهزاروپانصد سال میتوانست سرمایهای معادل سههزارمیلیارد تومان داشته باشد؟ یا تازگیها در یادداشتی اینترنتی خواندهام که با چنین پولی میشد ششصدهزار شغل خانگی یا صدهزار شغل پایدار ایجاد کرد (استدلالش هم این بود که مبلغ وام برای مشاغل خانگی پنجمیلیون تومان و برای مشاغل پایدار سیمیلیون تومان است). من فکر کردم ممکن است بسیاری از اهالی فرهنگ هنوز هم به شیوة قدما سرشان توی حساب و کتاب نیامده باشد و بهتر باشد برایشان به زبان فرهنگ این عدد را تفسیر کرد؛ مثلاً میشود با محاسبهای تقریبی و ساده بررسی کرد که این مبلغ معادل چند سال تولید ادبی ایران میتواند باشد. این روزها میانگین قیمت رمان و مجموعهداستان ۴۰۰۰ تومان است، و البته این قیمت فروش است که سود ناشر و توزیعکننده و کتابفروش هم در آن لحاظ شده و قیمت تولید کتاب چیزی حدود پنجاه درصد این مبلغ یعنی ۲۰۰۰ تومان است. تیراژ کتابها هم که مدتهاست روی رقم هزار مانده و البته سطح توقع ما آنقدر پایین آمده که دلمان را خوش کردهایم به اینکه در مملکت هفتادمیلیونی، هنوز فرض دستکم هزار مخاطب بالقوه برای هر کتابی، فرضی محال نیست. بگذریم. با در اختیار داشتن این اعداد و ارقام و با محاسبهای ساده میتوان دریافت که با ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان میشود ۱۵۰۰۰۰۰ عنوان کتاب در تیراژ هزار نسخه منتشر کرد. بد نیست نگاهی هم به آمار رسمی بیندازیم. به گفتة معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خردادماه سال جاری، در سال ۱۳۸۹ کتابهای حوزة ادبیات با ۷۶۲۶ عنوان کتاب رتبة چهارم حوزة نشر را به خود اختصاص دادهاند. آخرین مرحلة محاسبات نشان میدهد که ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان معادل چیزی حدود ۱۹۷ سال تولید ادبی این مملکت است.